آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
شنبه ۳ام آذر ۱۴۰۳
آخرین عناوین
شما اینجا هستید: / مرکز تحقیقات / قیام مردم تبریز پس از انقلاب 57 ایران به روایت روزنامه ی “ملیت” ترکیه (بخش نخست)- بابک شاهد

قیام مردم تبریز پس از انقلاب 57 ایران به روایت روزنامه ی “ملیت” ترکیه (بخش نخست)- بابک شاهد

قیام مردم تبریز پس از انقلاب 57 ایران به روایت روزنامه ی “ملیت” ترکیه (بخش نخست)- بابک شاهد
27 آوریل 2014 - 00:17
کد خبر: ۸۲۹۳
تحریریه آرازنیوز

مقدمه

پس از پیروزی انقلابی که در سال 1357 هجری شمسی در ایران به وقوع پیوست و بعدها به انقلاب اسلامی ایران در ادبیات سیاسی جهان تبدیل گردید، آزربایجانیان ایران که امروزه به عنوان آزربایجان جنوبی در ادبیات سیاسی از آن یاد می گردد با در نظر گرفتن نقش تاثیرگذارشان در انقلاب ایران و مشاهده ی برخی از اخبار واصله از تهران در خصوص پیش نویس قانون اساسی جدید که قدرت مطلقه ای را برای رهبر دینی جامعه در قامت ولی فقیه رقم می زد، به مرکزیت تبریز دست به اعتراض گسترده ای زدند که در ماههای آتی انقلاب به مبارزه ی مسلحانه با هواداران “حزب جمهوری اسلامی” نیز کشیده شد. اگرچه تاریخنویسان معاصر ایران که اصرار شدیدی بر کتمان بسیاری از حقایق تاریخ ایران که من باب میل تاریخ نویسی فارسی گرا نیست دارند، برخی از حقایق این اعتراضات در تاروپود مواردی که امروزه می تواند به عنوان منبع تاریخنگاری قلمداد گردد، نهفته است. در نوشتار ذیل به ارائه و پنداشت روند تکاملی قیام فوق الذکر به روایت برخی از شمارگان روزنامه ی “ملیت” ترکیه خواهیم پرداخت. نکته ای که از نگاه نگارنده سبب جلب توجه به این منابع می گردد، حضور نگارندگان و خبرنگاران  گزارشات این روزنامه در ایران در بحبوحه ی این تحولات می باشد.

مختصری در باب روزنامه ی “ملیت” ترکیه

نخستین شماره ی روزنامه ی “ملیت” ترکیه در سال 1926 میلادی به مدیرمسئولی “محمود سویدان” منتشر شد. در سال 1954 میلادی به یکی از پرتیراژترین و تاثیرگذارترین روزنامه های ترکیه به سردبیری “عبدی ایپکچی” تبدیل شد. در سال 1970 میلادی تیراژ این روزنامه به دویست هزار نسخه در روز رسید. در سال 1979 میلادی که مصادف با انقلاب 57 ایران می باشد با توجه به وسعت تاثیرگذاری این روزنامه سردبیر آن “عبدی ایپکچی” ترور شد. پس از این تاریخ و وقوع کودتای نظامی در ترکیه این روزنامه شاهد روزهای سختی گردید و ملکیت این روزنامه به خانواده ی “دوغان” از خانواده های ثروتمند و سرشناس ترکیه فروخته شد. در سال 2011 میلادی صاحب امتیازی این روزنامه در قبال هفتادونه میلیون دلار به خانواده های “کاراجان” و “دمیراؤرَن” فروخته شد. سایت اینترنتی این روزنامه با هشت و نیم میلیون مخاطب در روز در سال 2011 میلادی به پنجمین سایت خبری پرمخاطب در اروپا تبدیل شد. هم اکنون مدیرمسئولی این روزنامه را “فیکرت بیلا” بر عهده دارد.[1]

اندیشه ی سیاسی آیت الله شریعتمداری به روایت روزنامه ی “ملیت”

