نگاه غرب به ایران از دریچه نشریه فارین آفرز و مسیر آزربایجان جنوبی به سوی دموکراسی و رهایی ملی

نشریه فارین آفرز آمریکایی در مقالهای به موضوع برنامه هستهای ایران پرداخته و آن را «بحران خاموش» نامیده و این ایده را مطرح کرده است که آمریکا در آینده بسیار نزدیک مجبور به اتخاذ تصمیم جدی برای یک اقدام مشخص در قبال ایران خواهد بود. عبارت «بحران خاموش» (A Quiet Crisis) در این مقاله که با عنوان «شانس آخر ایران» در این نشریه منتشر شده به وضعیت جاری برنامه هستهای ایران اشاره دارد که اگرچه در ظاهر ممکن است تنش آشکاری دیده نشود، اما در واقع به شکل پنهان و تدریجی به یک نقطه بحرانی نزدیک میشود.
دوراهی دیپلماسی و مداخله نظامی بر سر راه ایالات متحده
مقاله فارین آفرز هشدار میدهد که بحران هستهای بین ایالات متحده و ایران در سالهای اخیر عمیقتر شده و واشنگتن در برابر یک انتخاب دشوار قرار گرفته است. برنامه هستهای ایران به سرعت پیش میرود و این مسئله نه تنها برای خاورمیانه، بلکه برای امنیت جهانی تهدیدی جدی ایجاد میکند. آمریکا در برابر این دوراهی قرار دارد که آیا برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، مذاکرات دیپلماتیک را ادامه دهد یا به اقدام نظامی روی آورد. اگرچه این دو رویکرد سالهاست که در آمریکا مورد بحث و بررسی قرار گرفته است، اما نشریه فارین آفرز این بار با اشاره به وضعیت بوجود آمده جدید در خاورمیانه و ضعیف شدن ایران از جهت نیروهای نیابتی در منطقه، احتمال تمایل ایران به سرعت بخشیدن برنامه هستهای برای دستیابی به سلاح هستهای را به میان آورده و مطرح میکند که در آینده نزدیک آمریکا به خصوص دولت دونالد ترامپ باید یک تصمیم جدی بگیرد.
مقاله با اشاره به راهکارهای دیپلماتیک در گذشته، از موفقیت نسبی مذاکرات سخن گفته و ادعا کرده است که این راهکارها در گذشته توانسته برنامه هستهای ایران را کُند نماید. توافق برجام که در سال ۲۰۱۵ امضا شد، فعالیتهای هستهای ایران را محدود کرد و آن را تحت نظارت بینالمللی قرار داد. این توافق از دستیابی ایران به اورانیوم غنیشده کافی برای ساخت سلاح هستهای جلوگیری کرد و در عوض، ایران از تحریمهای بینالمللی رهایی یافت. اما دولت ترامپ در سال ۲۰۱۸ از این توافق خارج شد و سیاست «فشار حداکثری» را علیه ایران اعمال کرد. این اقدام روابط دیپلماتیک را تضعیف کرد و باعث شد تهران فعالیتهای هستهای خود را از سر بگیرد.
فارین آفرز وضعیت امروز ایران در بحث هستهای را بررسی کرده و میگوید که امروز ایران اورانیوم را تا سطح ۶۰ درصد غنیسازی میکند که این میزان نزدیک به سطح لازم برای ساخت سلاح هستهای است. این شرایط واشنگتن را وادار میکند که تلاشهای دیپلماتیک خود را از سر بگیرد. برخی از مقامات آمریکا معتقدند که دیپلماسی همچنان امنترین و مؤثرترین راهحل است، زیرا اقدام نظامی ممکن است نتواند برنامه هستهای ایران را به طور کامل متوقف کند. با این حال، وضعیت فعلی جهان و منطقه به قدری پیچیده و دشوار شده که در شرایط حاضر نیز مذاکرات چندجانبه و گسترده بسیار سختتر از گذشته شده است. بنابراین این احتمال را مطرح میکند که در صورت شکست مذاکرات، واشنگتن باید آماده حمله به تأسیسات هستهای ایران باشد.
بیشتر بخوانید: فارین پالیسی؛ سال ۲۰۲۵ جهان در لبه تیغ جنگ و دیپلماسی
به این ترتیب گزینه مداخله نظامی در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته و مخاطراتی که به همراه دارد را بررسی کرده که چرا تا کنون مقامات آمریکایی رویکرد مذاکره را به مداخله نظامی به سایتهای هسته ای ایران را ترجیح دادهاند. مداخله نظامی خطرناک است و اگرچه ممکن است برنامه هستهای ایران را برای مدتی به تعویق بیندازد، اما راهحل بلندمدت محسوب نمیشود. زیرساختهای هستهای ایران در پناهگاههای زیرزمینی قرار دارد و تخریب کامل این تأسیسات دشوار است. مقامات نظامی آمریکایی نمیتوانند تضمین کنند که حملات بتواند به صورت صددرصدی تمامی تأسیسات زیرزمینی ایران را منهدم کند. علاوه بر این، حمله به ایران میتواند تنشها را در خاورمیانه افزایش داده و منطقه را به بیثباتی بیشتر بکشاند. ایران ممکن است در پاسخ به این حملات، از طریق متحدان خود حملاتی را علیه ایالات متحده و متحدان آن انجام دهد. با این حال مقاله احتمال متحد شدن مردم در برابر حمله خارجی با توجه به تجربه حملات اسرائیل در سال ۲۰۲۴ را رد کرده است. این احتمال مطرح میشود که حملات محدود میتواند فرصتی برای مردم باشد تا فشار بیشتری برای تغییر داخلی وارد کنند.
