آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
شنبه ۳ام آذر ۱۴۰۳
آخرین عناوین
شما اینجا هستید: / مرکز تحقیقات / مصاحبه آقای “داود توران” با گروه خبری “تبریزسسی”

مصاحبه آقای “داود توران” با گروه خبری “تبریزسسی”

مصاحبه آقای “داود توران” با گروه خبری “تبریزسسی”
8 آوریل 2014 - 01:29
کد خبر: ۷۹۵۴
تحریریه آرازنیوز

جناب آقای «داود توران»، جامعه‌شناس و دبیر اول تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان(دیرَنیش) طی مصاحبه‌ای با گروه خبری ـ تحلیلی تبریز سسی به بررسی جامعه مدنی آزربایجان و جامعه‌ی توده‌ای پرداخته است.

خوانندگان این گروه خبری ـ تحلیلی می‌توانند در زیر متن گفتگو با جناب  «داود توران»، دبیر اول تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان(دیرنیش) را مشاهده نمایند.

متن مصاحبه:

مختصر در مورد جامعه مدنی آزربایجان؟

قبل از اینکه به این موضوع بپردازیم لازم است در مورد خود جامعه‌ی مدنی معلوماتی بدست آوریم. بحث جامعه مدنی دارای تاریخی بس طولانی و عمیق است که در اشکال مختلف ما آنرا در تغییر ساختارهای سیاسی و اجتماعی جوامع شاهد بوده‌ایم. جامعه مدنی با اینکه برای اولین بار توسط ارسو بکار برده شده است اما همچنان بعنوان موضوعی اساسی برای شناخت جوامع مورد استفاده قرار می‌گیرد. برخی نظریه پردازان در تعریف جامعه مدنی، آنرا مقابل دولت قرار داده و در شکل مبارزه فرد در برابر دولت تعریف می‌کنند. در عصر روشنگری  جامعه مدنی خود را با جامعه بورژوازی تعریف کرد. چیزی که هگل در تعریف جامعه مدنی می‌آورد. با آغاز مدرنیه و ظهور دولت ـ ملت‌های مدرن، جامعه مدنی وجود خود را در برابر دولت بطور آشکار نشان داد.

با نگاهی به تاریخ اجتماعی آزربایجان، بحث جامعه مدنی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در سرزمین ما وجود خود را شروع به نشان دادن کرده است. همان دورانی که با انقلاب مشروطه نتیجه‌ی ملموس خود را به اثبات رساند. جامعه آزربایجان از اولین جوامعی در شرق بودند که نسبت به جامعه مدنی علاقه نشان داده و با تشکیل سازمانهایی سعی در پیشبرد اهداف جامعه‌ی خود بودند. حال اینکه در طول این صد سال اخیر سیر تاریخی جامعه مدنی در آزربایجان به چه شکلی بوده است و چه سنخیتی با خواسته‌های ملی و اساسی ملت ترک آزربایجان داشته است بحثی جداگانه است. اما اگر این بحث را ما به دوران نزدیک بیاوریم می‌توانیم نگاهی عمیق به مسئله داشته باشیم. همچنان که می‌دانید بحث جامعه مدنی در ایران، توسط خود دولت در جامعه پایه‌گذاری و گسترش یافته است. جامعه‌ی مدنی در کل ایران و خود آزربایجان با شکست انقلاب مشروطه تا امروز ختنه شده است. امروز اگر ما بخواهیم در آزربایجان نوع واقعی جامعه مدنی را مثال بزنیم همین حرکت ملی آزربایجان است که با تمام سختی‌ها و فشارهای حاکمیت سعی در تشکیل نیروهای خود است. حرکت ملی آزربایجان بر خلاف جامعه مدنی مرکزگرا نشات گرفته از طرف خود دولت نیست، بلکه بر خلاف خواسته‌های دولت سعی در تشکل گرایی و قبولاندن حقوق شهروندی خود بر دولت است.