به دلیل فشار سیاسی موجود بر نشر کتاب در ایران تا به اکنون منابع تفصیلی در خصوص اندیشه ی سیاسی آیت الله شریعتمداری در ایران منتشر نشده است حال آنکه با اندکی کنکاش در خصوص جایگاه آیت الله شریعتمداری در فقه شیعه به آسانی می توان متوجه شد که اندیشه ی ایشان درخور توجهی ویژه می باشد. با توجه به موضوع مقاله ی ذیل، با بازخوانی صفحات روزنامه ی ملیت، یکی از مصاحبه هایی که به بیان اندیشه ی سیاسی آیت الله شریعتمداری می پردازد، مصاحبه ی “اؤرسان اؤیمَن” خبرنگار روزنامه ی ملیت در اورمیه در خلال انقلاب ایران می باشد که برای مصاحبه با آیت الله راهی قم گردید. در زمانی که اؤرسان به مصاحبه با آیت الله شریعتمداری پرداخته است هنوز حزب جمهوری اسلامی در قدرت نبوده و از این رو آیت الله شریعتمداری در بیان اندیشه ی خویش آزادی بیشتری داشته است. خلاصه ی مصاحبه ی ایشان و محورهای عمده ی مصاحبه ی “اؤرسان اؤیمَن” که در شماره ی 23/04/1979 صفحه ی 9 روزنامه ملیت مصادف با سوم اردیبهشت 1358 منتشر شده است به قرار ذیل است.[2]

پیش از آغاز مصاحبه آیت الله شریعتمداری قبل از پاسخ دادن به سؤالات مطرح شده از خبرنگار روزنامه ی ملیت می خواهد که پیام وی را با مضمون ذیل به گوش خوانندگان این روزنامه در ترکیه برساند. خلاصه ی پیام ایشان بدین مضمون است:

“با در نظر گرفتن شرایط زمانی آلت دست قدرتهایی که خواهان سرکوب و جدائی ما می گردند نشویم. وحدتمان را حفظ نماییم. درک نماییم که شیعه، سنی و علوی به یک کتاب و به یک خدا باور دارند. … در دینمان برای نژادها، زبانها و ادیان تمایزی قائل گردیده نمی شود. این مشکل به صورت قطعی در اسلام حل گردیده است. اما در حالی که در اکثر نقاط جهان هنوز به عنوان یک مشکل مهم تلقی می گردد. من به تمامی مسلمین جهان به خصوص تُرکها علاقه ی وافری دارم و می خواهم که ملتمان نیز این علاقه را داشته باشند و از تلاش من در این راستا می توانید مطمئن باشید.”

پس از قید پیام آیت الله شریعتمداری، سؤال و جواب بین ایشان و خبرنگار ملیت آغاز می شود که محورهای اساسی آن بدین شرح است:

سؤال- اسلام به عنوان ایدئولوژی سومی در میان کاپیتالیزم و کمونیزم مشاهده می گردد. با توجه به تحولات اخیر آیا به نظرتان امکان اراده ی کشور توسط اسلام، همچون کشورهایی که با سیستم کمونیستی یا کاپیتالیستی اداره می گردند، هست؟ نظرتان در خصوص نگاه رسانه های غربی بدین مسئله چیست؟

جواب- تحولات این را نشان می دهد. اسلام دارای قوانین سیاسی و اقتصادی مختص خویش است و برعکس مسیحیت با سیاست عجین گردیده است. اگر این قوانین اسلام به درستی به اجرا درآید می تواند حوزه ی گسترده تری از کاپیتالیسم و کمونیزم را شامل گردد. دو روز پیش با نمایندگان رسانه های شوروی دیدار داشتم و تلاش کردم بدانها توضیح دهم که من رهبر سیاسی نیستم و قصد دخالت در امور داخلی شوروی را ندارم. اما علیرغم تمایزات موجود در جهان بینی مسلمانان و کمونیستها وجود روابط حسنه و عادی میان این دو گروه امری عادی است. تفاوت موجود در عقایدمان، نباید سبب ایجاد جدائی در نگاهمان به اصول اخلاقی انسان محور گردد. هر دو گروه باید با احترام به اندیشه ی دیگری نگریسته و عمل نماید. امیدوارم با این طرز تفکر روابط میان این دو همسایه روز به روز توسعه یابد. اما در خصوص سؤال شما مبنی بر اینکه اسلام می تواند به عنوان نیروی سومی پا به عرصه بگذارد، باید بگویم که امکان اتحاد کشورهای اسلام در زمان حاضر با توجه به شرایط موجود امکان ندارد، چراکه ابرقدرتهای خارجی اجازه ی این امر را نمی دهند. به عنوان مثال امپراطوری عثمانی را در نظر بگیریم. امپراطوری عثمانی توانسته بود 19 کشور را تحت لوای یک پرچم متحد نماید، اگرچه کمکاری حاکمان عثمانی را می توان به عنوان یک فاکتور در نظر گرفت اما نباید نقش قدرتهای خارجی در اضمحلال عثمانی را نادیده انگاشت. چنانکه امروزه احیای امپراطوری عثمانی خیالی بیش نیست امکان اتحاد دنیای اسلام نیز عملی نمی باشد. اما باید کشورهای اسلامی دارای روابط حسنه با یکدیگر بوده و در صلح با یکدیگر به سَر برند.

