«ذهنیت گزینشی»، اپیدمی روشنفکر فارس
کلمه «گزینش» نامی آشنا و در عین حال نفرت انگیز برای شهروندان کشور ایران است.
خصوصاً بعد از انقلاب به اصطلاح اسلامی سال ۵۷، تحت عنوان «گزینش» بسیاری از کسانی که بنا به «تخصص و صلاحیتشان» حقشان بود که در جایگاهی قرار بگیرند به علت اینکه افرادی معتقد بودند آنها دارای «تعهد» کافی نسبت به ایدئولوژی حاکم نیستند حذف شده و مورد اجحاف قرار گرفتند.
متاسفانه ذهنیت گزینشی در ایران مختص جمهوری اسلامی نیست و در میان نیروهای خارج از حاکمیت و طبقه روشنفکر نیز مسئلهای ریشهای است.
ذهنیت گزیشنی روشنفکران و فعالین ملیت حاکم در ایران در خصوص دمکراسی و مسائل حقوق بشری احتمالاً تلخترین و زنندهترین مصداق ذهنیت گزینشی است.
روشنفکر فارس (تاجیک) خواستار دمکراسی، حقوق بشر، آزادی و عدالت است ولی تا جایی که به منافع هژمونی حاکم برنخورد. یعنی اصول و پایههای دمکراسی، حقوق بشر و آزادیهای پایهای را «گزینش» میکند. از آنهایی که به نفعش است دفاع میکند و آنهایی را که به نفعش نیست مسکوت میگذارد و یا حتی به آنها حمله میکند.
روشنفکر فارس (تاجیک) از شهروندی برابر سخن میگوید ولی اصلاً سوال نمیکند که گناه کودکانی که به علت اجبار به تحصیل به زبان غیر مادری از درس و مدرسه زده و گریزان میشوند و دچار افت و عقب ماندگی تحصیلی میشوند چیست؟ آیا واقعاً تحت این شرایط یک کودک تورک، کورد، عرب و یا بلوچ با یک کودک فارس دارای حقوق شهروندی مساوی است؟!
روشنفکر فارس (تاجیک) نمیپرسد وقتی به دلیل همین تبعیضاتی که از کلاس اول دبستان آغاز میشود جوامعی به عقب ماندگی تحصیلی، شغلی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی مبتلا میشود آیا این جوامع با جامعه حاکم دارای حقوق شهروندی مساوی است؟
و بسیاری سوالات دیگر
روشنفکر فارس (تاجیک) که تحت نام «حقوق شهروندی» مبحث حق را به «حقوق فردی» تقلیل میدهد باید توضیح بدهد چرا با «حقوق جمعی» مخالف است. چرا مردم یک روستا، شهر، استان، ولایت و یا ایالت نباید بنا به مقتضات خودشان دارای برخی حقوق جمعی باشند؟!
اینها را چه بسا میدانند و نمیپرسند و یا انکار میکنند چون ذهنیتشان گزینشی است. گزینشی به نفع هژمونی استعماری حاکم!
اگر روشنفکر فارس (تاجیک) از ذهنیت گزینشی دور نشود راهی برای خروج از این دور باطل پیدا نخواهد کرد و به ناکجا آباد خواهد رفت.