آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
پنج شنبه ۱ام آذر ۱۴۰۳
آخرین عناوین
شما اینجا هستید: / تیتر یک / سالگرد زلزله قره‌داغ و خلاصه تاریخ ما

سالگرد زلزله قره‌داغ و خلاصه تاریخ ما

سالگرد زلزله قره‌داغ و خلاصه تاریخ ما
11 آگوست 2024 - 16:40
کد خبر: ۶۵۵۶۲
تحریریه آرازنیوز

👤ابراهیم رشیدی

عصر ۲۱ مرداد و ۲۲ رمضان بود و المپیک لندن در جریان. قره‌داغ لرزید و حدود ۱۸ هزار خانه و ۱۵۰ هزار انسان خسارت دید. ورزشکاران ایرانی مدال می‌آوردند و تهران شادمان، برای یک لحظه هم با ما همدردی نکرد و حتی برای حرمت عزاداران آن زلزله، برنامه طنز خنده بازار را نیز متوقف نکرد. آنجا خنده بازار بود و اینجا اجساد بی‌مزار.

لاقیدی آنها نسبت به درد و رنج ما تازگی نداشت. در شهریور بیست هم که شوروی به بمباران آذربایجان پرداخت، رادیو تهران مشغول ساز و آوازش بود و شهریار چنین نوشت:
ترا یک شب نشد ساز و نوا در رادیو تعطیل
ترا تنبور و تنبک بر فلک میشد مرا شیون

زمانی هم که اشرار اقدام به ویرانی خوی، سلماس، اورمی و سلدوز کردند، میرحسین عرب‌باغی در اعتراض به بی‌تفاوتی و خوشحالی اولیای تهران نامه‌ها نوشت. پیش از آن و در ماجرای تجاوز روسیه به تبریز (آذر ۱۲۹۰) نیز علمای نجف، تلگرافی حمایتی به جراید استانبول فرستادند و آن تلگراف در جراید شمس، یئنی اقدام، ترجمان، طنین، جمعیت ژون تورک و… منتشر شد ولی در تهران صدایی جهت استخلاص آذربایجان بلند نشد.

انجمن ایالتی آذربایجان در تلگرافی از عدم کمک تهران گلایه کرد و کسروی نوشت که آذربایجان به ستوه آمده و از تهران چشم یاری داشت اما با گرفتاری تهران، آذربایجان دردهای خویش را فراموش کرده و با تهران همدردی می‌نمود (تاریخ ۱۸ ساله، ص۲۴۹).

انجمن ایالتی آذربایجان ناامید از تهران، تلگرافی به انجمن سعادت استانبول فرستاد تا آنها شکوائیه آذربایجان را به اروپا برسانند. آنها نیز با ضمیمه پیوستی به آن شکوائیه، تجاوز روس به آذربایجان را «تجاوز به عالم اسلامیت و انسانیت» خوانده، به همه جراید اروپا ارسال کردند تا به «انظار عالم مدنیت ارائه» شود.

طبق تلگراف نائب الایاله آذربایجان «روسها مشغول قصابی شده و کشت و کشتار نمودند. زنان و اطفال و مردم بیطرف را در معابر کشتند» و در روز عاشورا ثقه‌الاسلام و همراهانشان را دار زدند. احمد کسروی نوشت که همه این بلاها را «کارندانی و ناپاکی درونی سررشته داران تهران پیش آورده بود» (همان، ص۲۷۷).

در کتاب بحران مشروطیت در ایران (حسین آبادیان، چ۲،ص۱۲۱) می‌خوانیم که ثقه‌الاسلام پیش از اعدام نوشته بود: این مطلب را خودم به هئیت علمیه نجف نوشته بودم، محض اینکه رشت و اصفهان در ایام گرفتاری تبریز همه ساکت بودند. بعد از استخلاص تبریز و اعاده مشروطه آیا سبب چه شد که سپهدار و سردار اسعد حرکت کردند؟

روی خط خبر