آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
جمعه ۲ام آذر ۱۴۰۳
آخرین عناوین
شما اینجا هستید: / تیتر یک / درسی که باید از ائتلاف رضا پهلوی و سلبریتی‌های پوپولیست ایرانی گرفت

پوپولیسم عامل افول جنبش‌های مدرن:

درسی که باید از ائتلاف رضا پهلوی و سلبریتی‌های پوپولیست ایرانی گرفت

درسی که باید از ائتلاف رضا پهلوی و سلبریتی‌های پوپولیست ایرانی گرفت
7 ژانویه 2023 - 14:53
کد خبر: ۶۲۷۶۳
تحریریه آرازنیوز

 آراز سلیمانی

از جنبه تکنیکی و عملیاتیِ ائتلاف‌بندی در بین جریان‌های سیاسی، ائتلاف پدیداری است که بصورت حقوقی(و نه شخصیت حقیقیدر اینجا) میان سازمان‌های نماینده از طرف جریان‌های سیاسی و گروه‌های اجتماعی تشکیل می‌شود. سازمان‌هایی که خط مشی رسمی و مواضع مشخص، نوشته شده و مدون داشته باشند. طوری که نتوانند در شرایط مختلف به انکار آن و یا تصمیمات و رفتارهای مبتنی بر آن بپردازند. برعکس این مسئله همیشه و بلااستثناء مساویست با پوپولیسم فریبکار و دیکتاتور مآب.

در موقعیتی دیگر بنابر اقتضائات شرایط و یا نبود سازمان‌های سیاسی آشکار و عمومی، ائتلاف توسط شخصیت‌ها و فعالین باسابقه ولی دموکرات‌، مرجع  و خوشنامی که از‌سوی حداکثر جمعیت و افکار عمومی مورد تایید باشد نیز بصورت سمبلیک و موقتی، تا ساختاریابی ائتلاف بصورت سیستمیک نیز به انجام می‌رسد.
نمونه‌های تاریخی بسیار زیادی برای هر دو واریانت مذکور وجود دارد.

حال با این توصیفات، ائتلاف مورد مباحثه با محوریت رضا پهلوی، کسی که وارث و مدافع جنایت‌های پدران خود در ایران و مصرف‌کننده ۴۴‌ساله اموال بسرقت برده از جامعه، و همچنین افراد تکسو‌نگر و پان ایرانیستی مثل گلشیفته فراهانی و یا علی کریمی و دیگرانی که نماینده فکری و گفتمانی جنبش‌های اجتماعی واقع در جغرافیای ایران نیستند، مشمول کدام‌یک از واریانت‌های بحث شده  است؟!

از طرفی عدم شفافیت و عدم ارائه گزارش اهداف و جزئیات مذاکرات فیمابین بین اعضای خود‌نامیده ائتلاف و بسنده کردن به شعارهای دهان پرکن، و غیر دموکراتیک بمانند “عدم تحمل افکار و اعمال تفرقه افکنانه” از سوی آنها، دارای بار معنایی غیرپلورال و نادیده‌انگاری جریان‌های متفاوت از خویشتنی که از قضا پشتوانه‌های اجتماعی کلان و گسترده بمانند جنبش‌های ائتنیکی-ملی، فدرالیست‌ها و یا جنبش‌های اجتماعی فراجنسیتی و دیگر جنبش‌های اجتماعی فعال در سپهر اجتماعی‌-سیاسی جغرافیای ایران نشانگر عریان پوپولیسم و تمامیت‌خواهی آنان است‌.

این نشانگری وضعیتیست که در گفتمان تمامیت‌طلبانه و جهان‌بینی سوگیرانه نادیده‌انگارِ “دیگری” در ائتلاف‌های اینچنینی وجود دارد که ریشه‌ای و بنیادین است. این منطق غیر دموکراتیک و غیر پلورالیستی همیشه و در هر شرایطی بنابر سوژه زمانی خود بروز و ظهور می‌کند.