مختصر در مورد جامعه ی توده‌ای؟

در جامعه توده به جای این که با الگوی شهروندی مواجه باشیم، با توده مردم مواجه هستیم. نداشتن هویتی مستقل از توده ویژگی بارز جامعه توده‌ای است. فرد در توده خود را تعریف می‌کند. توده مردم به مثابه مومی بی شکل و بی هویت هست که قالب و شکل و هویت آنان توسط حاکمان و دولت صورت می‌گیرد. این توده خودآگاهی اجتماعی و سیاسی ندارد و کوششی نیز در راه شکوفایی خود صورت نگرفته است. با نهادهای مدنی که تجلی اراده آزاد افراد و آحاد شهروندان است آشنایی ندارد. سمبل جامعه توده‌وار فرد و تشخص او نیست، بلکه توده میلیونی است. ایدئولوژی توده‌ای نقش اصلی در هویت بخشی به افراد ذره‌گونه ایفا می‌کند. کلیشه‌ای برای یکسان‌سازی جامعه‌، قالبی یک بعدی که تکثر، تنوع، تشخص و اندیشه را برنمی‌تابد.

شباهت میان افکار و عقاید و سلایق توده‌ها بارزتر از تفاوت‌های موجود در میان آنهاست. در چنین جامعه‌ای تکثر امری مذموم است. تسطیح فرهنگی‌، تخریب ارتفاعات فکری‌، همسان‌سازی اندیشه‌ها از خصایص یک جامعه توده‌وار است. در این شبیه سازی و یکسان‌سازی فرهنگی رسانه‌های جمعی به ویژه رادیو و تلویزیون رسمی نقشی تعیین کننده دارند.

در جوامع توده‌وار یا اثری از تشکل‌ها و گروه‌بندی‌های مدنی دیده نمی‌شود و یا در تقابل با سازمان‌های توتالیتر ناکار آمد جلوه  می‌کنند، لذا باید گفت که جامعۀ توده‌ای در نقطۀ مقابل جامعۀ مدنی قرار دارد.

جامعه مدنی در جامعه سیاسی سرکوبگر توده‌ای چگونه نقش ایفا می‌کند؟

همانطور که در بحث جامعه‌ی توده‌ای گفته شد، حاکمان جوامع توده‌ای سرکوبگر بوده و از رشد آگاهی جمعی جلوگیری می‌کنند. جامعه مدنی در جامعه سیاسی سرکوبگر توده‌ای محدود بوده و شانس فعالیت آزادانه را ندارد. در چنین جوامعی بایستی نخست به نشر آگاهی سیاسی و اجتماعی جامعه پرداخت. جامعه مدنی با تشکیل زیر ساختهای خود و فعالیتهای پنهان سعی در اشاعه‌ی حقوق شهروندی دارد. فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بسته در جامعه سرکوبگر توده‌ای برای بقای هویت و هستی خود نیازمند تعریفهای ایدولوژیکی است. برای مشروعیت بخشیدن به وجود خود ایدولوژی و فلسفه‌ی خود را برای جامعه می‌قبولاند. شرایط برای فعالیت جامعه مدنی نیز بسته است. جامعه مدنی  برای گسترش تفکر آزادی خواهانه و حقوق شهروندی تعریف شده در جوامع دموکرات احتیاج به این دارد که با جامعه از طریق کانالهای محدود ایجاد شده رابطه برقرار کند. جامعه مدنی برای حاکمیت و یا مشارکت در حاکمیت فعالیت نمی‌کند. تنها می‌تواند از طریق مکانیزم‌های محدود برای جامعه فعالیت کند. اگر بتواند با تمام سختی‌ها و محدودیت‌ها اصول اساسی جامعه مدنی را گسترش دهد در آن صورت جامعه‌ای توده‌ی حقوق خود را شناخته و برای حاکمیت متبوع خود مبارزه خواهند کرد. با مشارکت جامعه مدنی در ساختار حکومت‌های سرکوبگر، نمی‌توان اندیشه‌ی جامعه مدنی را اشاعه داد. اول اینکه شما تحت سیستمی قرار می‌گیرید که خود سرکوبگر است و بایستی با قوانین آن حکومت بازی کنید. دوم اینکه شما اعتماد و مشروعیت جامعه را نیز نمی‌توانید کسب کنید، زیرا جزئی از جامعه‌ی سرکوبگر به حساب می‌آیید. برای همین در مباحت مشارکت در حاکمیت بایستی به این نکات دقت لازم را کرد. بعنوان مثال اگر شما در یک جامعه سرکوبگر (ایران) بخواهید یک حزبی که طرفدار اندیشه‌ی جامعه مدنی و حقوق انسانی باشد، تشکیل دهید مجبور به رعایت قوانین همین حاکمیت خواهید شد. خطری که در اوایل دهه‌ی هفتاد حرکت ملی آزربایجان را نیز تهدید می‌کرد که در آن زمان ادبیات حرکت ملی هم در حال تغییر به ادبیات مرکزگرا و اصلاح طلب بود. البته این بدان معنا نیست که حرکت ملی آزربایجان حرکتی اصلاح طلبانه نیست. بلکه موضوع در این نهفته است که ما نیازمند تشکیل ادبیات خود هستیم و بایستی اصول و دیدگاه‌های خود را با ادبیات حرکت ملی آزربایجان بیان کنیم.

