آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
جمعه ۲ام آذر ۱۴۰۳
آخرین عناوین
شما اینجا هستید: / تیتر یک / انتقام نرم از آذربایجان با ابزار جاه طلبی کُردی

انتقام نرم از آذربایجان با ابزار جاه طلبی کُردی

انتقام نرم از آذربایجان با ابزار جاه طلبی کُردی
6 مارس 2024 - 00:07
کد خبر: ۶۴۹۵۱
تحریریه آرازنیوز

👤 بابک بخت آور

انتخابات به معنای رایج سیاسی و حقوقی آن در جمهوری اسلامی موضوعیت نداشته و در واقع چیزی بیش از نمایش مضحک رقابت درون گروهی یک طریقت و سکت مذهبی نبوده است. اگر چه در طول چهار دهه جریانات سیاسی مرکز خاصه اصلاح طلبان تلاش نموده اند تا با تاکتیک انتخاب بین بد و بدتر وجه ظاهری جمهوریت نظام که نماد حاکمیت مردم بواسطه انتخابات بوده را تقویت کنند لیکن همین اندک روزنه رقابت درون گروهی هم همواره از سوی قوه قهریه وجه اسلامیت و هسته سخت قدرت نظام سرکوب و ناکام مانده است. نهایتا دایره انتخابات خودی های نظام آنقدر تنگ تر شد تا امثال رفسنجانی ها که از بنیانگذاران آن بودند نیز از ویترین نمایش انتخابات حذف شوند. تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل.

در آذربایجان نیز چنین نگاهی به انتخابات اما بر اساس دغدغه های ائتنیکی و امنیتی ناشی از سیاست های تغییر ترکیب جمعیت در آذربایجان غربی به نفع اقلیت کورد بر اساس ادعاهای ارضی گروه های کُردی توسط حاکمیت شاهد بوده ایم. بدین معنا که حتی در صورت بایکوت کلی انتخابات، آذربایجان غربی استثناء بوده و با تشویق به رای به کاندیداهای تورک تا در حد ممکن روند تغییر دموگرافی را کند کنند. در کنار آن روندی گریز از مرکز از دوران سرکوب اعتراضات به کاریکاتور راسیستی روزنامه ایران در خرداد ۱۳۸۵ و سکوت یا حتی همراهی جامعه سیاسی فارس با حاکمیت در سرکوب آنان در آذربایجان حاکم بود که همواره جریان اعتراضی فارس و تورک مخالف جمهوری اسلامی را در مقابل هم قرار می داد که نقطه اوج آن در جریان جنبش سبز در سال ۱۳۸۸ بروز نمود.

لذا جمهوری اسلامی همواره از این تنش ائتنیکی مابین سه ائتنیک فارس؛ تورک و کورد به عنوان پاشنه آشیل آنها در برابر همدیگر به نحو احسن بهره برده و برآیند نیروی آنها را خنثی یا کنترل نموده است. این رویکرد و تقابل ائتنیکی جریانات سیاسی با تشدید سرکوب ها و افزایش فشارهای اقتصادی بر همه مردم در ایران در جریان تظاهرات های گسترده سال ۱۴۰۱ در اعتراض به قتل مهسا امینی قدری فروکش نمود تا شاید راهی برای رهائی همه ملت ها از یوغ استبداد تئوکراتیک جمهوری اسلامی فراهم شود. لیکن با زیاده خواهی ناسیونالیسم فارسی خصوصا سلطنت طلبان و سرکوب گسترده معترضان توسط جمهوری اسلامی عقیم ماند.

لذا نمایش انتخاباتی مجلس دوازدهم در سایه سرکوب و کشتار گسترده حاکمیت در اعتراضات سال گذشته به شدت بر جامعه سنگینی کرده و اندک امیدها به اصلاح حاکمیت نیز از بین رفته بود رخ داد. از سوی دیگر بی کفایتی نماینده گان مجلس در تامین مینیمم خواسته مردم از جمله در آذربایجان غربی نیز تاثیر مضاعفی در عدم تمایل اکثریت جامعه به شرکت در این سیرک انتخاباتی گذاشته بود. یعنی جامعه سرخورده ایران فارغ از خواست جریانات سیاسی مخالف از هر طیف و گروهی، در اتحادی نانوشته مصمم به تحریم گسترده انتخابات بود که خود جمهوری اسلامی نیز به آن اذعان نمود. لذا مواضع گروه های سیاسی مخالف حاکمیت از جمله جامعه و تشکلات آذربایجان نسبت به بایکوت چنین نمایش انتخاباتی می‌بایست در این منظر مورد بررسی قرار گیرد. لذا از سه منظر میتوان به آن نگریست:

۱. جمهوری اسلامی با آگاهی از تاثیر جدی تحریم انتخابات در آذربایجان و پتانسیل حضور جامعه و جنبش ملی آذربایجان در جبهه اپوزیسیون که کم و بیش تاثیر آن را در اعتراضات سال گذشته لمس نموده بود و علاوتا، شکست استراتژیک در قفقاز مقابل جمهوری آذربایجان که حمایت قاطع آذربایجان ایران را در برداشت؛ با استفاده بهینه از جاه طلبی های سیری ناپذیر گروه های توسعه طلب کُردی در غرب آذربایجان که در اتحاد با ناسیونالیزم فارسی تورک ستیز ایرانشهری در انتخاباتی مهندسی شده در آذربایجان غربی که تمام و کمال در اختیار خودش بود، هم از جامعه آذربایجان انتقام گرفت و هم ضربه ای کاری به نیروهای اپوزیسیون خصوصا ملل غیر فارس زده و برنده بی چون و چرای این نمایش انتخاباتی شد. اکنون صدا و سیما کانون تبلیغ تصاویر کوردهای مست از به اصطلاح فتح اورمیه است که با ساز سپاه در خیابانهای اورمیه به رقص در آمده اند. کوردهائی که تا دیروز مدعی بایکوت انتخابات و معترض و عزادار مهسا امینی کورد بودند تا دلیلی روشن بر مرگ چنین جنبشی در جامعه کورد. در سوی دیگر از هم اکنون کاندیداهای احتمالی تورک تبار خود را با شعارهای تند و تیز ملی گرایانه تورکی بر علیه آنچه که در واقع خود در آذربایجان غربی رقم زنده است آماده حضور پرشور در نمایش انتخاباتی آینده می نماید.

