آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
جمعه ۲۱ام دی ۱۴۰۳
آخرین عناوین
شما اینجا هستید: / تیتر یک / سقوط رژیم اسد و پویایی‌های جدید اتحاد در خاورمیانه و ایران

سقوط رژیم اسد و پویایی‌های جدید اتحاد در خاورمیانه و ایران

سقوط رژیم اسد و پویایی‌های جدید اتحاد در خاورمیانه و ایران
9 ژانویه 2025 - 23:50
کد خبر: ۶۶۳۹۶
تحریریه آرازنیوز

👤 آراز نیوز:

در دسامبر ۲۰۲۴، رژیم ۶۱ ساله بعث در سوریه و حکومت ۵۴ ساله خانواده اسد به پایان رسید. با تصرف دمشق توسط نیروهای مخالف، بشار اسد از کشور گریخت. این تحول ژئوپلیتیکی، توازن قدرت در خاورمیانه را عمیقاً دگرگون کرده و زمینه‌ساز شکل‌گیری اتحادهای جدید شده است. در سال‌های اخیر، بحث‌هایی پیرامون اتحاد کشورهای منطقه علیه ایران مطرح بود، اما سقوط حزب بعث در سوریه احتمال گسترش این اتحادها را افزایش داده است. اگرچه حزب بعث در عراق و سوریه ریشه‌های مشترکی در جهان‌بینی و ایدئولوژی داشت، اما در قبال ایران رویکردهای متفاوتی اتخاذ کرده بودند. صدام حسین ایران را دشمن حزب بعث می‌دانست، در حالی که حافظ اسد و سپس بشار اسد روابط نزدیکی با تهران برقرار کردند.

ترکیه در طول جنگ داخلی سوریه با حمایت از گروه‌های مخالف و ارائه کمک‌های بشردوستانه، نقش برجسته‌ای ایفا کرد. با سقوط رژیم اسد، نفوذ و مسئولیت ترکیه در سوریه افزایش یافته است. آنکارا قصد دارد در فرآیند بازسازی سوریه و گذار سیاسی این کشور نقش فعالی ایفا کند. همچنین، پیش‌بینی می‌شود که ترکیه به عنوان بازیگری کلیدی در بازسازی زیرساخت‌های کشور و البته فراهم کردن شرایط مناسب برای بازگشت امن پناهجویان سوری به کشورشان نقش آفرینی خواهد کرد.

سیاست خارجی سنتی ترکیه در منطقه، همواره بر اساس موازنه قوا در برابر کشورهای عرب، اسرائیل و ایران تنظیم شده است. روابط کشورهای خاورمیانه پیش و پس از انقلاب ۱۹۷۹ ایران دچار تغییرات عمیقی شد. در دهه‌های ۵۰ و ۶۰ منطقه خاورمیانه تحت تأثیر ایدئولوژی ناسیونالیسم عربی به رهبری جمال عبدالناصر قرار داشت. در این دوره، کشورهای غیرعرب منطقه از جمله ترکیه، ایران و اسرائیل، برای مقابله با قدرت‌گیری کشورهای عربی، به ضرورت یک اتحاد سه‌جانبه در برابر ناسیونالیسم عربی در منطقه واقف بودند. کارشناسان منطقه از وجود اتحاد غیررسمی سه‌گانه کشورهای غیرعرب منطقه در آن دهه‌ها سخن می‌گویند. با این حال، ترکیه به دلیل مرزهای طولانی با کشورهای عربی، از رویارویی مستقیم با اعراب اجتناب کرده و همواره رویکردی متعادل در سیاست خارجی خود اتخاذ می‌کرد. ترکیه در طی جنگهای  بین کشورهای عرب و اسرائیل همواره سیاستی متوازن را اتخاذ کرد اگرچه این سیاست با تغییرات در رهبری این کشور، عوامل ژئوپلیتیکی و اقتصادی نوساناتی را به همراه داشت اما سیاست توازن بین کشورهای مسلمان منطقه و روابط با غرب رویکرد دیرینه این کشور در منطقه است. این رویکرد کشور ترکیه در جنگ استقلال اسرائیل در ۱۹۴۸ موسوم به جنگ اول اعراب و اسرائیل، جنگ سوئز ۱۹۵۶ به عنوان جنگ دوم اعراب و اسرائیل، جنگ شش روزه ۱۹۶۷ و جنگ یوم کیپور ۱۹۷۳ قابل مشاهده است.