ریشه‌های توتالیتاریسم در جامعه توده‌ای را توضیح دهید؟

اینکه رژیمهای توتالیتر چگونه زمام امور را در دست می‌گیرند و مشروعیت سیاسی خود را به چه نحوی کسب می‌کنند، بحثی درازا است. در جوامعی که رشد آگاهی سیاسی و اجتماعی پایین باشد، شانس توتالیتاریسم بالاست. کورن هاوزر در تبیین شرایط ایجاد جامعه‌ی توده‌ای بر فقدان یا نادر بودن گروههای مستقل واسط میان دولت و خانواده تأکید دارد. در جامعه‌ی توده‌ای که تعداد گروههای واسط اندک و شبکه‌ی آنها ضعیف است و تعداد افرادی که در انجمن‌های صنفی، مذهبی، شغلی و غیره مشارکت دارند کم می‌باشد، احتمال وقوع جنبش‌های افراطی می‌رود و این گروههای جدا افتاده و بی ریشه‌ای که در این انجمن‌های واسط  شرکت ندارند، بیشتر از همه تحت تأثیر جاذبه‌های افراط گرایی قرار می‌گیرند. یعنی جامعه خود عامل تولید سیستم توتالیتر است. البته تغییراتی از قبیل مهاجرت‌های گسترده به شهرها و همچنین در شرایط صنعتی شدن جوامع و بالاخص در مراحل اولیۀ آن که افراد از ریشه‌های خود جدا شده و هنوز فرصت و امکان تشکل‏‌های جدید را ندارند. چنانکه خود کورن هاوزر می‌گوید: کمونیسم و فاشیسم [به عنوان رژیم‌های توتالیتر] در نظام‌های اجتماعی‌ای قدرت گرفته‌اند که دچار دگرگونی‌های ناگهانی و گسترده در ساختار جماعت شده‌اند. برای مثال انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ نوعی توتالیتاریسم را درآن کشور بوجود آورد. نگرش و جهان بینی جوامع هم در ایجاد توتالیتاریسم اهمیت دارد. یعنی اگر جهان بینی و ایدولوژی یک جامعه چه دینی و چه غیر دینی اجازه‌ی بسط پلورالیسم را دهد، به رشد توتالیتاریسم  کمک می‌کند.

همچنین برخی همچون آیزایا برلین معتقد به این هستند که افکار و اندیشه‏‌های برخی متفکران در ایجاد رژیم‏‌های توتالیتر مؤثر بوده است. لذا به مانند آرنت و کورن هاوزر بطور بلاواسطه بر نقش اوضاع و احوال اقتصادی و اجتماعی در ایجاد رژیم‌های توتالیتر تکیه نمی‏‌کنند. برلین معتقد به پیوند میان افکار ژوزف دومستر ایدئولوگ ارتجاعی قرن هجدهم و فاشیسم- مصداقی از رژیم‌های توتالیتر- قرن بیستم است.

روی خط خبر