روسیه، ایران، زنگهزور و «مسئله تورک»
آردان زئنتورک، روزنامهنگار پیشکسوت و مفسر سرشناس ترکیه، در یکی از تحلیلهای اخیر خود میگوید: «بهرغم اینکه ایران از لحاظ ژئواستراتژیک خود را به روسیه وابسته کرده است، ولی اخیراً به دلیل کریدور زنگهزور، این کشور با روسیه درگیر یک مشاجره لفظی جدی شده است که در تاریخ جمهوری اسلامی ایران بیسابقه است. بهگونهای که سفیر روسیه در تهران به وزارت خارجه ایران احضار شده و مدت یک ساعت با معاون وزیر خارجه ایران مشاجره کرده است. پس از سخنان پوتین و لاوروف، دو بار سخنگوی وزارت خارجه روسیه، ماریا زاخارووا، بر مواضع روسیه در مورد لزوم گشایش کریدور زنگهزور تأکید کرده است.
همچنین، عباس عراقچی، معاون وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران، در پستی در پلتفرم ایکس (توییتر سابق) دوباره به ترسیم خطوط قرمز در مورد تمامیت ارضی همسایگان پرداخته و به روسیه پیام داده است.
باید دید مشاجره روسیه و ایران به کجا ختم میشود!»
سفیر ایران در ارمنستان نیز در مصاحبهای کریدور زنگهزور را خواب و خیال توصیف کرده است.
رسانههای حکومتی و حتی رسانههای اپوزیسیون فارسی، پر شدهاند از تاختوتاز به روسیه در مورد کریدور زنگهزور.
حال سوال این است که واقعاً مسئله کریدور زنگهزور چقدر برای ایران اهمیت دارد که بهخاطر آن حتی با روسیه، که برادر بزرگتر جمهوری اسلامی در بلوکبندی ژئواستراتژیک جهانی محسوب میشود، وارد مشاجره لفظی میشود؟ هرچند معلوم نیست که این مشاجره لفظی فقط در ظاهر ادامه دارد یا جمهوری اسلامی خواهد توانست در مقابل روسیه به اقدامات عملی دست بزند، یا اینکه اقداماتش مانند موارد دیگر فقط در حد حرف خواهد ماند.
برخی بهانههایی که ایران در مورد کریدور زنگهزور مطرح میکند، دارای مبنای منطقی نیستند.
ایران ادعا میکند که در صورت احداث این کریدور، راههای ترانزیت ایران از طریق ارمنستان به اروپا مسدود خواهد شد. در حالی که ارمنستان یک کشور در محاصره ژئوپلیتیک است. تنها کشوری که آن را به دریا متصل میکند، گرجستان است؛ ولی ارمنستان با آن نیز روابط خوبی ندارد. ایران میتواند بهراحتی و با تسهیلات و امکانات بهتری از طریق ترکیه به دریای سیاه دسترسی داشته باشد و اساساً ارمنستان در این مورد گزینهای مقرونبهصرفه نیست.
رژیم ایران ادعا میکند که این کریدور باعث خواهد شد که ناتو در منطقه مستقر شود. این در حالی است که خود ارمنستان در حال استقرار نیروهای آمریکایی در منطقه زنگهزور است و ایران نهتنها هیچ اعتراضی نمیکند، بلکه بنا به ادعای برخی رسانهها از عبور هواپیماهای آمریکایی به مقصد ارمنستان از آسمان ایران چشمپوشی میکند. پس مسئله استقرار ناتو در زنگهزور هم نیست.
تنها بهانه جمهوری اسلامی که قرین واقعیت است، چیزی است که از آن با عنوان کریدور تورانی یاد میکند؛ زیرا این کریدور بهواقع کشورهای جهان تورک را از نظر جغرافیایی به یکدیگر متصل میکند و این چیزی نیست که جمهوری اسلامی بتواند بهراحتی آن را بپذیرد.
فاکتور جهان تورک قدرتمند و متحد، از جمله آزربایجان شمالی و تورکیه قدرتمند، برای هژمونی فارسی حاکم در ایران یک کابوس است؛ زیرا در کشوری که ۴۰ درصد جمعیت آن را تورکها تشکیل میدهند و حاکمیت آن در دست اقلیت فارس/تاجیک است، تشکیل یک بلوک قدرتمند جهان تورک بیشک موضوعی نیست که جمهوری اسلامی بتواند بهراحتی از کنار آن بگذرد. چنین بلوکی بر روی جمعیت کثیر تورکهای ایران تأثیر مادی و معنوی عمیقی خواهد داشت، همچنان که نشانههای این تأثیر عمیق، خصوصاً بعد از جنگ دوم قاراباغ، بهصورت محسوسی قابل مشاهده است. این تأثیرات از شهرهایی مانند تبریز و اورمیه گذشته و تا قزوین و تهران پیشروی کرده است. این موضوع دیر یا زود باعث چالش بسیار جدی برای هژمونی فارسی، از جمله در پایتخت کشور، خواهد بود.
جمهوری اسلامی بهخوبی میداند که مسئله تورک و آزربایجان جنوبی در ایران، لوکوموتیو مسئله ملل تحت ستم است و میداند اگر این لوکوموتیو، قطار ملل تحت ستم را در ایران به حرکت درآورد، هیچ شانسی برای هژمونی فارسی باقی نخواهد ماند.
فلذا مسئله تورک در ایران برای هژمونی فارسی یک مسئله مرگ و زندگی است. بهقدری حیاتی است که جمهوری اسلامی مجبور شده است برای جلب نظر شهروندان تورکتبار خود، فردی مانند پزشکیان را به مقام ریاستجمهوری منتصب کند و حتی اگر شده در ظاهر برخی مانورهای تبلیغاتی انجام دهد.
و مسئله تورک بهقدری حیاتی است که مجبور میشود بهخاطر آن با ارباب خود، روسیه، وارد مشاجره شود.
در ترکی آناتولی ضربالمثلی وجود دارد که میگوید: «ترس فایدهای برای اجل ندارد.»
اقلیت فارس/تاجیک ایران دیر یا زود خواهد فهمید که مجبور است به حق خود قانع باشد.