پس از فوت جمال عبدالناصر به عنوان رهبر ناسیونالیسم کشورهای عربی و آغاز اقتدار انور سادات و گرایش وی به ایجاد روابط با غرب، روند فروکش کردن احساسات ناسیونالیسم عربی در منطقه آغاز شد و کشورهای عربی سیاست خارجه خود را بیشتر بر اساس منافع کشورهای خود تنظیم کردند.

پس از انقلاب  ۱۹۷۹ در ایران و سقوط رژیم پهلوی و دشمن اعلام شدن اسرائیل از سوی تهران، اتحاد پیشین کارایی خود را از دست داد. ترکیه نیز سیاستی در پیش گرفت که بتواند ساختار لائیک خود را در برابر گفتمان صدور انقلاب و اسلامگرایی اقتدارگرای جمهوری اسلامی حفظ کند. از سوی دیگر، عربستان سعودی به عنوان یکی از قدرت‌های منطقه‌ای، برای مقابله با پروپاگاندای انقلاب اسلامی، رویکردی دفاعی و سخت‌گیرانه اتخاذ کرد که موجب حرکت این کشور به سمت ایدئولوژی اسلامی محافظه‌کارانه‌تر شد. این سیاستی بود تا بتواند افکار عمومی کشور را از نفوذ گفتمان اسلامگرای ایرانی حفظ کند.

به این ترتیب دوران پسا انقلاب ایران در منطقه خاورمیانه موجب تغییر پویایی‌های منطقه شده و واقعیت‌های جدیدی در کشورهای منطقه به همراه آورد.

 

تحولات منطقه و سیاست‌های موازنه قدرت در برابر ایران

اگرچه منطقه خاورمیانه در دهه‌های اخیر دچار فراز و نشیب‌های فراوانی از جمله بهار عربی شده است، کشورهای منطقه همواره از سیاست‌های توسعه‌طلبانه و تنش‌زای جمهوری اسلامی ایران از همان سال‌های ابتدایی انقلاب و حمایت آن از گروه‌های شبه‌نظامی و تروریستی علیه منافعشان ناخشنود بوده‌اند. این کشورها در تلاش بوده‌اند تا معادلاتی برای مهار قدرت ایران بیابند.

در سال‌های اخیر، شاهد افزایش نزدیکی و همکاری میان کشورهای منطقه بوده‌ایم. نمونه‌های بارز این روند، توافق ابراهیم و بهبود روابط ترکیه با کشورهای حاشیه خلیج است. ترکیه طی سال‌های اخیر گام‌های مهمی در جهت عادی‌سازی روابط با عربستان سعودی و سایر کشورهای خلیج برداشته است.

پس از تغییر رژیم در سوریه، اهمیت این نزدیکی‌ها بیش از پیش آشکار شد. عربستان سعودی و امارات متحده عربی تمایل دارند با ترکیه در بازسازی و برقراری ثبات در سوریه همکاری کنند. این همکاری‌ها علاوه بر اهداف اقتصادی و سیاسی، با هدف ایجاد موازنه قدرت در برابر نفوذ ایران در منطقه صورت می‌گیرد.

 

تداوم تنش‌ها در روابط ایران با همسایگان و کشورهای منطقه

اگرچه با روی کار آمدن دولت مسعود پزشکیان و گفتمان صلح و همکاری که وی در چند سخنرانی بین‌المللی مطرح کرده، برخی امیدوار به تغییر رفتار ایران در منطقه بودند، اما هنوز نشانه‌ای از تغییر ملموس در روابط از سوی دولت‌های منطقه مشاهده نشده است.

برخی تحلیلگران بر این باورند که ایران در تلاش است تا روابط خود را با کشورهای منطقه، از جمله عربستان سعودی، بازسازی کرده و فصل نوینی در روابط با این کشور آغاز کند. با این حال، تحولات اخیر خلاف این دیدگاه را نشان می‌دهد. طی روزهای گذشته، سه رویداد مهم در روابط ایران و عربستان سعودی رخ داده که می‌تواند نشانه‌ای از افزایش تنش‌های جدید در خاورمیانه باشد: اولا عربستان سعودی ۶ شهروند ایرانی را به اتهام قاچاق کپتاگون اعدام کرد. دوم فروش سهام گروه هلدینگ صافولا به ارزش ۲۰۰ میلیون دلار انجام شد. و سوم اینکه عربستان در تلاش است تا مصر را به ائتلافی علیه حوثی‌های یمن ملحق کند.

