حکومت اتحاد اسلام آزربایجان جنوبی؛ تاریخی که در محاق مانده است
دیروز ۱۰۶-مین سالگرد آزادسازی باکو از اشغال قوای روس-ارمنی به دست ارتش اسلامی قفقاز متشکل از ارتش عثمانی و واحدهای داوطلب آزربایجانی بود. به این حادثه به لحاظ اهمیت فوقالعاده آن در تاریخ تشکیل دولت ملی در آزربایجان شمالی خصوصاً در سالهای اخیر بسیار پرداخته شده است.
ولی موضوعی که دارای اهمیت بسیار تاریخی میباشد ولی در محاق و مسکوت مانده است این است که در همان زمان در آزربایجان جنوبی نیز حکومتی به مرکزیت تبریز و به ریاست جمشید خان مجدالسلطنه افشار ارومی تشکیل شد ولی به طرز مرموزی تاریخ و تحولات این حکومت در کتابهای تاریخی مسکوت مانده است.
بهصورت خلاصه، بعد از اینکه در اثنای جنگ جهانی اول ارامنه به تحریک روسها و غربیها شروع به قتلعام مسلمانان در آناطولی و شمال و جنوب آزربایجان کردند، در نهایت ارتش عثمانی برای پایان دادن به قتلعام مسلمانان توسط ارامنه وارد مناطق مختلف آزربایجان شد. در شمال آزربایجان در راستای پیمانی که بین حزب مساوات و دولت عثمانی بسته شد، «ارتش اسلامی قفقاز» از واحدهای ارتش عثمانی و واحدهای داوطلب آزربایجانی تشکیل شد و سیر تحولات تا آزادسازی باکو از اشغال روسها و ارمنیها و انتقال پایتخت دولت جمهوری دموکراتیک آزربایجان از گنجه تا باکو پیش رفت.
در همان زمان در بسیاری از مناطق غربی ممالک محروسه قاجار، از سلماس گرفته تا کرمانشاه و اهواز، ارتش عثمانی با روسها و انگلیسیها درگیر بود. در آزربایجان جنوبی، ارتش عثمانی به فرماندهی خلیل پاشا، عموی انور پاشا وزیر جنگ افسانهای دولت اتحاد و ترقی امپراتوری عثمانی، در منطقه دیلمان (سلماس) با روسها درگیر بود. در این زمان، جمشید خان مجدالسلطنه افشار ارومی، همراه بخشی از فوج افشار ارومی و برخی علمای اورمیه که حامی جریان اتحاد اسلام بودند، به اردوی عثمانی پیوستند و در عملیاتهای جنگی علیه روسها شرکت کردند. در این حین، به علت تسخیر وان (که پشت جبهه خط مقدم دیلمان بود) توسط شورشیان ارمنی، اردوی عثمانی مجبور به عقبنشینی به سمت وان شد و جمشید خان و یارانش نیز مجبوراً عازم مملکت عثمانی شدند و جمشید خان برای مدتی در استانبول سکونت کرد. بعد از اینکه ارتش عثمانی بار دیگر برای پایان دادن به قتلعام مردم آزربایجان به حوالی سلماس، خوی و بازگشت، جمشید خان مجدالسلطنه نیز با اردوی عثمانی به اورمیه بازگشت و با نیروهای پارتیزانی خود به جنگ شورشیان ارمنی پرداخت و آنها را تا حوالی قوشاچای (میاندوآب) و سایینقالا تعقیب کرد.
بعد از این مرحله که ارتش عثمانی تبریز را نیز تحت کنترل گرفته بود، در تبریز حکومت «اتحاد اسلام آزربایجان» به ریاست جمشید خان مجدالسلطنه افشار شکل گرفت که تا شکست عثمانی در جنگ جهانی اول و عقبنشینی از شمال و جنوب آزربایجان ادامه داشت.
در مورد عملیاتهای ارتش عثمانی در حوالی سلماس و اورمیه و نجات مردم منطقه از قتلعام توسط ارامنه، در سالهای اخیر کتابهای بسیاری نوشته شده است، ولی به طرز مرموزی این منابع در خصوص شخص جمشید خان افشار و حکومت اتحاد اسلام آزربایجان جنوبی سکوت کردهاند. در حالی که این موضوع از نظر تاریخی بسیار مهم است، ولی تاکنون نه تنها تحقیق جامعی در این باره انجام نشده است، بلکه در مورد آن سکوت عجیبی وجود دارد که طبیعی به نظر نمیرسد.
مختصری در مورد شخص جمشید خان مجدالسلطنه افشار ارومی:
جمشید خان مجدالسلطنه افشار، پسر اردشیر خان سرتیپ افشار، پس از اتمام تحصیلاتش در اورمیه وارد خدمت نظامی شد و به درجه امیرتومانیرسید. وی مانند اجدادش از صاحبمنصبان نظامی فوج افشار ارومی بود و چندین بار با شورشیان یاغی جنگیده بود.