سؤال- از این دیدگاه انقلاب ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟

جواب- دولت موجود در ایران دولتی قدرتمند و ثروتمند بود. پول اگر می خواستی داشت، دارای منابع نفتی بود، پیشرفته ترین سلاحها را در اختیار داشت، ارتشی با 500 هزار نفر کادر را دارا بود، در داخل کشور اوتوریته ی قدرتمندی داشت به گونه ای که کسی حتی اجازه ی نفس کشیدن نداشت، بهترین کمکهای خارجی را دارا بود. هم آمریکا، هم روسیه، هم آلمان و هم انگلستان حامی آن بودند. به جز چند کشور مانند لیبی همه پشتیبان آن بودند. علاوه بر این به جز قشری روشنفکر کسی از احتمالات آتی خبر نداشت. روستائیان راضی بودند چراکه زمین داشتند. کارگران راضی بودند چراکه در سود کارخانه ها شریک شده بوده اند. از اینرو در کوران آنچه می گذشت نبودند. در تغافل قدرتهای خارجی و با در نظر گرفتن این شرایط، انقلاب ایران تنها به نیروی دین توانست محقق گردد. اگرچه ایران کشوری است که صددرصد اوامر دینی را مردمان آن اجرا نمی کنند ولی کشوری بود که احترام خاصی برای دین قائل بودند و بواسطه ی این احترام بود که بدون سلاح، بدون پول و بدون کمک خارجی توانست انقلاب را محقق نماید. در گذشته، علمای دینی را نمایندگان تفکر مرتجع نشان می دادند که خواهان بازگرداندنِ قوانین قرون وسطائی هستند و علمائی دینی در مقابل این تبلیغات به دفاع از این تز پرداختند که شماها و طرفداران شاه مرتجع هستند چراکه قوانین جنگل را بر کشور حکمفرما نموده اید.

سؤال- بسیار خوب، عدالت اسلامی چگونه می خواهد در جمهوری اسلامی پیاده گردد؟ آیا در برابر ارگانی که به تصویب قوانین خواهد پرداخت رهبر دینی حقی بسان حق وتو خواهد داشت؟

جواب- در بنیان فلسفه ی جمهوری اسلامی اعمال قدرت از سوی گروه یا فرد خاصی بر دیگران موضوع بحث نیست. قدرت ازان ملت است و این اعمال قدرت باید از سوی مردم صورت گیرد که باید توسط مجلس ملی باشد. اما در خارج از مجلس ارگانی مدیریتی وجود خواهد داشت که به بررسی مطابقت یا تضاد این قوانین با قانون اساسی یا قوانین اسلام خواهد پرداخت. در زمان شاه بسیاری از قوانین مصوبه مخالف قانون اساسی بود و چنین ارگانی وجود نداشت. اصولاً در اسلام موارد ممنوعه بسیار اندک بوده و مشخص می باشند. از این رو این ارگان بیشتر به بررسی عدم تعارض قوانین مصوبه با قانون اساسی خواهد پرداخت.

سؤال- از آنجائی که بنیان اسلام علاوه بر قائلیت احترام به حقوق فردی به حقوق اقلیتها و جوامع قومی نیز با دیده ی احترام می نگرد، درخصوص درخواستهای اقوام ترکمن، کُرد، آذری و بلوچ قانون اساسی جدید چگونه با این مسئله برخورد خواهد کرد؟

جواب- ما در گذشته قانونی داشتیم به نام انجمنهای ایالتی، این قانون امکان شرکت گروههای قومی در اداره ی ایالتها توسط خود ایشان را فراهم می آورد. اما در دوره ی شاه این قانون اجرا نگردید و قدرت مرکزی به تهران وابسته گردید. اگر این قانون اجرا می شد دیگر امروز با چنین درخواستهایی مواجه نبوده و شاهد حوادث تلخ اخیر نبودیم. این قانون، حق ویژه ی نیمه تمامی را محقق می کرد. آنچه که امروز در کردستان یعنی سنندج در حال پیاده شدن است، بسان این قانون است. اگر حق خودمختاری به کردستان داده شود باید به تمامی ایالتها نیز داده شود. در وهله ی نخست این حق باید برای آزربایجان در نظر گرفته شود. رژیم کنونی اجازه ی شریک شدن در مدیریت مناطق، حق تحصیل و سخن گفتن به زبانهای بومی را داده است، اما زبان رسمی فارسی در نظر گرفته شده است و تمایمت ارضی نیز محقق گردیده است.”[3]

پایان بخش نخست



[2] ترجمه از زبان ترکی به فارسی از سوی نگارنده می باشد.

[3] شماره ی 23/04/1979 صفحه ی 9 روزنامه ملیت

روی خط خبر