چرا یک جمله در ترکیه میتواند در ایران واهمه ایجاد کند؟
در اثنای جنگ قاراباغ وقتی اردوغان در رژه پیروزی در باکو یک بیت شعر در مورد رود «آراز» (ارس) خواند، در ایران به معنای واقعی کلمه یک زلزله سیاسی رخ داد و هفتهها مقامات و رسانههای فارسی، ترکی (آزربایجان جنوبی) و غیره مشغول عکسالعمل نشان دادن به این موضوع بودند. به گونهای که در نهایت دولت باغچهلی به عنوان چهره عمیق دولت ترکیه مجبور شد طی نوشتهای در رسانههای اجتماعی تاکید کند که هرچند ترکیه به پیوندهای فرهنگی و معنویاش با «ترکهای ایران» اهمیت میدهد ولی آن را در خط «خراسان، اصفهان و اردبیل» ارزیابی میکند نه در آزربایجان جنوبی به محوریت تبریز.
اکنون که محمد زاهد سوباجی رئیس سازمان رادیو و تلویزیون دولتی ترکیه (TRT) گفته است به زودی برنامههای فارسی TRT آغاز خواهد شد و «باید ایران را ناراحت کرد» بار دیگر در ایران همهمه ایجاد شده و همه از جمله مقامات عالی مشغول اعتراض به ترکیه هستند و رسانهها به تفصیل به این موضوع میپردازند. هرچند آقای سوباجی بعداً سخنانش را تصحیح کرد ولی در سیاست اساساً تصحیح و یا تکذیب واپسین تاثیر سخنان پیشین را از میان برنمیدارد و فقط تا حدودی تنش را کمتر میکند.
ابتدا باید دید اصولاً ترکیه چه نیازی دارد که ایران را ناراحت کند تا به این سوال رسید که چرا یک جمله مقامات ترکیه در ایران میتواند چنین عکسالعمل گستردهای ایجاد کند.
در شرایطی که ایران در محاصره اقتصادی غرب قرار دارد، ترکیه منفذی برای ایران است و دو کشور تا حدود زیادی از نظر اقتصادی از یکدیگر منتفع میشوند. بخش مسکن و توریسم ترکیه از مقاصد اصلی شهروندان ایران است. به رغم افکار عمومی جامعه فارس ایران که روی هم رفته نسبت به ترکیه دیدگاه منفی دارد، افکار عمومی ترکیه دارای تمایلات ضدایرانی نیست و معمولاً با سمپاتی به ایران نگریسته میشود.
به رغم این و با وجود رقابتهای معمول منطقهای، رژیم جمهوری اسلامی به دلیل بلندپروازیهای ایدئولوژیکش در برخی موارد بیش از حد با ترکیه درگیر میشود. ایران در عراق و سوریه و قفقاز سعی کرده است ترکیه را خنثی کند و از حامیان اصلی گروههای تروریستی مانند حزبالله ترکیه و پکک بوده و هست. لذا دور از انتظار نیست که ترکیه نیز در راستای اقدام متقابل بخواهد تا حدودی ایران را «ناراحت» کند. ولی برخلاف ایران، ترکیه از مخالفان رژیم ایران هیچگاه حمایتی جدی انجام نداده و خصوصاً به دلیل شرایط خاص خود هیچ وقت اقدامی علیه تمامیت ارضی ایران انجام نداده است.
لذا باید گفت حساسیت ایران به اظهارات مقامات ترکیه بیش از آنکه معطوف به خود ترکیه باشد، به مسائل داخلی ایران معطوف است. به طور خلاصه میتوان گفت دلیل آن هویتگرایی روزافزون جمعیت کثیر شهروندان ترکتبار ایران و به طبع آن ترکهراسی جامعه فارس و هژمونی فارسی (تاجیکی) حاکم بر ایران است.
هویتگرایی ترکی در ایران به حدی رسیده است که از یک پدیده محلی گذر کرده و صحنه سیاست عمومی ایران را تحت تأثیر قرار داده است. مسئله پزشکیان خود از تبعات این موج هویتگرایی ترکی است.
هژمونی فارسی (تاجیکی) حاکم بر ایران با علم بر اینکه یک هژمونی اقلیتی (از نظر جمعیتی) است، این نگرانی را دارد که اگر هویتگرایی ترکی در ایران با دیگر «جنبشهای ملل غیرفارس در ایران» و نیز مسئله «جهان ترک» در خارج از ایران پیوند بخورد، میتواند تبدیل به نیرویی بشود که کنترل آن توسط هژمونی استعماری فارسی (تاجیکی) ممکن نخواهد بود. لذا در مقابل آن بسیار محتاط و عصبی است.
بر کسی پوشیده نیست که ترکیه به عنوان لوکوموتیو قطار جهان ترک خواه ناخواه در افکار عمومی شهروندان ترکتبار ایران مهم و تاثیرگذار است. این است که یک جمله سیاسی مقامات ترکیه در مورد ایران میتواند در ایران تلاطمهای جدی ایجاد کند.
جامعه فارس (تاجیک) ایران دیر یا زود درک خواهد کرد که دیگر شرایط ادامه هژمونی استعماری را حائز نیست. این درک هرچه دیرتر انجام شود، هزینه آن سنگینتر خواهد بود.