در خصوص کژراههایی در جنبش اعتراضی جاری بر علیه رژیم جمهوری اسلامی
همه مردم و خلق های ایران در چهار گوشه کشور بیش از سه ماه است شب و روز از پا ننشسته و با دادن بیش از ۴۰۰ شهید راه آزادی، هزاران زخمی و هزاران اسیر در بند رژیم جمهوری اسلامی به مبارزه خود ادامه میدهند.
نبود آزادیهای ، اجتماعی، احزاب و تشکلها در جمهوری اسلامی ،هماهنگی مبارزه و سازماندهی آن را بسی دشوار کرده است؛ رژیم جمهوری اسلامی با تجربه گرفتن از انقلاب ۵۷ بر علیه ستم شاهی، آگاه بود که تشکل ها، احزاب واتحادیههای کارگری دشمن درجه یک حکومت های خودکامه هستند؛ بنابراین از روز اول با سرکوب شدید تمام تشکلهای سیاسی، صنفی وفرهنگی راه را برای ایجاد اوپوزیسیون متشکل مسدود کرد . یکی از عوامل پایداری رژیم جمهوری اسلامی هم دقیقا همین است وبثمر ننشستن اعتراضات متعدد علیه رژیم هم، ریشه در این کمبود دارد.
جنبش های اعتراضی در طول ۴۳ سال گذشته کمتر متشکل از همه اقشار جامعه بوده است. تورکها در چندین دوره اعتراضات وسیعی را علیه حکومت سازماندهی کردهاند، مختصرا میتوان اشاره کرد به شروع اولین حرکات ملی در قلعه بابک، و در ادامه آن میدان های فوتبال با تیم تراکتور، در سال ۱۳۸۵ حرکت اعتراضی به توهین روزنامه ایران به تورکها که با شعار اصلی هویت طلبی “هارای هارای من تورکم” در تاریخ ثبت شد ، جنبش اعتراضی به خشک شدن دریاچه اورمیه و چندین حرکت بزرگ و کوچک در شهرهای تورک نشین از تهران و مرکز گرفته تا خود آزربایجان غربی و شرقی در جریان بوده است. متاسفانه اکثر این حرکات از طرف نیروهای مرکزگرا (عمدتاً فارس محور) و تا حدودی از طرف جریانات کوردی ، در رسانههای فارسیزبان یا بایکوت و بی مهری زیادی روبرو شد.
باید اشاره کرد که همچنین کوردها،عربها، بلوچها و تورکمن ها مبارزات متعددی داشتند که در طول این ۴۳ سال اخیر کم و بیش سرنوشتی مشابه اعتراضات تورکها را داشتند. همگامی و همکاری ملت های غیر فارس در ایران بسیار چشمگیر بوده و تا حدودی همخوان است. چون ارزیابی همه بر این بود که ستم ملی از بزرگترین معضلات جامعه ایران بوده و است و این درد مشترک طبیعتاً پلاتفرم جریانات متعلق به ملت های متفاوت را به هم نزدیک می کرد وایضا همکاری دیگری را در عرضه دفاع از ارزشهای دموکراتیک و نقشه راه دمکراسی در ایران آینده را دامن میزند و این باعث تقویت همکاری جریانات مختلف متعلق به ملت های گوناگون در ایران میشود،. و اما جنبش اعتراضی جاری متفاوت از جنبشهای قبلی است. همه قشرها، طبقات، ملتها، زنان، دانشجویان و دانشآموزان،کارمندان، بازاریان و کارگران ، همه وهمه با آرزوی کنار زدن جمهوری اسلامی و رسیدن به یک جامعه آزاد و دموکراتیک دراین جنبش حضور دارند.
