نگاه ایرانشهری به کودتای ۳ حوت ۱۲۹۹؛ توجیه دیکتاتوری و فاشیسم
در تاریخ معاصر ایران دو کودتای مهم و تاثیر گذار وجود دارد. کودتای ۳ حوت* (اسفند) ۱۲۹۹ و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲. اولی یک کودتای انگلیسی و دومی یک کودتای آمریکایی بود که هر دو برای ساقط کردن حاکمیتهای مردمی در ایران طراحی و اجرا شدند. ارمغان این کودتاها برای ایران فاشیسم و دیکتاتوری بود. اولی فاشیسم رضا خانی را به عرصه رساند و دومی دیکتاتوری محمد رضا پهلوی را.
با اینکه هر دو کودتا از نظر ماهیت و اهداف بسیار شبیه هم هستند (ایجاد حکومت مرکزی مقتدر برای تامین منافع بیگانگان) اما طرز نگاه تاریخنگاری ایران(شهری) به دو کودتا بسیار متفاوت است.
درحالی که کودتای ۲۸ مرداد بسیار مورد نقد، بررسی و مباحثه موافقان و مخالفان قرار میگیرد ولی کودتای ۳ حوت (اسفند) یا عموماً مسکوت گذاره میشود و یا سعی میشود به نحوی توجیح شود. با اینکه نقش انگلیسیها از ابتدا تا انتهای کودتا کاملاً مسجل است و اسناد به روشنی بیان میکنند که یکی از دو عامل اصلی کودتا، یعنی سید ضیاالدین طباطبایی یزدی یک انگلوفیل کامل بود و رضاخان نیز توسط انگلیسی ها انتخاب شده و پرورش یافته بود؛ بیشتر ملیون! فارس همچنان تلاش میکنند خصوصاً رضا خان را یک چهره ملی و میهنی جلوه دهند. این افراد هیچ از خود نمیپرسند چگونه یک فرد عامی که سواد خواندن نوشتن نداشت، کل معلوماتش از تاریخ و جغرافیا از صحبتهای قهوهخانهای فراتر نمیرفت، در کل زندگیش فقط یک سفر خارجی به ترکیه داشت، توسط انگلیسیها آورده شد و توسط انگلیسیها به خفتبارترین روش ممکن برده شد، چگونه میتواند یک چهره ملی و میهنی باشد!
صاحب نظران ناسیونالیست ایران(شهری) در توجیح رضا خان بر دو مسئله تاکید میکنند؛ ساختن مظاهر تمدن نوین و ایجاد امنیت و آرامش. در این باره باید تاکید کرد که هیچ کدام از نوآوریهایی که به نام رضاخان نوشته میشود اساساً ابداع او نبوده و اولاً اقتضا زمان بوده و ثانیاً عموماً از دوره قاجار این نوسازیها شروع شده بودند. مسئله ناامنی ها هم به دلیل شرایط جنگ جهانی اول و موضعی بوده و چنین نبود که در دوره قاجار هیچ نظم و امنیتی وجود نداشته باشد. اینکه نوسازی و امنیت در دوره رضاخان بسط یافت بیشتر به خاطر احتیاجات منطقهای انگلیس بود نه ابتکار عمل رضاخان و اطرافیانش.
بعلاوه در جواب کسانی که بر نفوذ بیگانگان در کشور در دوره قاجار تاکید میکنند باید گفت در دوره پهلوی این نفوذ نه تنها کمتر نشد برعکس بیشتر شد و نفوذهای موضعی به وابستگی ساختاری تبدیل شد. وگرنه اخراج آنی و یکشبه رضاخان از ایران توسط انگلیس چگونه قابل توضیح است؟!
فلذا برای توضیح تلاش برای توجیح کودتای ۳ حوت باید به دنبال دلیل دیگری بود و پرفرمانس شگفت انگیز رضا خان افسانهایست که حتی سازندگانش نیز آنرا باور ندارند.
واقعیت این است که کودتای انگلیسی شروعی بود بر پایان حاکمیت هزار ساله ترکان بر ایران. این نیز آرزوی دیرینه جریان فکری بود که تاریخاً شعوبیه نامیده شده است و امروز جریان ایرانشهری امتداد آن است. به غیر از این هیچ دلیل منطقی برای توجیح یک کودتای دستساز بیگانگان وجود ندارد که یک عامی بیسواد را شاه کشور کرد و عملاً دوران حکومتهای مردمی (نشان گرفته از مکانیسمهای داخلی) در ایران را پایان داد.
مهمترین وجه کودتای ۳ حوت این بود که با اعلامیه مشهور «حکم میکنم» عملاً در دستآوردهای انقلاب مشروطه تخته شد. دمکراسی نوپا تعطیل شد و ایران به قهقرای استبداد و اختناق بازگشت. این بازگشت ۵ سال بعد با غصب سلطنت و تاسیس فاشیسم رضاخانی تسجیل شد.
——
*حوت نام ماه دوازدهم تقویم شمسی جلالی است که از دوره سلجوقی تاکنون استفاده میشود و در زمان رضاخان به اسفند تغییر داده شد. اسامی تاریخی تقویم شمسی جلالی (حمل، ثور، جوزا، …) که هنوز در افغانستان کاربرد دارند در زمان رضاخان به اسامی فارسی فعلی تغییر یافت. در زمان رضاخان همچنین تقویم ترکی خطا و ایغور که به صورت رایج استفاده میشد نیز ممنوع اعلام شد. در منابع تاریخی عموماً برای کودتای ۱۲۹۹ از نام کودتای ۳ حوت استفاده شده است.