این تحولات نشان‌دهنده تشدید و یا حداقل تداوم تنش میان ایران و کشورهای حاشیه خلیج از جمله عربستان سعودی است. زیرا تجربه ایران نشان داده که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مستقل از تغییر دولت‌ها در کشور بوده و حتی در زمانی که هیات دیپلمات حسن روحانی در حال مذاکره با غرب بود رفتارهای خصمانه و ستیزه‌جوی نیروهای نظامی و نیروهای نیابتی آن در منطقه ادامه می‌یافت.

 

روابط ایران و ترکیه؛ مسیر تنش یا تعادل؟

در روابط ایران و ترکیه نیز اخیراً نشانه‌هایی از تنش میان این دو همسایه قدیمی دیده می‌شود. همسایگانی که در منطقه کمترین تنش را در صد سال اخیر داشته اند و سیاست رقابت با کمترین رویارویی را در قبال یکدیگر اتخاذ کرده‌اند. ایران و ترکیه طی سال‌ها سیاست موازنه و تعادل را حفظ کرده و از رویارویی مستقیم اجتناب کرده‌اند. با این حال، پس از سقوط رژیم اسد در سوریه و گمانه‌زنی‌ها درباره افزایش حمایت لجستیکی و نظامی ایران از گروه تروریستی پ.ک.ک، احتمال سرد شدن روابط میان دو کشور افزایش یافته است. اگرچه جمهوری اسلامی ایران هم به دلیل گفتمان رسانه‌های داخلی و هم به واسطه رفتارهای منطقه‌ای خود، از جمله حمایت از گروه تروریستی پژاک (شاخه ایرانی پ.ک.ک)، مورد انتقاد ترکیه بوده است، اما ترکیه تلاش کرده است با وجود این انتقادات، سیاست تمکین و حفظ روابط بدون افزایش تنش را در پیش بگیرد. ترکیه تمایلی به تبدیل رقابت با ایران به رویارویی مستقیم ندارد و تلاش می‌کند تعادلی میان رقابت و همکاری با تهران حفظ کند. اگرچه پس از سقوط اسد و انتشار گزارش‌هایی مبنی بر حمایت جمهوری اسلامی از گروه تروریستی ی.پ.گ در شمال سوریه و انتقال تسلیحات به این گروه برای به چالش کشیدن منافع ترکیه در منطقه موجب می‌شود تا ترکیه ناگزیر به میزانی مشخص از سیاست تمکین و پرهیز از تنش با این همسایه خود فاصله بگیرد.

 

تضعیف موقعیت استراتژیک ایران در سوریه

سقوط رژیم اسد، موقعیت استراتژیک ایران در سوریه را به‌طور قابل توجهی تضعیف کرده است. کاهش رفتارهای تهاجمی جمهوری اسلامی ایران در منطقه، بیش از آنکه ناشی از تغییر رویکرد باشد، حاصل تضعیف موقعیت این کشور است. این وضعیت ممکن است زمینه‌ساز ایجاد اتحادی غیررسمی میان ترکیه، عربستان سعودی، اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج برای محدود کردن نفوذ ایران در منطقه شود. این کشورها ممکن است سیاستی هماهنگ‌تر در برابر فعالیت‌های منطقه‌ای ایران اتخاذ کرده و با همکاری بیشتر در زمینه‌های امنیتی و اقتصادی، به مهار قدرت ایران بپردازند.

تغییر رژیم در سوریه آغازگر دوره‌ای جدید در خاورمیانه است. به عبارتی دیگر واقعیت‌های جدیدی در منطقه به وجود آمده است که منجر به تغییر سیاست‌های کشورهای منطقه و البته قدرت‌های فرامنطقه‌ای خواهیم بود. نزدیکی دیپلماتیک و استراتژیک میان ترکیه، عربستان سعودی، اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج موازنه قدرت در منطقه را بازتعریف می‌کند.

در این فرآیند، سیاست خارجی فعال ترکیه و تلاش‌های این کشور برای همکاری‌های منطقه‌ای، جایگاه آنکارا را در خاورمیانه تقویت خواهد کرد. ترکیه، اگرچه به صورت غیرمستقیم منافع غرب را در منطقه پیگیری می‌کند، همچنان بر حفظ گفتمان سیاسی مستقل خود اصرار دارد. این رویکرد، که مبتنی بر سیاست متوازن و بازی کردن نقش پل میان شرق و غرب توسط این کشور است، سنتی دیرینه در سیاست خارجی ترکیه محسوب می‌شود.

