خاطرات محو شده سبزه ميدان و دوربين هاي بي سوژه
چقدر زود به وادي فراموشي سپرده شدند خاطرات جمعي ما كه نشانه هاي عاطفي نيز محسوب مي شدند و در چشم برهم زدني شهر خالي از هويت هاي جمعي شد.
خاطرات آدمي در فضا و مكان زندگي او تصوير مي شود و در گذر زمان اگر تلاشي براي تثبيتش نشود قطعا رو به زوال مي رود گرچه براي يك نسل يا ذهني ماندگار شده باشد.
وضعيت اين روزهاي مامن هاي ما، محله ها و شهرهايمان نيز چندان تعريفي ندارد چرا كه دستخوش بي توجهي هاست و سليقه هايي كه همچون گردبادي در قالب نسيم فريب دهنده تنوع و مدرنيته مي آيند، بخش عمده اي از داشته ها و هويت نسل ما را با خود مي برند.
نقاطي كه در جريان حركت روزمره مان مكثي را سبب مي شد، نگاهي را خيره مي كرد و شوري و وجدي جاري مي ساخت، فضاهايي كه روزگاري ديدارهايمان در آن تازه مي شد و ميعادگاه روزانه مان بود، قرار مدارهايمان در آن نشاني به وقوع مي پيوست، حالا در چه حالند؟ دروازه هاي شهر اعم از “دوازه رشت ” و ” دوازه ارك”، ميدان هاي قديمي، خيابان هايي با نام هاي خاطره انگيز همچون “قيزلار باغي” ،”خيابان محتشمي” و.. و مجسمه هايي كه همچون داناي كل شهر را به نظاره نشسته اند، آن شيرهاي سبزه ميدان با عكاس باشي همراهش كه ياران ديرين بودند و آن گوزن ها..
حريري يكي از تفريحات کودکي متولدين دهه 60 وقتي همراه بزرگترهايشان در مرکز شهر قدم مي زدند را نشستن بر پشت مجسمه شيري بر مي شمارد که در سبزه ميدان نصب و فخرفروشي مي كرد، غروري که كودك آن هنگام داشت همانند فتح بزرگترين رزم هاي جهان بود.
حريري مي گويد: عکس يادگاري اي که کنار اسب زيباي سبزه ميدان در دوربين هاي آنالوگ آن زمان ثبت مي شد، لذتي بي مثال داشت.
وي مي افزايد: جاي اسب و شيرهايي که سال ها با غرور در سبزه ميدان خودنمايي مي کردند خاليست، انگار غرور عاقبت خوشي ندارد چرا كه در چشم برهم زدني اين مجسمه ها از سبزه ميدان حذف شدند و به همين راحتي دنيايي از خاطرات کودکي دهه شصتي ها محو شد، خاطراتي بي نظير که گاهي قابل وصف نيست.
اين كارشناس ارشد طراحي ضمن اظهار تاسف از وضعيت شهرسازي كنوني مي گويد: به همين منوال تخريب خاطرات جمعي ادامه داشته و دارد، در دنياي پيشرفته امروز که امکان ثبت خاطرات به راحتي حتي با موبايلي ممکن شده، خاطره اي براي ثبت يافت نمي شود، فضاهاي جمعي اي که هيچ خاطره اي را در ذهن حک نمي نمايد، رفت و آمد اتومبيل هاي پر سرو صدا، عدم تمايل براي توقفي هرچند کوتاه و … بر بي روحي فضا مي افزايد.
حریری تصريح مي كند: شهرسازي امروز مي گويد در اين فضاي جمعي نمان، برو! امنيت کم است و خطر بسيار…، سرزندگي ندارد…خاطره انگيزي نيز ديگر بي معني است.
اين كارشناس ارشد طراحي شهري مي افزايد: در شهرسازي و معماري، وقتي فضايي، عنوان فضاي شهري به خود مي گيرد، يعني براي مردم با توجه به خواسته هاي آن ها، پس، اينکه فضايي پاک شده از خاطرات جمعي را تقديم مردم کنيم، معنايي جز بي توجهي به آن ها ندارد و بس، فضايي که در کنار نسل هاي آينده، حس غرور و خاطره انگيزي را براي مردم و نسل گذشته به همراه داشته باشد، در شهرهاي امروزي ديده نمي شود؛ شهر زنجان هم از اين امر مستثني نيست.
حريري با اشاره به وضعيت سبزه ميدان مي گويد: سبزه ميدان زنجان همچون بسياري شهرهاي ديگر، مرکز قديمي شهر محسوب مي شود، با دنيايي از خاطرات براي مردماني که عمري را در اين فضا زيسته اند اما چند دهه بي توجهي به اين خاطرات و عدم احترام به ذهن مردم، کسالت و بي روحي را در اين فضا حاکم نموده است.
وي تاكيد مي كند: لازم است هر آنچه تداعي کننده خاطرات زيباي گذشته (حتي شير و اسبي که با غرور بر سبزه ميدان سلطه داشتند) است به اين فضا برگردد.
………………………………………..
گزارش: سولماز شهبازي؛ خبرنگار مهر