برای زهره وفایی
دهه شصت سالهای سخت و به شدت مردانهای بوده که در آن اکثر نهادهای مدنی و فرهنگی برچیده شده و اندک فضاهای زنده نیز جایی برای زنان نداشتهاند. استثناهایی مانند فریده ترابی؛ خواهرزاده استاد شهریار، مخمل نجفی (ایشیق)؛ همسر احمد شایا (آلاو) و مهدیه مصدقپور؛ همسر آقای علیائی نیز به خاطر همراهی مردان خانواده توانستند در آن سالها فعالیت کنند.
ولی دو زن نام خود را بر پیشانی نویسندگان و فعالان دهه شصت حک کردند. سیده حمیده رئیسزاده (سحر خانیم) با کتابهای ماویلر و یاشیل ماهنی سرمشق شاعران بعد از خود شد و زهره وفایی مسیر جدیدی در ژورنالیسم و نشر گشود
.
ولی زنان آذربایجان در دهه هفتاد مانند زنبقهایی از زیر برف روییدند و افرادی مانند پاکیزه غلامی (سئودا)، ثریا بخشی (آیلار)، فریبا ابراهیمی (آفاق)، حکیمه عظیمی، فرانک فرید (ایپک)، سوسن نواده رضی هر کدام در جایی مشعل زبان ترکی را روشن نگهداشتند.
منصوره جعفری متنق در تبریز و اوجان فعال عرصه ادبیات، موسیقی، تئاتر و نقاشی بود. نگار خیاوی بعد از نشر چند جلد کتاب شعر، ترجمههای موفقی را تقدیم ادبیات آذربایجان کرد. نوشین موسوی (آیشین آیدا) از موسسان گروه چیچکلر بود که مرکزی برای آموزش شعر، موسیقی، تئاتر، نقاشی و فولکلور آذربایجان بود و سئودا مهین اصغرنیا بعد از تحصیل موسیقی در باکو، به عنوان مدرس موسیقی به تبریز بازگشت.
دو سال پیش سوسن نواده رضی را از دست دادیم که چهره پر تلاش زنان در مطبوعات آذربایجان بود و دو روز پیش زهره وفایی درگذشت. زهره ابتدا نشریه جوالدوز را منتشر کرده بود ولی نسل ما در دهه هفتاد و اوایل هشتاد، او را با انتشارات زینب پاشا و کتابهای پر تعدادش شناخت.
در آن سالها کتابهای تاریخ و فرهنگ آذربایجان کتابهایی حجیم و ثقیلی بودند که بیشتر برای اهل فن نوشته میشدند. گاهی نیز کتابهایی در سطح ابتدایی تولید میشد. در آن میان زهره وفایی کتابهایی با حجم اندک و حدود پنجاه صفحه و با موضوع و بیانی در سطح متوسطه نوشت و منتشر کرد. او طیف گستردهای از مخاطبان را هدف گرفت که راه را از چاه شناخته بودند ولی نیاز به آموختن بیشتر و اندوختن بر آموزههای خود داشتند. برای همین کتابهای زهره وفایی با استقبال خوبی مواجه شد و در اکثر نمایشگاههای کتاب، آثار زهره وفایی و انتشارات زینب پاشا پر فروش بودند.