با این حال، دوام این اتحادهای جدید و تضمین ثبات منطقه به مهارت دیپلماتیک طرفین و توانایی آنها در عمل به منافع مشترک بستگی دارد. مطرح شدن پروژه‌های احداث خط لوله انتقال گاز طبیعی قطر و راه‌اندازی مسیر راه آهن حجاز توسط رسانه‌ها و برخی سیاستمداران منطقه نشانه‌هایی از تمایل ترکیه به برقراری روابط نزدیک و استراتژیک با کشورهای عربی منطقه است. همچنین بازسازی سوریه و فرآیند گذار سیاسی، چالشی پیچیده است که نیازمند همکاری و هماهنگی تمامی بازیگران منطقه‌ای خواهد بود اما باید صبر کرد و دید که این روند خواهد توانست به اهداف خود دست یابد یا روند افزایش همکاری کشورهای منطقه با مشکلاتی مواجه خواهد شد.

 

تلاش برای توازن جدید در خاورمیانه: آیا اتحاد علیه جمهوری اسلامی ایران مطرح است؟

توازن ژئوپلیتیک در خاورمیانه طی سال‌های اخیر دستخوش تغییرات عمده‌ای شده است. تغییر روند جنگ داخلی سوریه و سقوط بشار اسد، عادی‌سازی روابط کشورهای عرب حاشیه خلیج از جمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی، با اسرائیل و نقش فعال دیپلماتیک ترکیه، احتمال شکل‌گیری اتحادهای جدید در منطقه را افزایش داده است.

در مرکز این تحولات، ایران قرار دارد. این پرسش که آیا اتحاد غیررسمی علیه ایران میان ترکیه، عربستان سعودی، اسرائیل و کشورهای عربی منطقه شکل خواهد گرفت، از مسائل مهمی است که می‌تواند تا میزان زیادی از نفوذ ایران را مهار کند.

سیاست‌های مداخله‌جویانه ایران و حمایت آن از گروه‌های تروریستی در سوریه، عراق، یمن و لبنان، نفوذ این کشور را در منطقه گسترش داده و نارضایتی گسترده‌ای را در میان کشورهای همسایه ایجاد کرده است. گروه‌هایی مانند حزب‌الله، حشد الشعبی و حوثی‌ها از ارکان اصلی استراتژی منطقه‌ای ایران به شمار می‌روند. این گروه‌ها با حملات تروریستی و ایجاد ناامنی، نه‌تنها امنیت منطقه بلکه منافع کشورهای غربی را نیز تهدید می‌کنند.

این وضعیت برای کشورهایی که از نفوذ ایران احساس خطر می‌کنند، چالش امنیتی جدی به همراه دارد و می‌تواند انگیزه‌ای برای همکاری نزدیک‌تر میان آنها در جهت مهار این تهدید باشد. وجود انگیزه با توجه به وضعیت مطرح شده در بین این کشورها اگرچه بالاست اما توانایی ایجاد یک اتحاد اگرچه غیررسمی نیازمند رویکردی جدید و تلاش دیپلماتیک فعال بین این کشورها و حل و فصل اختلافات نه چندان کوچک بین آن‌هاست.

عربستان سعودی و امارات متحده عربی، حمایت ایران از جنبش حوثی در یمن را تهدیدی مستقیم برای امنیت ملی خود می‌دانند. حملات موشکی حوثی‌ها به خاک عربستان، ریاض را به سمت همکاری‌های منطقه‌ای برای ایجاد بلوک برای ایجاد موازنه قدرت با ایران سوق می‌دهد. اسرائیل نیز برنامه هسته‌ای ایران را بزرگ‌ترین تهدید امنیتی خود می‌داند. این کشور، با حمایت ایالات متحده، از طریق اقدامات دیپلماتیک و نظامی تلاش می‌کند از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای جلوگیری کند. تهدید برنامه هسته‌ای ایران تنها محدود به اسرائیل نیست، بلکه امنیت جهانی و منافع کشورهای غربی را نیز به طور جدی در معرض خطر قرار می‌دهد. تضعیف نیروهای نیابتی ایران در منطقه، احتمال گرایش این کشور به ساخت بمب اتمی را افزایش داده است، موضوعی که سیاستمداران غربی را با تصمیم‌گیری‌های دشواری روبه‌رو کرده است.

