جعل تاریخ توسط مترجمین کتب مذهبی در ایران
بسیاری از مترجمین فارسی زبان زمان حکومت پهلوی و حتی جمهوری اسلامی در راستای جعل تاریخ برای «ایران» در ترجمه کتب مرجع از آن جمله «قرآن» و «نهج البلاغه» دست به جعلیات و حذف و اضافه های جدی زده اند.
به عنوان مثال در خطبه ۱۲۸ «نهج البلاغه» در وصف «ترکان» آورده می شود:
«فی وصف الأتراک کَأَنِّی أَرَاهُمْ قَوْماً کَأَنَّ وُجُوهَهُمُ اَلْمَجَانُّ اَلْمُطَرَّقَهُ یَلْبَسُونَ اَلسَّرَقَ وَ اَلدِّیبَاجَ وَ یَعْتَقِبُونَ اَلْخَیْلَ اَلْعِتَاقَ»
که معنی فارسی آن چنین می شود: «در وصف ترکان؛ گویى آنان را مى بینم، که چهره هاشان چون سپرهاى سخت است، حریر و دیبا پوشند، و اسبهاى نجیب پرورند.»
این جملات آشکارا ترکان را می ستاید. زیرا کسانی که ۱۳۰۰ سال پیش حریر و دیبا می پوشیدند و اسب های نجیب داشتند بی شک انسانهایی متمکن، مرفه و متمدن بوده اند.
گویا این جملات حضرت علی که آشکارا «اتراک» یعنی مشخصا «ترکان» را می ستاید مورد غبطه مترجمین فارس قرار گرفته است که در ترجمه های فارسی عبارت «الاتراک» را به گونه هایی عجیب و غریب ترجمه کرده اند.
«الاتراک» را شهیدی «تاتارها»، فیض الاسلام «تاتارها و مغولها»، انصاریان «مغول»، دشتی و مکارم شیرازی «ترکهای مغول» و از مترجمین معروف فقط آیتی «ترکان» ترجمه کرده اند.
همچنین در خطبه ۱۴۶ نهج البلاغه آمده است: «لِعُمَرَبْنِ الْخَطّابِ وَ قَدِ اسْتَشارَهُ فِى الشُّخُوصِ لِقِتالِ الْفُرْسِ بِنَفْسِهِ». یعنی :«به عمر بن خطاب وقتى که براى رفتن به جنگ فارسها [پارس ها] با حضرت مشورت کرد»
جالب است که بسیاری از مترجمین فارس عبارت «الفرس» که معنای مشخص «فارسها» و یا «پارسها» را دارد «ایرانیان» ترجمه کرده اند تا القا کنند که گویا در آن زمان کشوری به نام ایران وجود داشته است.
این در حالیست که با وجود اینکه در جای جای نهج الابلاغه از «فارس» و «کرمان» و «احواز» نام برده می شود و برای هر کدام فرماندار جداگانه فرستاده می شود هیچ نامی از ایران برده نمی شود. زیرا اساسا در آن زمان کشور و جغرافیایی به نام ایران وجود خارجی نداشت، بلکه حکومت ساسانیان و مردم پارس وجود داشت (البته بنا به مستندات، زبان فارسی امروزی ادامه آن زبان نیست، بلکه زبان تاجیکی می باشد. زبان تاجیکی که در منطقه فارس راه یافته است به انتساب جغرافیایی متاخرا فارسی نامیده شده است) که با حمله سپاه اسلام سرنگون شد.
مادامی که نامی از ایران برده نمی شود چگونه ممکن است از ایرانیان صحبت شود و از «الفرس» عبارت «ایرانیان» استنتاج شود!؟
جالب اینکه در حالی که در نهج البلاغه نامی از ایران برده نمی شود، نام «آزربایجان» ۱۴ بار به صورت «إذربیجان» ذکر می شود و برای آزربایجان فرماندا جداگانه فرستاده می شود که به نوبه خود نشان می دهد زمانی که کشوری به نام ایران وجود نداشته است آزربایجان یک واحد جغرافیایی و سیاسی مجزا بوده است.
مترجمین فارس با دیدن شرایط فوق سعی کرده اند با جعل ترجمه برای واژه «الفرس» برای ایران در نهج البلاغه جایگاهی دست و پا کنند.
طبعا وقتی مترجمین مذهبی فارس دست به چنین جعلیاتی زده اند، مترجمین و مولفین ملی گرا برای نباختن قافیه برای منشور کوروش از صفر «ترجمه حقوق بشری» خواهند نوشت!
برگرفته شده از کانال تلگرام آراز نیوز