فقط یک اتفاق ناگوار که در این وسط افتاده است ظاهراً توافق پشت پرده نشان از این دارد که بخشی از اپوزیسیون در پی این است که ” مُهر “خود را بر این جنبش زده و از دستاوردهای آن سوء استفاده کند. رسانهها، مدیا و جریانات مرکزگرا که در مقابل اعتراضات جنبش های پیرامونی (تورکها،عرب ها بلوچها) نسبتاً ساکت بودند، این دفعه به دنبال شروع اعتراضات به کشته شدن مهسا امینی، رسانه های فارس زبان جنبش را “کوردیزه و ایرانشهری” کردند و متاسفانه احزاب کوردی هم با ارزیابی اشتباه از موقعیت ، بلافاصله بادبان احزاب خود را ازفدرالیسم و مسئله ملی به دموکراسی و ایرانشهری تغییر دادند و عملاً شروع به بازی در زمین ایرانشهریها کردند. وجود کارکنان کورد در رسانه های ایرانی و فارس زبان به خصوص ایران اینترنشنال این فرصت را به آنها داد تا اولاً جنبش اعتراضی را کم و بیش به کوردها نسبت بدهند دوما “رقیب” تاریخی خود یعنی تورکها را در باریکوت خبری قرار بدهند
سوما برای حکومت آینده سعی در هماهنگی با جریانات فارس و مرکز گرا با شند و نهایتاً ازفرصت سوءاستفاده کنند و” وسط دعوا نرخ تعیین کنند” ، یعنی شهرهای آزربایجان را کردستان اعلام کنند و علیرغم اینکه اعتراضات کوردها از سقزو سنندج شروع شده بود وآنهم به دلیل اینکه مهسا امینی اهل سقز بود ولی رفته رفته اعتراضات خشونت بار به داخل استان آزربایجان غربی از جمله مهاباد و بوکان کشیده شد. در پی کشته شدن تعدادی از مردم کورد آزربایجان به دست جلادان جمهوری اسلامی،” مصادره” شهرهای آزربایجان غربی شروع شد و در این فرصت تلاش کردند تا کردستان جلوه دادن شهرهای آزربایجان غربی را در اذهان عمومی جا بیاندازند که در صورت خلا قدرت سیاسی در ایران، حوادث ۱۳۵۸ سولدوز( نقده ) تکرار بشود ، و این یعنی اقدام به تصرف شهرهای آزربایجان غربی و تحمیل جنگی دیگر به ملت تورک . اما تجربه را تجربه کردن خطاست.
دوستان کورد ما نباید از هول حلیم در دیگ بیفتند نباید بار دیگر ابزار به قدرت رسیدن نیروهایی که به آزادی ملت ها و رفع تبعیض ملی، به آن مفهومی که ما و شما به آن باور داریم ، شد .
عقلانیت ایجاد میکند که ملتهای تورک و عرب و بلوچ و کورد و حتی فارسها، پیرامون خواسته های همیشگی خویش بایستند و روی آن پافشاری کنند، یعنی ایجاد حکومت فدرالی در ایران و برپایی دولت های محلی مربوط به ملت های آن منطقه. تورکها به نوبه خود با شعار محوری خویش : “آزادی، عدالت، حکومت ملی” در صحنه بوده و هستند و تقریباً در تمام این اعتراضات این یکی از شعارهای اصلی ما بود.
علیرغم اینکه شعار هایی بر علیه رهبران جمهوری اسلامی و نظام داده شده و می شود ولی من معتقدم بهتر است از شعارهای تند خوداری شود؛ بعنوان مثال مردم در آزربایجان عوض مرگ بر جمهوری اسلامی زنده باد آزربایجان و یا زنده باد حکومت ملی سر میدهند، این هم برای شرکت کنندگان در اعتراضات هزینه های کمتری داردو هم در خود شعار خشونت کمتری دیده می شود چون تار و پود جمهوری اسلامی با آزادی، عدالت و حکومت ملیِ مربوط به ملتهای غیرفارس بیگانه است بنابراین این شعار دقیقا تمام نظام را با تمامی ارکانش زیر سوال میبرد.
منطقه تجربه تلخی دارد. نیروهای “پ ک ک”، “پ ی د” و “ی پ گ” در پی ارزیابی اشتباه از حامیان خود به ملت کورد ، زیان های جبران ناپذیری وارد کردهاند.بنابراین اشتباهات همسایگان را نباید تکرار کرد.
کوردها و تورکها بیشترین مرز ها را با هم دارند و خواهند داشت من در تمامی فرصت ها به این نکته اشاره کردم کوردها هیچ وقت در دشمنی با تورکها صاحب هیچگونه دولت و نظام سیاسی اقتصادی با ثباتی نخواهند بود. این تصور اشتباه هست که با کمک نیروهای خارجی میشود در یک فرصت طلایی بخشی از آزربایجان غربی را زمینه خاک کردستان کرد.
