بیانیه
بیانیه تحلیلی و اعلام مواضع تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان (دیرنیش) در رابطه با انتخابات ۲ اسفند در ایران
ملت تورک آزربایجان
فعالین حرکت ملی آزربایجان
اربابان قلم و اصحاب محترم رسانه
همانگونه که میدانید انتخابات مجلس شورای اسلامی در جغرافیای ایران در دو اسفندماه برگزار خواهد شد و این روز مصادف است با «روز جهانی زبان مادری».
در جامعه چندملیتی ایران، انتخابات برعکس جوامع مترقی و مدرن که روندی برای تحکیم دموکراسی، چندصدایی، تغییر و انتقال قدرت است، بهعنوان ابزار تحکیم پایههای توتالیتاریسم مورداستفاده قرار میگیرد.
در حاکمیتهای غیر منتخب که قدرت سیاسی قائم به شخص است و دیکتاتوری، استعمار و استبداد شاکله دولت و حکومت را تشکیل میدهد، مجلس جایگاه مشورتی و قانونگذاری واقعی خود را ازدستداده و محلی برای تصویب قوانین موردنیاز دیکتاتور برای تحکیم قدرت به شمار میآید. کشور ایران نیز بهواسطه نوع حکومتداری خود از این قاعده مستثنا نیست.
در کشوری که مخالفین سیاسی با قوانین غیر دموکراتیک «التزام عملی به اصل ولایتفقیه» و «نظارت استصوابی» از دور فعالیت سیاسی حذف، درب رسانهها و احزاب مخالف تخته و فعالین سیاسی با اتهامهای سنگین امنیتی محاکمه، زندانی و اعدامشده و معترضین به بیکاری و گرانی بافرمان «ولیفقیه» قتلعام میشوند، پارلمان، انتخابات و نمایندگی مجلس را باید انتخابات، وکیل الدولهها و سربازان ولایت در ساختمان «بهارستان» نامید.
در ایران، احزاب محافظهکار و اصلاحطلب قدرت سیاسی، امنیتی، اقتصادی، نظامی را در چنبره خود گرفته و هر دو بال سیاسی جمهوری اسلامی با اعتقاد به «اصل ولایتفقیه» و تحکیم اقتدار نظام حاکم گام برمیدارند. دستگاههای اجرائی و نظارتی که در رأس آنان شورای نگهبان قرار دارد، اجازه شنیده شدن هیچ صدای مخالفی بهخصوص صدای فعالین سیاسی ملل غیر فارس را نمیدهند.
با عقب گردی به تاریخ چند دهه گذشته و بررسی روند تحولات سیاسی در ایران به جرأت میتوان گفت که هر دو جریان محافظهکار و اصلاحطلب در به وجود آمدن شرایط خفقان، سرکوب و کشتار مخالفین و ورشکستگی اقتصادی در ایران سهیم بوده و هستند.
در شرایط فاجعهبار حاکم بر خانوادهها که زیر فشار تورم، گرانی و بیکاری له میشوند و اقتصاد کشور بهواسطه اختلاسهای بیحدوحصر آقازادهها که هرروز بیشتر از دیروز آشکار میشود متلاشیشده و درزمانی که هر سردار سپاه و امامجمعه هر شهری برای خود حکومت و قانونی را برپا ساخته است و نفرت فروخورده مردم علیه نظام حاکم در آستانه انفجار قرار دارد، دعوت برای مشارکت در انتخابات به سخره گرفتن شعور جامعه و انسان بشمار میآید.
علی خامنهای و هیئت حاکمِ جمهوری اسلامی بعد از کشتار ۱۵۰۰ نفر انسان بیگناه معترض به وضعیت زندگی در آبان ماه و هدف قرار دادن عمدی هواپیمایی مسافربری، کاملاً متوجه عدم مشروعیت مردمی خود و حکومت متبوعش شده و در سخنرانیهای اخیرش انتخابات ۲ اسفند را برای نظام بسیار حیاتی میداند، لذا با همه ابزار و پتانسیل رسانهای، سیاسی و قومی تلاش دارد این انتخابات را به مانور قدرت و مشروعیت بخشی تبدیل کند.