۲. نگرش جریانات سیاسی کوردستان جالب است. حتی آنهائی که رای به تحریم داده بودند تلویحا از این رویداد خوشنود اند و با توجیه بی اخلاقی سیاسی که مرتکب شده اند در حال جشن پیروزی آسان شان در غیاب رقیب با حمایت دشمن سرکوبگر هستند.

آنها خود را یک گام دیگر در قبضه نمودن مدیریت نهادهای قدرت سیاسی مانند استانداری، فرمانداری ها، شهرداری ها، مراکز و پروژه های اقتصادی و تغییر نام های بومی و تاریخی آذربایجان غربی به کمک نهادهای مرکز نزدیکتر تصور میکنند. نشانه ای از تداوم جاه طلبی هایشان در ادعای ارضی بر غرب آذربایجان.

۳. طبیعتا وضعیت در جامعه و جنبش ملی آذربایجان چندان خوشایند نیست. اگر چه حضور کمرنگ ۲۸ درصدی تبریز تو دهنی محکمی بر دهان حاکمیت فاشیستی زد و همچنان قدرت مرکز آذربایجان را به عنوان قطب سیاسی زنده به رخ مرکزنشینان کشید، لاکن خنجری که از پشت در آذربایجان غربی زده شد جایی برای خوشحالی نگذاشت. واقعیت این است که حرکت ملی و مدنی آذربایجان در محاصره دوجانبه جریان فاشیستی حاکمیت جمهوری اسلامی و اپوزیسیون از یک سو و گروه های توسعه طلب کُردی از سوی دیگر در وضعیت تقریبا آچمز قرار گرفته است. بدین صورت که در چنین وضعیتی تقابل با یکی از آنها به سود دیگری منجر میشود. از این روست که با تقابل احساسی جریاناتی که همدیگر را به جهت تبلیغ سیاست تحریم یا شرکت در نمایش انتخابات به بازی در زمین گروه های توسعه طلب کُردی یا جمهوری اسلامی متهم اصلی این وضعیت معرفی می نمایند مواجهیم. اتهاماتی که غیر موجه و غیر منطقی به نظر می‌رسد. اینجا فاکتور اصلی که باید مخاطب قرار گیرد اعتلاف گروه های توسعه طلب کُردی و جمهوری اسلامی است نه نیروی های خودی.

طبیعتا عوامل درونی دیگر از جمله عدم انسجام که در غافل گیری آذربایجان موثر بود که در صدر آن می توان به ضعف تشکیلاتی و تبلیغاتی بایستی قاطعانه مورد نقد سازنده قرار گیرد.

نهایتا اینکه حرکت ملی آذربایجان علیرغم گذشت سه ده از عمر آن هنوز به یک اجماع عمومی بر سر مسائل استراتژیک و تعریف چارچوبی مقبول برای اکثریت فعالان آن جهت ایجاد فضای گفتمان دیپلماتیک عاری از اتهام زنی نرسیده است. در این مدت تمامی تلاش ها بر تدوین منشور/منشورهائی که بتواند خواست عمومی را در برابر نیروی های سیاسی رقیب اعم از جمهوری اسلامی یا اپوزیسیون انعکاس دهد با نگرش های ماکسیمالیستی، جاه طلبی های فردی و تشکیلاتی که توام با بعضی سو استفاده های مالی و رسانه ای جهت انحصار قدرت و ثروت همراه بوده با شکست مواجه شده است.

در ماه های اخیر و در پی دستگیری فعالان ملی آذربایجان روح تازه ای به حرکت ملی آذربایجان دمیده شده است. با اتکا به این روح ملی و با درس گرفتن از وضعیت ناخوشایندی که در آذربایجان غربی رقم خورد انتظار میرود به جای اتهام زنی و فرصت طلبی های رایج برای حذف رقیبان سیاسی با نگرش واقع گرایانه و منتقدانه به ضعف های تشکیلاتی و فردی در داخل و خارج، راهکارهایی سازنده جهت اجماع یا تعامل ملی جهت دستیابی به حقوق ملی انسانی و جلوگیری از تحقق اهداف توسعه طلبانه ارضی و اضمحلال فرهنگی دشمنان آذربایجان یافته شود. این تنها راه برون رفت از وضعیت بن بست سیاسی فعلی که هم داخل حرکت ملی و هم فضای سیاسی ایران مواجهیم می‌باشد. در صورت عدم موفقیت با وضعیتی که ذکر آن رفت متاسفانه جمهوری اسلامی و نیروهای رقیب ابتکار عمل را در عرصه سیاسی بدست خواهند گرفت و همه مان در مقابل نسل آینده آذربایجان مسئول خواهیم بود.

روی خط خبر