با توجه به آرایش قوا در منطقه این طرحها شدنی نیست ، مخصوصا بعد از تجربه قره باغ تصور اینکه آزربایجان و تورکها در ایران مرز خود با دول تورک را در فردای جمهوری اسلامی به ملتی دیگر بسپارند امری است ناممکن. قبلاً نقشههایی در مدیا پخش شد که ایلام، آزربایجان غربی، کرمانشاه، لرستان، کردستان و حتی همدان همه جزو “اقلیم کردستان ایران” ترسیم شده است، وجود این طرح و نقشه را رهبران کورد هم تایید کردهاند ولی “اجرای آن را به آینده بعد از جمهوری اسلامی واگذار کردند.”
بعضی از افراد و تشکیلات های تورک آزربایجانی طی تماس های طولانی با احزاب کوردی در خصوص تاثیر منفی این گونه عملکرد ها در روند مبارزات جاری را گوشزد کردهاند، در این خصوص اختلافات ارضی میان ملتها یک پیشنهاد مشخص این بود که با توجه به اینکه وجود اختلافات سرزمینی بین ملتهای ایران را هیچ کسی نفی نمیکند ولی حل این معضل و پیچیدگی آن همکاری وسیع و شرکت همه ارگانهای تصمیمگیری صلاحیت داری در این مسئله را طلب می کند.
بدین جهت پیشنهاد مشخص این بود که بعد از جمهوری اسلامی باید نمایندگان واقعی ملت ها و احتمالاً دولت های فدرال منتخب ملت ها با یکدیگر در جوی به دور از خشونت، مسئله اختلافات ارضی را برای همیشه حل کرده تا کابوس جنگ داخلی برای ابد از منطقه ما برچیده شود. تا آن زمان باید دوستان کورد از نامیدن شهرهای آزربایجان غربی به عنوان کردستان خودداری نمایند و ارتباطات خود را با تورکها صمیمانه افزایش داده و ادامه دهند؛ ایده حکومت ملی و محلی خود یعنی دولتهای فدرال را در سایه قرار ندهند با نیروهای مرکزگرا بر علیه تورک ها برنامه ریزی نکنند آزربایجان غربی را “استان اورمیه” و آزربایجان شرقی را” تبریز” ننامند. (ما به کرات در مدیای فارسی زبان به خصوص در خبرهای ایران اینترنشنال برمیخوریم که عوض آزربایجان از کلمه تبریز استفاده می کنند)این را به یاد بیاوریم که حکومت های فارس محور و مرکزگرا با حرکات آزادیخواهانه در انقلاب مشروطیت، آزادیستان، فرقه دمکرات آزربایجان، جمهوری کوردها، حرکت خلق مسلمان، حوادث کردستان عربستان (خوزستان)، بلوچستان و تورکمن صحرا چه کردند. ایرانشهری ها فردای سرنگون جمهوری اسلامی نظام فارس محور و مشابه را جایگزین جمهوری اسلامی خواهند کرد ، آنها به حل دموکراتیک مسیله ملی اعتقادی ندارند، آنها ماها را بعنوان ملت برسمیت نمی شناسند، بنابراین از حل مسئله ملی در ایران آینده عاجز هستند، نباید به ایران شهری ها دل بست، اما این هم باید بدانیم که اتحاد عمل با نیروهای مترقی فارس هم از اهمیت ویژهای برخوردار است.
این فرصت استثنایی برای به زیر کشیدن جمهوری اسلامی نباید از دست برود هرگونه تنگ نظری، اختلاف در بین نیروهای متعلق به ملت ها به تقویت رژیم کمک خواهد کرد و ما باید هوشیار باشیم.
و اما یک نکته پایانی جمهوری اسلامی رژیم خشونت سرکوب است از استفاده از شیوههای بربریت برای سرکوب مخالفین ابایی ندارد وآنرا به کار میگیرد ولی ما نیرو های معترض و حاضر در صحنه خیابان ها باید خیلی هوشمندانه از به خشونت کشیده شدن اعتراضات که توسط رژیم صورت میگیرد پرهیز کنیم هرگونه درگیری مسلحانه، انتقامگیری، مقابله به مثل و لینچ کردن نیروهای رژیم در نهایت به نفع جمهوری اسلامی خواهد شد. حد الامکان باید از درگیری فیزیکی با نیروهای سرکوب خودداری شود و گرنه ادامه خشونت باعث بالا رفتن هزینه جانی – مالی اعتراضات خواهد شد و تاثیر منفی در میزان شرکت کنندگان در این اعتراضات خواهد داشت. برای تک-تک ملت های ایران و شهروندان ، در این مبارزه مقدس آرزوی پیروزی دارم.پیروزی ازآن ماست.
سعید عزیزی؛ نماینده تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان در اروپا