در طول جنگ جهانی اول، هنگامی که آزربایجان مورد تهاجم روسها، ارامنه و کردهای شکاک قرار گرفت، جمشید خان مجدالسلطنه به مقابله با آنان پرداخت.
وی از مشروطهخواهان آزربایجانی و از طرفداران جریان فکری اتحاد اسلام بود (جریان اتحاد اسلام که خواستار اتحاد جوامع اسلامی تحت لوای خلافت عثمانی و مقاومت در برابر استعمارگران غربی بود، در آزربایجان و گیلان هواداران بسیاری داشت).
وی مدافع هویت ترکی بود و از این نظر با رهبران حزب اتحاد و ترقی عثمانی مشهور به ترکان جوان دارای روابطی بود.
در سال ۱۹۱۴، هنگامی که قشون عثمانی به فرماندهی خلیل پاشا برای جنگ با روسها اولین بار به آزربایجان جنوبی آمد، او به همراه عدهای از نیروهایش و برخی علمای طرفدار اتحاد اسلام به آنها پیوست. وقتی خلیل پاشا به علت شورش ارامنه در وان عقبنشینی کرد، مجدالسلطنه نیز به عثمانی رفت و مدتی در استانبول ساکن شد. اما همواره تحولات منطقه را زیر نظر داشت. در سال ۱۹۱۸ میلادی، که برای بار دوم ارتش عثمانی برای نجات مردم آزربایجان از قتلعام به منطقه بازگشت، مجدالسلطنه و تعدادی از مجاهدین آزربایجانی نیز بازگشته و به جنگ با اشغالگران پرداختند.
احتمالاً شخص مجدالسلطنه که با رهبران اتحاد و ترقی دارای روابط نزدیک بود، در اقناع عثمانی برای اعزام نیروی کمکی به آزربایجان جنوبی نقش مهمی ایفا کرده است. همچنین وی بعد از پاکسازی ارامنه و تشکیل حکومت اتحاد اسلام در تبریز، ریاست این حکومت را بر عهده گرفت. تحت حمایت او، نشریه “آذرآبادگان” به زبان ترکی توسط تقی رفعت منتشر شد. حسین خان استاجلو افشار ارومی از یاوران جمشید خان به توصیه انور پاشا از مصطفی کمال آتاتورک نشان افتخار گرفته بود.
جمشید خان مجدالسلطنه از خاندان تاریخساز افشار قاسملو بود. وی پسر اردشیر خان شجاعالدوله سرتیپ، نوه پسری یوسف خان شجاعالدوله سردار نامدار ارتش قاجاری و حاکم مقتدر اورمیه (بانی قلعه بدلبو ویا بدیرلو) و نوه دختری بؤیوک خان اقبالالدوله مدافع مشهور اورمیه در مقابل شیخ عبیدالله شمذینانی بود. وی همچنین از نسل امام قلی خان بیگلربیگی افشار ارومی سردار کل آزربایجان بود؛ که برادر امام قلی خان، یعنی محمد قلی خان بیگلربیگی افشار نیز حکومت مستقل محمد قلیخانی را سرتاسر شمال و جنوب آزربایجان تأسیس کرده بود. ایل افشار ارومی اساساً از زمان شاه عباس صفوی تا انتهای قاجار حکومت اورمیه را در دست داشته است و در برهههای گوناگون حوزه قدرت افشار ارومی مناطق دیگر جنوب و شمال آزربایجان از زنجان گرفته تا اردبیل و باکو و گنجه و قاراباغ را در بر گرفته است.
جمشید خان مجدالسلطنه که از خانوادهای اعیانی بوده و فردی فرهنگدوست و علمپرور بود، صاحب یک کتابخانه بزرگ و موزهای خصوصی بود. او در جریان جنگ جهانی اول بخش زیادی از دارایی خود را به قشون امپراتوری عثمانی کمک کرده بود. روسها وی را جزو دشمنان رده اول خود میدانستند، به همین دلیل هنگامی که روسها وارد اورمیه شدند، ابتدا به خانه وی رفته و اموال او را توقیف کردند. مهمترین بخش اموال او موزهاش بود که به تفلیس منتقل شد. در این جریان، برخی صاحبمنصبان محلی نیز با روسها همکاری کردند. دخترش، توران مجدالسلطنه، پیگیر بازگشت این اموال بود. چند مقام محلی به این دلیل مجازات شدند، اما روسها اموال او را پس ندادند.
مجدالسلطنه در اواخر عمر خود در شهرهای تهران و رشت زندگی میکرد و سرانجام در رشت درگذشت. جسد او به تهران منتقل و در قبرستان ابن بابویه دفن شد.
بعد از فتحعلی خان افشار ارشلو و محمد قلی خان افشار قاسملو، جمشید خان مجدالسلطنه افشار قاسملو سومین تلاش افشار ارومی برای تأسیس حکومت مستقل در آزربایجان را انجام داد که هر سه به موفقیتهای هرچند کوتاهمدت دست یافتند.