ترکیه به طور سنتی تلاش کرده است روابط متعادلی با ایران حفظ کند. با این حال، نفوذ ایران در سوریه و عراق گاهی با منافع منطقه‌ای آنکارا در تضاد قرار می‌گیرد. حضور ایران در سوریه، سیاست امنیتی ترکیه را پیچیده‌تر کرده است. در همین حال، تعمیق روابط ترکیه با آزربایجان از دید تهران تلاشی برای محدود کردن نفوذ ایران در قفقاز جنوبی تلقی می‌شود.

از سویی ورود آزربایجان به روند بازسازی سوریه تحت هدایت ترکیه، این کشور را به بخشی از زنجیره اتحاد کشورهای منطقه علیه ایران تبدیل می‌کند. آزربایجان، که سال‌ها هدف سیاست‌های مداخله‌جویانه ایران بوده است، به دلایل مختلف انگیزه‌هایی مستدل برای تمایل به ورود به این اتحاد دارد. حمایت ایران از گروه‌های تروریستی مارژینال مانند زینبیون و پشتیبانی تهران از اشغال ۳۰ ساله اراضی آزربایجان توسط ارمنستان، از جمله مسائلی است که باکو را به همکاری نزدیک‌تر با کشورهای منطقه علیه جمهوری اسلامی ایران سوق می‌دهد.

آنچه در این تحولات قابل توجه است، ماهیت زنجیره‌وار و غیررسمی اتحادهای کشورهای منطقه علیه ایران است. این اتحادها، که شامل چندین سطح از همکاری‌های سیاسی، امنیتی و اقتصادی است، تاکنون به صورت رسمی اعلام نشده‌اند و به نظر نمی‌رسد در آینده نیز رسمی شوند. این اتحادها بر اساس منافع مشترک شکل گرفته‌اند و به دنبال محدود کردن نفوذ و سیاست‌های تهاجمی ایران در منطقه هستند. کشورهایی که منافعشان سال‌ها تحت تأثیر سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته است، اکنون در قالب شبکه‌ای از اتحادهای متصل به یکدیگر، به دنبال ایجاد توازن قدرت در منطقه هستند. ایجاد اتحاد رسمی علیه جمهوری اسلامی در خاورمیانه به دلیل جهت‌گیری‌های سیاسی و ایدئولوژیک متفاوت کشورها و و سایر ملاحضات امنیتی و سیاسی امری دشوار به نظر می‌رسد. با این حال، همکاری‌های غیررسمی در زمینه‌هایی همچون دفاع هوایی، تبادل اطلاعات امنیتی و امنیت سایبری و همکاری‌های نظامی در حال افزایش است. شنیده شدن زمزمه‌هایی در مورد احتمال خرید جنگنده نسل پنجم کاان ترکیه از سوی عربستان سعودی تنها یک نمونه از روند افزایش همکاری‌هاست.

 

نقش ملت تورک آزربایجان جنوبی و ملل تحت ستم در ایران

در این وضعیت، ملت تورک آزربایجان جنوبی می‌تواند با اتخاذ گفتمانی مبتنی بر حقوق بشر، حق تعیین سرنوشت ملی و پافشاری بر حق خودمختاری، به پیشبرد اهداف دموکراتیک مردمان ساکن ایران کمک کند. اگرچه اتحاد غیررسمی در خارج از مرزهای ایران در منطقه می‌تواند شکل بگیرد، همچنین نوعی از این اتحاد در داخل در بین نیروهای مبارز آزادیخواه نیز اجتناب‌ناپذیر است. اتحاد تورک‌ها با سایر ملل تحت ستم در ایران، می‌تواند زمینه‌ساز ایجاد جبهه‌ای فراگیر در برابر جمهوری اسلامی و همچنین برخی جریان‌های فاشیستی مانند سلطنت‌طلبان شود. این جبهه دموکراسی‌خواهان در کشور می‌تواند با تاکید بر گفتمان‌های حقوق بشری و دموکراتیک و تقویت ائتلاف‌های گسترده در ایران، مانع بازگشت یک سیستم دیکتاتوری دیگر در کشور شود. تلاش برای ایجاد موازنه قدرت و همبستگی میان ملل تحت ستم در ایران، نقشی کلیدی در تضمین حقوق ملیت‌ها و جلوگیری از تثبیت دوباره ساختارهای اقتدارگرایانه خواهد داشت.

منبع: سرویس یادداشت سیاسی آراز نیوز

روی خط خبر