آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
جمعه ۲ام آذر ۱۴۰۳
آخرین عناوین
شما اینجا هستید: / تیتر یک / رعب و وحشت در آذربایجان

رعب و وحشت در آذربایجان

رعب و وحشت در آذربایجان
4 جولای 2022 - 17:26
کد خبر: ۶۱۸۹۹
تحریریه آرازنیوز

نویسنده: ار. اس. گوردون

این گزارش کوتاه در مورد وضعیت آذربایجان پس از حمله‌ی ارتش شاه در آذرماه سال ۱۳۲۵ است. گزارش در ۴ مارس ۱۹۴۷ (۱۳ اسفند ۱۳۲۵) در روزنامه Daily Worker آمریکا چاپ‌شده و روایت دست‌اول زیر از وضعیت حاکم بر آذربایجان و گزارش مهمی است که به مسئله‌ی براندازی دولت آذربایجان به دست نیروهای‌ آموزش‌دیده‌ی تحت فرمان ژنرال نورمن شوارتسکف می‌پردازد.

این روزها، سرکوب‌های گسترده تبدیل به سرنوشت مشترک ۴ میلیون آذربایجانی و بسیاری از همسایگان کرد آنها شده است.

من در طی اقامت دوهفته‌ای خود در یکی از استان‌های شمال غربی ایران از نزدیک شاهد بودم آنچه دولت مرکزی و متحدین آن تحت عنوان نجاتِ آذربایجان از آن یاد می‌کنند، به چه معنی است. در شهر تبریز، مرکز این استان، من شاهد ترتیبات اتخاذشده توسط رژیم نظامی که اکنون جایگزین دموکرات‌ها شده است، بوده‌ام.

در این مدت، از سرلشکر ابراهیم ضرابی، فرمانده نیروهای نظامی در این استان گرفته تا مردم کوچه‌ و بازار که خانه‌ و کاشانه‌شان بعد از سقوط فرقه دموکرات‌ در جریان کشتار و غارت مسلحانه مورد هجوم قرار گرفت همگی زیر ذره‌بین من بوده‌اند.

ارتشی که اکنون در آذربایجان و ظاهراً به خاطر تضمین برگزاری یک انتخابات آزاد مستقرشده است، کماکان مشغول برکناری مسئولان متعلق به دموکرات‌ها است. تحت سلطه‌ی نیروهای این ارتش چیزی به اسم قانون وجود ندارد و نکته‌ی جالب‌تر این‌که خود این نیروها نیز به این امر معترف‌اند. زندان‌ها پر است از دموکرات‌ها، هواداران آنها و مردم بی‌گناهی که احتمالاً فقط تماشاگر اوضاع بوده‌اند. نیروهای نظامی فعالیت تمامی روزنامه‌ها و انتشاراتی‌ها را ممنوع اعلام ‌کرده‌اند. تنها یک روزنامه در تبریز که مسئول آن در تهران به مدت یک سال مشغول توطئه‌چینی برای سقوط دموکرات‌ها بوده اجازه‌ی فعالیت دارد.

نظام حاکم فعلی را می‌توان ذیلِ دیکتاتوری، فاشیسم و یا حکومتِ خودکامه‌ی یک دارودسته‌ی نظامی دسته‌بندی کرد. برخی از اهالی آذربایجان به‌طور پنهانی از تمامی این عناوین برای اطلاق به وضع موجود استفاده می‌کنند؛ اما نه نحوه‌ی نام‌گذاری این نظام و نه شیوه‌ی توجیه اقدامات آن درنهایت امر نمی‌تواند تغییری در واقعیت قضایا ایجاد کند. آذربایجان و کردستان این روزها به‌زور سرنیزه، دادگاه‌های نظامی بدون حق درخواست تجدیدنظر، بازداشت‌های خودسرانه و جوخه‌های اعدام کنترل می‌شود. به‌جز مجوزها و فرمان‌های صادرشده توسط بلندپایه‌ترین مقامات ارتش هیچ قانونی وجود ندارد.