از سویی دیگر این ائتلاف بجهت ندانستن و یا در نظر نگرفتن شرایط مدرن اجتماعی، شرایط جدید نسلی، گروه‌های اجتماعی ریشه دار و هزینه داده در سالهای گذشته، مطالبات اساسی و بلندمدت جامعه در راستای آزادی‌های مدنی، حقوق ائتنیکی-ملی، عدم پرداخت و سوژه نبودن فجایع اقتصادی اجتماعی بمانند بیکاری‌های کلان، اعتیاد عمومیت یافته، کودکان کار، فراجنسی‌های مورد ظلم و تبعیض، سیستم قضایی و اداری فاسد، فرهنگ انسانی-عمومی خشونت زده و ضد اجتماع شده و امثالهم، و نداشتن چهاچوب‌هایی برای ارائه به افکار عمومی و حل اینچنین مسائلی، هیچ شانسی برای پذیرایی و اقبال عمومی از سوی اکثریت جامعه برای آنان متصور نیست.

بنابر بحث‌های فوق این ائتلاف فاقد اهمیت استراتژیکی برای جامعه می‌باشد. و در نطفه خود شکست خورده است.

اما بنظر می‌رسد درسی که بایستی برای ما آذربایجانیها مهم باشد این است که دوره پوپولیسم و نمودهای آن از هر نوعی و جنسی گذشته است. شرایط جدید جامعه را بایستی با منطق مواجهه جدید و پوشاننده مسائل ادراک کرد و عمل مبتنی بر آن‌ها را داشت. وگرنه بلحاظ آسیب‌شناختی نیز منطق پوپولیستی اکثرا غالب در جنبش ملی آذربایجان به اعتبار همان دلایل و دلایل مشابه، سبب بیرغبتی عمومی نسبت به حرکت ملی شده و روزبروز تعمیق گشته و شاهد بروز فاصله اجتماعی بین جامعه و جنبش ملی آذربایجان خواهیم بود.

از طرفی ما میدانیم که جامعه آذربایجان  بلحاظ دموگرافیک، و زیست‌تجربه‌های تاریخی، ویژگی‌های گفتمانی دموکراسی خواه، و ضدتبعیض و حقوقی-مدنی، پوزیسیون وجودی داخل مرزی، ظرفیت‌های خاص گسترده و تواناییِ تغییرات بنیادین در  سیاست‌ها و عمل سیاسی جریان‌های سیاسی در ایران منجمله دولت و یا عموما حاکمیت را دارد. اما رمز این تغییرات و نتیجه مندی از جنبش دوری از تهورات بعنوان قاتل جریان‌های سیاسی در افکار عمومی، دوری از رادیکالیسم‌ و رومانتیسیزم سیاسی بعنوان مانع اصلی سیاست عملگرایانه و یا سیاست عملی در جامعه است.

ما توانایی درس‌گیری و عدم تکرار اشتباهات دیگران و یا اصلاح رویه عمل سیاسی خود را داریم. و ناچاریم به آن بپردازیم. بایستی همیشه به یاد داشته باشیم که پوپولیسم در هر شرایطی و هر مکانی در دنیای مدرن، دنیای مبتنی بر کنش‌گری عقلانی-ارتباطی و آگاهیمند اجتماعی، جریان‌های سیاسی را متضرر خواهد کرد. بایستی بیاد بیاوریم که فاصله‌اجتماعی و عدم کنشمندی عقلانی-ارتباطی با جامعه بستر، افول جریان‌ها و جنبش های موجود در آن‌ بستر را در پی خواهد داشت.

جوامع منتظر جریان‌های عقب افتاده از مسائل خود و جنبش‌هایی که فجایع جوامع بستر خود را پروبلئماتیک نکرده‌اند، نخواهد ماند. همانگونه که جامعه از جریان اصلاحات عبور کرد، از هر جریان دیگری که توانایی پروبلئماتیزه کردن مسائل خرد و کلان اجتماع‌اش را نداشته باشد عبور خواهد کرد.

حتمابایستی بدانیم که وضعیت همیشه اینگونه نخواهد ماند. بوجود آوردن ساختار سیاسی دموکراتیک و یا اصلاحات ساختاری دموکراتیک هر دو نیازمند عملگرایی سیاسی مبتنی بر عمل سیاسی و حرفه‌ای است. و در هر دو حالت نیز پوپولیسم مانع آن است.

روی خط خبر