آیا با چسب و سریش میتوان ملتها را بهم پیوند داد؟!
می گویند پانتورکیسم در ایران قوت گرفته و پانتورکیستهای ایران گرایش عجیبی به جمهوری آذربایجان، تورکیه و دنیای تورک پیدا کرده اند و این حرکت روز بروز بیشتر خودرا نشان میدهد!براستی چه عاملی باعث رشد تورک گرایی در ایران شده است که از نظر مخالفین حقوق غیر فارسها در ایران، این گرایش «پانتورکیسم» خوانده می شود؟جمعیت تورکان ایران را اگر از زبان وزیر امور خارجه اسبق دکتر علی اکبر صالحی هم نقل کنیم، چهل درصد کشور را تشکیل میدهند، آیا این چهل درصد و یا سی وچهار میلیون نفر از جمعیت هشتاد و پنج میلیونی ایران نباید در حد ابتدایی هم حق تحصیل به زبان مادری خود داشته باشند؟!
آیا این سی و چهار میلیون حق ندارند در کتابهای درسی خود از حماسه «ددهقورقود» ، «کوراوغلو»، «قوچاق نبی» و دیگر آثار حماسی، ادبی – فرهنگی خود چیزی بدانند و فقط مجبورند افسانه های شاهنامه فردوسی را که در آن جنگ ایران(فارس) و توران (تورک) به نمایش گذاشته میشود یاد بگیرند که پایان ماجرا به غلبه ایران و شکست توران ختم شود؟!طبیعی است دنیای امروز دیگر دنیای بستهی صد و یا پنجاه سال پیش نیست که تورکان بیخبر از حق و حقوق خود، هر آنچه حاکمان و برنامه ریزان تبلیغ کنند، چشم بسته قبول کنند! دنیای امروز دنیای اطلاعات است، کودک شش – هفت ساله امروزی بیشتر از فرد شصت-هفتاد ساله دیروزی از حقوق فردی و اجتماعی خود آگاه است!طبیعی است تورکانی که اکثریت نسبی جمعیت ایران را تشکیل میدهند ولی از حقوق اقلیت تحصیلی به زبان خود هم محروم هستند، از سیاست زبانی حاکم بر کشور که اجرای سیاست تک زبانی و آسیمیلاسیون است فاصله میگیرند و بر داشتههای زبانی و فرهنگی خود که مشترک با کشورهای همزبان و همسایه است نزدیکتر میشوند!
بر این اساس، دو باور متفاوت بین تورکان آذربایجان (داخل ایران) موجود است:
١– بر اثر تبلیغ پان ایرانیسم (در اصل پان فارسیسم) در طول صد سال اخیر، تعداد اندکی خودرا «آذری» (غیر تورک) می پندارند و تصور می کنند که از بد حادثه، زبانشان تورکی شده ولی از نسل فارسیان هستند! این گروه در حالی که فارسی را با لهجه تورکی صحبت می کنند مخالف سرسخت زبان مادری خود بوده و دشمنی افسار گسیخته با جمهوریهای تورک، بخصوص با جمهوری آذربایجان و تورکیه دارند.
٢– آنهایی که خودرا تورک اصیل و بومی «پرتوتورک» و یا از نوادگان امپراتوران و سلاطین تورک فاتح از چین گرفته تا اروپا و یا ترکیبی از این دو میدانند و اکثریت مطلق را در آذربایجان تشکیل میدهند. آذری پندارها، معلق و آواره بین زبان تورکی خود و نسل ادعاییشان هستند!اما تورکان، بر گذشته و حاکمیت هزار ساله خود بعد از اسلام بر مناطق وسیعی از کشورهای جهان از جمله ایران می بالند که در طول این مدت طولانی، بر هیچ ملتی ظلم زبانی و فرهنگی روا نداشتهاند و شعرای فارسی گوی هم در تعریف و تمجید آنها سروده های بسیار دارند:
حافظ: اگر آن تورک شیرازی بدست آرد دل ما رابه خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا راجامی:ترا صباحت تورک و فصاحت عربستملاحتی که میان عجم چنان عجب است!مولانا مولوی:رها کن حرف هندو را ببین تورکان معنی رامن آن تورکم که هندو را نمیدانم نمیدانم!نظامی گنجوی:خیز تا تورک وار در تازیمهندوان را در آتش اندازیمسعدی شیرازی:سعدی از پرده عشاق چه خوش میگویدتورک من پرده بر انداز که هندوی توامانوری ابیوردی:تورکِ من، ای من سگِ هندوی تودورم از رویِ تو، دور از روی تو…!اما آنچه واقعیت دارد، تورکان آذربایجان و دیگر تورکان ایران حقوق خودرا چه در زمینه تحصیل به زبان مادری خود و چه در موارد دیگر کمتر از فارس زبانان نمیدانند و بر همه زبانهای موجود در ایران، چه فارسی و چه غیر فارسی حقوق مساوی به نسبت کثرت جمعیتشان در همه زمینهها قائل هستند، همین مسئله باعث شده که مطلقگرایان فارس، آنها را پانتورک بنامند، در حالی که خود با افکار پانفارسیستی، معتقد بر حاکمیت مطلق و بی چون و چرای زبان و فرهنگ فارسی بر کل ایران کثیرالمله بوده و به کمتر از آن هم راضی نیستند!