مقاله پس از آن، دیپلماسی را علیرغم فرآیند دشوار و طولانی آن و سطح پایین اعتماد میان آمریکا و ایران و پیچیده بودن مذاکرات گزینهای بهتر معرفی میکند. با این حال ذکر میکند که تهران به پایبندی آمریکا به توافق شک دارد و واشنگتن نیز نسبت به تعهدات ایران تردید دارد. با این وجود، برخی دیپلماتها بر این باورند که هنوز راههایی برای دستیابی به توافق جدید وجود دارد و اگر این توافق حاصل شود، میتواند ثبات را در خاورمیانه حفظ کرده و از دستیابی ایران به سلاح هستهای جلوگیری کند.
در نهایت مقاله توصیه میکند که واشنگتن باید دیپلماسی را ادامه دهد اما اگر مذاکرات به شکست بیانجامد، برای استفاده از حمله نظامی علیه برنامه هستهای ایران آماده باشد. این اقدام میتواند برای حفظ منافع راهبردی آمریکا و تأمین امنیت جهانی ضروری باشد.
از سوی دیگر در مقاله به موضوع تغییر رژیم در ایران اشاره میشود، اما رویکرد محتاطانهای نسبت به این ایده دارد. چند نظریه و دیدگاه کلیدی در این زمینه مطرح شده است. مقاله تأکید میکند که تغییر رژیم در ایران، حتی اگر محقق شود، لزوماً به معنای بهبود وضعیت هستهای یا رفتار منطقهای این کشور نخواهد بود. حتی اگر جمهوری اسلامی سقوط کند، ممکن است رژیمی جایگزین شود که سیاستهای تندروتر و غیرقابل پیشبینیتری داشته باشد.
یکی از نگرانیهای اصلی این است که تغییر رژیم میتواند به فروپاشی ساختار دولتی ایران منجر شود و کشور را به سمت «آنارشی و بیثباتی» سوق دهد. مقاله اشاره میکند که این وضعیت میتواند ایران را به جای یک حکومت منظم، به یک فضای پرآشوب و غیرقابلکنترل تبدیل کند که حتی خطرات بیشتری برای منطقه و جهان به همراه داشته باشد.
مقاله نتیجه میگیرد که تلاش برای تغییر رژیم نباید به عنوان راهکار اصلی مدنظر قرار گیرد، بلکه تمرکز باید بر استفاده از دیپلماسی برای کنترل برنامه هستهای ایران باشد. اگرچه تغییر رژیم ممکن است جذاب به نظر برسد، اما ریسکهای آن از مزایایش بیشتر است.
جمعبندی
با توجه به وضعیت بینالمللی و منطقهای رسیدن به دموکراسی و حقوق ملی برای ملت تورک آزربایجان جنوبی نیازمند صبر، تلاش مستمر و حرکت در چارچوبهای مسالمتآمیز است. بهرهگیری از فرصتهای داخلی و خارجی، اتحاد درونی، ترویج هویت ملی تورکی، افزایش اعتمادبهنفس و عزت نفس عمومی و ملی در ملت تورک آزربایجان جنوبی و همکاری با سایر ملل برای شکلگیری یک ائتلاف بزرگ از تمامی ملل و تمامی اقشار جامعه میتواند این مسیر را هموارتر کند. عدم امید بستن به مداخله نظامی خارجی همچون برخی از جریانهای نژادپرست سلطنتطلب و غیره و تمرکز بر سرمایهگذاری بر آگاهسازی، توانمندسازی و پرورش نسل جدیدی از رهبران و فعالان سیاسی میتواند یکی از راهکارهای قابل تامل پیشروی ملت ما باشد. جنبشهای مسالمتآمیز و فعالیتهای مدنی میتوانند در بلندمدت به نتایج مطلوب برسند. تاریخ نشان داده که جنبشهای خشونتآمیز اغلب با سرکوب شدید مواجه میشوند. مسیر دموکراتیک و مبتنی بر مطالبه حقوق از طریق اعتراضات مدنی و فعالیتهای قانونی میتواند جامعه جهانی را با خواستههای ملت تورک آزربایجان جنوبی همسو کند. تلاش برای گسترش آگاهی سیاسی و حقوقی در میان مردم آزربایجان جنوبی و سایر ملل غیرفارس اهمیت زیادی دارد. ائتلاف میان گروههای مختلف ملی، سیاسی و اجتماعی میتواند از پراکندگی و ضعف در زمان بحران جلوگیری کند. مهمترین قدم برای ملت تورک آزربایجان جنوبی، حفظ و ترویج زبان، فرهنگ و تاریخ و هویت است. آموزش زبان مادری، برگزاری مراسم فرهنگی و تأکید بر هویت تورکی میتواند حس همبستگی را تقویت کند. تجربه نشان داده که ملتهایی که بر هویت ملی خود پایبند بوده و اعتمادبهنفس ملی برخوردارند، در دستیابی به حقوق ملی و منافع اقتصادی و ملی خودشان موفقتر عمل کردهاند. برعکس ملتهایی که از آگاهی ملی کمتر و از عزت نفس و اعتمادبه نفس ملی کمتری برخوردارند همواره برای آمال و امیال سایر ملل مورد سو استفاده قرار گرفته و تبدیل به مستعمره شدهاند. و در آخر اینکه برای موفقیت در تمامی این اقدامات و فعالیتها سازماندهی و کار تشکیلاتی منظم و پایدار از اهمیت حیاتی برخوردار است.