تخممرغها را آخر بهار میشمارند
👤 محمود ابراهیمی سعید
ما ترک هستیم و مثل هر قومی تاریخ داریم، مثل قارچ بهیکباره از زمین سر درنیاوردیم اما نکته ظریف ماجرا اینجاست که ما در ایران این حق را نداریم که به زبان و تاریخ خود رجوع کرده و آن را بازنمایی کنیم چون هر حرکتی در این راستا برچسب پانترکیسم و تجزیهطلبی میخورد؛ اما یک فارس در ایران علاوه بر اینکه حق دارد به زبان و تاریخ خود فخر بفروشد و حتی دست به جعل تاریخ بزند این حق را نیز دارد که به سایر زبانها و اتنیکها توهین کند انگ بزند و اگر درجایی از قدرت نقش داشته باشد میتواند زبان و تاریخ و هنر و فرهنگ و رسوم دیگران را ممنوع کند.
اینجا یک فارس حق دارد که بر مقبره مجعول کوروش سجده کند و از زبان فارسی چیز مقدسی بسازد اما وقتی در تبریز یکی از ارکان جهان، ترکی المانها و نشانهایی از تاریخ ترک باشد با ممنوعیت مواجه میشود. مثلاً در همین ایام عید کار هنرمند خوب آذربایجانی خانم داداش زاده بهصورت شبانه از معابر تبریز جمعآوری میشود کاری که این هنرمند کرده رنگآمیزی ماکتهای تخممرغ بود که در آن رنگآمیزی المانهایی از خط اورخون خط قدیمی ترکان و آدابورسوم جهان ترکی بهره برده بود.
اما اگر زبان فارسی یک رسمالخط باستانی میداشت و در شهرهای تهران و اصفهان و شیراز چنین اتفاقی میافتاد، قطعاً از سوی وزارت ارشاد به طراح و نقاش آن جایزه هم میدادند.
به نظرم امنیتی کردن این کارهای هنری منجر به اعتماد زدایی میشود و فعالیتهای آشکار فرهنگی و مدنی را زیرزمینی ساخته و بحران تولید خواهد کرد.
باید این تخممرغها را آخر بهار بشماریم.