چرا نبردهای سرنوشت ساز در سوریه برای حرکت ملی مهم هست؟
👤اسماعیل جوادی
بعد از سال ها جنگ و خونریزی، شاهد تحولات عمیق سیاسی، نظامی و استراتژیک بسیار سریع در سوریه هستیم که تلاطم امواج و انعکاس آن در تحولات آتی ایران تاثیرات بسیار جدی خواهد داشت.
علیرغم بلوف ها و پروپاگاندای رسانه ای، سوریه و بشار اسد، بعنوان ستون خیمه «عمق استراتژیک جمهوری اسلامی» با تحولات سریع سیاسی و ضربات سنگین نظامی بسوی متلاشی شدن می رود و هزینه ۵۰ میلیارد دلاری و حماسه به اصطلاح مدافعین حرم و قاسم سلیمانی در حال ذوب شدن است تا بستر برای تحولات سریع در بطن جمهوری اسلامی نیز مهیا شود.
متلاشی شدن حزب الله، مذاکرات هسته ای، بحث بسیار جدی و خونین جانشینیی خامنه ای و اختلافات عمیق بین فرماندهان سپاه و نهادهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی ناقوس تحولات در ایران را نیز به صدا در آورده است.
اما واقعیت های موجود در سوریه از جمله هماهنگی میدانی گروه تروریستی پ ک ک با سپاه پاسداران و استخبارات و ارتش سوریه برای مقابله با مردم و گروه های مخالف رژیم اسد، شابلنی از واقعیت های میدانی در غرب آزربایجان می باشد که ضرورت دقت حرکت ملی آزربایجان جنوبی را می طلبد.
بر این واقف هستیم که دکترین جمهوری اسلامی در برخورد با ملت های تحت ستم در ایران سیاست استحاله نژادی، زمین سوخته با شعار به اصطلاح «تمامیت ارضی و نفوذ به اصطلاح صهیونیزم» است و برای روز مبادا و خلاء اتوریته مرکز از هم اکنون بستر اجرای پروژه های مختلف از جمله رو در رو قرار دادن ملت های تحت ستم و مذاهب به نفع خود را در برنامه دارد.
لذا در مناطق مختلف در الاحواز، بلوچستان، ترکمن صحرا ، مناطق تورک قشقایی که خیزش های خیابانی و مسلحانه وجود دارد شکاف نژادی و مذهبی را تشدید و بازوی سرکوب سپاه پاسداران نیز بی محابا در میدان کشتار است. چنانکه دو ماه هست تیپ ویژه کماندویی سپاه به بهانه مانور درگیری های شدیدی با جیش العدل داشته و چندین تن از فرماندهان عالی رتبه این تیپ بوسیله جیش العدل کشته شده اند و عناصر سپاه نیز بدون توجه به موازین نظامی گری مردم عادی و سوخت بران را با تهمت هایی مانند «تکفیری، جیش الظلم، تجزیه طلب و… » هدف قرار می دهند.
این دکترین در شرق،جنوب و غرب آزربایجان جنوبی بسیار متفاوت است. در مناطق جنوبی آزربایجان (قزوین،ابهر، میانه و…) رژیم سیاست عمیق فارسیزه کردن را در پیش گرفته و در شرق آزربایجان با سازماندهی و هدایت کنترل شده اقلیت گلیک و تالش و جداسازی ارضی و پیوست دادن آنها به استان دیگر،تلاش بی صدا و عمیقی را برای بریدن ارتباط زمینی تورک های آزربایجان به سواحل نفت خیز خزر را پیش می برد. (امیدواریم فعالین حرکت ملی اهتمام بیشتری به این موضوع حیاتی بدهند اما گویا دست هایی تلاش دارد موضوع استراتژیک سواحل نفت خیز دریای خزر را از اذهان حرکت ملی پاک کند)
اما چیزی که غرب آزربایجان را متمایز می کند، وجود ده ها کمپ گروه تروریستی پ ک ک در مناطق ماکو، یولا گلدی، سلماس و اورمیه است که این تروریست ها و فرماندهانشان تحت حمایت اطلاعاتی، امنیتی، آموزشی و لجستیکی سپاه پاسداران قرار دارند و رژیم از این عناصر و شاخه مافیایی و سیاسی آن علیه جنبش ملی تورک های آزربایجان جنوبی استفاده بهینه می کند و پروژه «سوریه سازی» غرب آزربایجان در هر تحول و خلاء اتوریته مرکزی را پیش گرفته است.
یعنی چنانکه گفتیم، سیر تحولات میدانی سوریه بعنوان شابلونی برای غرب آزربایجان آماده شده، چنانکه با صلاح دید سپاه قدس و قاسم سلیمانی، رژیم بشار اسد با عقب نشینی اراضی تاریخی ترکمن و عرب ها را در اختیار گروه تروریستی پ ی د (شاخه سوری پ ک ک ) قرار داد بدون شک در فردای خلاء اتوریته و ضعف نهاد حاکم در تهران، تلاش خواهد شد که اراضی غرب آزربایجان برای ادامه دکترین زمین سوخته در اختیار گروه تروریستی پ ک ک قرار گیرد.
چنانکه شاهد بودیم گروه تروریستی پ ک ک با جذب چند نفر از نیروهای چپ عرب، ترکمن، آشوری و ارمنی در سوریه «نیروی دمکراتیک سوریه » را با مرکزیت و اوتوریته خود سازماندهی نمود و با پروژه «کانتون سازی» شروع به اخراج ترکمن ها و عرب ها از اراضی تاریخیشان کرد.