از زندان تا اعدام

به‌رغم این‌که اخیراً علی منصور توسط شاه و نخست‌وزیر به‌عنوان استاندار این منطقه انتخاب‌شده است، هدایت امور تماماً در دست قوای نظامی قرار دارد. بنا به گفته‌ی سرهنگ نصرالله زاهدی، رئیس ستاد آذربایجان، وضع فعلاً بدین منوال خواهد بود.

او در مرکز فرماندهی نیروهای ارتش در تبریز به من گفت: «هنوز افراد زیادی هستند که نسبت به آنها بدگمان هستیم. برگزاری دادگاه‌های نظامی فعلاً ادامه خواهد داشت. در حال حاضر خبر نداریم چه تعدادی را باید دستگیر بکنیم ولی دستگیری‌ها نیز ادامه دارد. ما در همه‌ی شهرها تمامی متهمان را گرد هم می‌آوریم و چنانچه شکایتی علیهشان طرح بشود، آنها را محاکمه می‌کنیم. حکم نهایی می‌تواند اعدام یا حبس باشد».

این «متهمان» البته در تمامی موارد دموکرات‌ها یا کسانی‌ اند که به اتهام دموکرات بودن دستگیرشده‌اند.

هزاران نفر به اتهام عضویت در فرقه دموکرات‌ محکوم‌شده‌اند. بنا به آمار رسمی‌ای که فرماندهی نیروها در اختیار من قرار داده، در یک بازه‌ی سه‌هفته‌ای و تنها در چند منطقه بیش از ۱۰۰۰ نفر دستگیرشده‌اند. دستگیری‌ها در تبریز ادامه دارد؛ ۵۰۰ نفر در تبریز، ۱۶۰ نفر در مراغه، ۶۰ نفر در میانه، ۳۰۰ نفر در رضائیه، ۶۰ نفر در خوی و ۱۸ نفر در شاپور در زندان‌ها به سر می‌برند. این اعداد و ارقام را همین‌طور می‌توان ادامه داد.

خبری از انتخابات آزاد نیست

این‌طور که پیداست برگزاری یک انتخابات آزاد یکی از بی‌اهمیت‌ترین مسائل برای کسانی است که هم‌اکنون در حال اداره‌ی این استان هستند. اگرچه رأی‌گیری در سایر نقاط کشور انجام‌شده است، سرهنگ زاهدی قاطعانه ابراز داشت که در مقطع فعلی برگزاری انتخابات در آذربایجان اصلاً مطرح نیست.

قوانین منع رفت‌و‌آمد شدید و نیز زمامداری نظامیان موجب شده سراسر این استان در سکوت سرد و غریبی فرو برود. زمانی که به تبریز رسیدم، هیچ‌یک از اهالی شهر، حق نداشت در ساعت ۹ در خیابان رؤیت شود. هنگامی‌که تبریز را ترک می‌کردم زمان حکومت‌نظامی یک ساعت تغییریافته بود ولی بااین‌حال بعد از تاریکی به‌جز نظامیان و نیروهای گشت ژاندارم هیچ‌کس جرأت حضور در خیابان‌ها را نداشت.

علاوه بر دستگیری‌های گسترده و اقدامات تلافی‌جویانه، بنا به گزارش‌ها، نظامیان از مردم باج‌گیری می‌کنند. یک دیپلمات غربی به من گفت اطلاعاتی دارد که نشان می‌دهد سربازها با سودجویی از فرصت فراهم آمده و با دادن وعده‌ی عدم ایجاد مزاحمت به اهالی تبریز، از آن‌ها اخاذی می‌کنند.

از میان تمامی این حوادث، تلخ‌ترین مورد حک‌شده در حافظه‌ی آذربایجانی‌ها، تعدی‌ای است که به جان و مال آن‌ها شده که حدت‌وشدت آن تازه در حال روشن شدن است؛ اما این روایتی است که باید جداگانه تعریف شود؛ روایتی که شاید تلخ‌ترین قسمت ماجرا باشد.

ترجمه: مهرداد رحیمی مقدم

روی خط خبر