مدت مدیدی است که تئوریسین های گروه تروریستی پ ک ک در قندیل و رسانه ها و نشریات پژاک ( نشریه آلترناتیو ارگان رسمی پژاک -شاخه ایرانی گروه تروریستی پ ک ک) در حال تئوریزه کردن «جبهه دمکراتیک ایران» می باشند.
این گروه تروریستی هم لسان با رسانه های فاشیستی تهران با ذهنیت سازی از اسم مجهولی به نام «استان اورمیه» و «رنگین کمان اقوام» بحث کانتون سازی را در غرب آزربایجان شروع کرده اند. (کمیته مردمی دفاع از غرب آزربایجان از سال ها قبل در خصوص پروژه کانتون سازی در نشریه توپراق هشدار و مقالاتی منتشر کرده بود)
متاسفانه همانند سوریه تعداد انگشت شماری از نیروهای چپ تورک، ترکمن، عرب، بلوچ نیز در پروژه «جبهه دمکراتیک ایران» جای گرفته اند و محتملا در اولین بحران شاهد حضور برخی میلیتان های غیر بومی مسلح تحت لوای «جبهه دمکراتیک ایران» در غرب آزربایجان خواهیم بود.
آنتی تز این پروژه خطرناک که حیات و بقاء ملی آزربایجان جنوبی را هدف قرار خواهد چیست؟
تحولات و تغییرات سریع سیاسی و نظامی در سوریه نشان داد که مخالفین رژیم اسد علیرغم پراکندگی ائدیولوژیک و جهان بینی در چهار سال گذشته در یک همگرایی سیاسی و نظامی با عنوان شورای انتقالی حکومت، پارلمان ملی، شورای نظامی به توافق رسیده و زیر چتر واحدی گردهم آمدهاند و با تقویت قوای جدی و با رصد شرایط بین المللی و منطقه ای وارد میدان مبارزه شده اند، تا پروژه رژیم اسد و متفق هایش مانند حزب الله لبنان، گروه تروریستی پ ی د و ایران را خنثی و حاکمیت ملی را تثبیت کنند.
باید قبول کرد بعنوان ملتی سرکوب شده که زاویه تاریخی و حاکمیتی خود را به دلیل عدم رشد کافی شعور ملی از دست داده و در چنبره نابودی و آسیمله و پاک سازی نژادی وسرزمینی هستیم، باید جمع بندی و تحلیل درست و آنتی تز بسیار جدی در مقابل دکترین و پروژه های دشمنان داشته باشیم، لاغیر بعنوان یک ملت محکوم به فنا و شکست و تخلیه اراضی تاریخی خود هستیم.
در پراتیک هیچ چیزی با شعار، بلوف ، بزرگ نمایی و شوهای رسانه ای قابل حل نیست. میدان سازماندهی، لابی و دیپلماسی قوی می طلبد که بستر را برای خنثی نمودن تزهای طرف مقابل آماده کند.
تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان (دیرنیش) سالهای سال هست که اصرار بر همگرایی تشکیلات ها و نیروهای حرکت ملی در داخل و خارج وطن دارد. همفکری و همگرایی چهار تشکیلات در مدت فعالیت نشان داد که می توان و باید مسیرهای همگرایی را بصورت جدی طی نمود چنانکه مخالفین سوری بشار اسد توانستند این مهم را طی کنند.
علیرغم پروپاگانداهای دستگاه تبلیغ و تخریب رژیم فاشیستی و ارتجاعی، تشکیلات های سیاسی حرکت ملی باید بر ارتباط سازمانی با سایر تشکیلات ها و نمایندگان ملل تحت ستم و جمع بندی آنها زیر یک چتر اصرار کنند و لابی گری خود را در حالی که نگاهی به غرب دارند در آنکارا، باکو، مسکو و پکن، بعنوان بازیگران منطقه ای و بین المللی پایه ریزی کنند؛ زیرا واقعیت میدان نشان می دهد که بدون لابی گری، یک جریان و جنبش هر چقدر هم تقویت شده باشد، محکوم به شکست است.
فعالین و ملت تورک آزربایجان را نباید با کلمات فانتزی از تشکیلات گرایی و حق دفاع مشروع ترساند. با کمال تاسف در دهه های گذشته ذهنیتی را بر حرکت ملی حاکم نموده اند که تشکیلات ها خارج نشین هستند، ما مبارزه مدنی میکنیم و از لابی گری تشکیلات ها در اروپا و امریکا و سایر کشورها شیطان سازی کرده اند.
این شیطان سازی ها چاهی عمیق برای نابودی یک ملت است و یک ملت برای حفظ بقاء و حیات ملی خود چاره ای جز حق دفاع مشروع و تشکیلات گرایی و حضور در خیابان و میدان ندارد.
حوادث اخیر سوریه درس عبرتی برای ماست و پیروزی مخالفین اسد و شکست متحدین فاشیست های پان ایرانیست در منطقه خصوصا نیروی های نیابتی و گروه تروریستی پ ک ک یکی از ضرورت ها برای تسریع مبارزات ملی و حفظ اراضی تاریخی آزربایجان جنوبی و تعیین سرنوشت ملی مان است.