انتخابات ۲ اسفند و آزربایجان
بارها تأکید کردهایم، اهمیت جمعیتی، ژئوپلیتیکی و استراتژیک آزربایجان جنوبی و تورکهای ساکن در جغرافیای ایران آنقدر مهم و حیاتی است که بعضاً خود تورکهای آزربایجان و حتی برخی از فعالین ملی از آن آگاهی ندارند. ولی حاکمیت ایران و قدرتهای منطقهای و جهانی بر اهمیت موضوع واقف بوده و در هر تحول سیاسی، نظامی و امنیتی داخل ایران و منطقهای، نقش آزربایجان را بهدقت مورد تحلیل و آنالیز قرار میدهند.
بعد از انقلاب ۵۷ در ایران اولین جرقههای مخالفت با دیکتاتوری که تحت نام ولایت مطلقه فقیه ظهور کرده بود با پرچمداری جنبش خلق مسلمان در آزربایجان زده شد و ملت آزربایجان علیه سیستم حکومتی ولایت مطلقه فقیه قیام کردند. با سرکوب و کشتار هواداران «جنبش خلق مسلمان آزربایجان» توسط سپاه پاسداران که بدنه آن را اصلاحطلبان امروزی تشکیل میدادند، فضای سیاسی آزربایجان در بدترین شرایط قرار گرفت.
وجود پتانسیل اعتراضی در آزربایجان علیه جمهوری اسلامی و جایگاه آزربایجان در میان افکار عمومی ایران سبب شده است، جمهوری اسلامی و مسئولین سیاسی و امنیتی آن همواره تلاش خود را به مهار آزربایجان و تورکهای ایران و همراه نمودن آنها با نظام معطوف کنند. لذا هر ابزار و ترفندی برای کنترل، مهار و مدیریت آزربایجان و استفاده ابزاری از آن، برای جمهوری اسلامی مشروع شمرده میشود. با بیداری و پویش شعور ملی در آزربایجان جنوبی و ورود حرکت ملی به فاز سیاسی، تشکیلات گرایی و مقاومت ملی، سیاست کنترل، مهار و مقابله با آزربایجان جنوبی در جمهوری اسلامی ماهیت جدیتر و فنیتری به خود گرفت.
طراحان سیاست مهار آزربایجان، پروژههای
- سرعت بخشیدن به پروژه تغییر ترکیب جمعیتی و سیاسی در غرب آزربایجان
- ایجاد مناطق بحران در داخل اراضی آزربایجان جنوبی
- تغییر ترکیب جمعیتی و جغرافیایی در سواحل دریای خزر و گردنه حیران
- تقویت گروههای ایرانشهری در مقابل جنبش ملی آزربایجان
- گسترش همکاری با کشور اشغال گر ارمنستان و سرویس اطلاعاتی آن علیه جنبش ملی آزربایجان جنوبی
- تقویت و همکاری با گروههای تروریستی فعال در غرب آزربایجان
- ایجاد جریانهای رسانهای و سیاسی موازی برای استفاده ابزاری در مواقع حساس و خنثیسازی فعالیتهای تشکیلاتی
- تخریب و تضعیف تشکیلات گرایی، تشکیلاتها و شخصیتهای حرکت ملی
- پمپاژ اختلافات کذایی در حرکت ملی
- بازداشت و زندانهای طویلالمدت برای فعالین حرکت ملی
را برای کنترل، مهار و مقابله در آزربایجان جنوبی به کار گرفتهاند.
با همه این اوصاف اما جمهوری اسلامی نتوانسته است رشد تفکر ملی در میان تورکهای آزربایجان جنوبی و دیگر مناطق تورک نشین ایران را متوقف کند و مسئله آزربایجان چالش بسیار جدی را در مقابل هرم قدرت جمهوری اسلامی و حتی اپوزیسیون مخالف قرار داده است. پس همراه کردن آزربایجان در انتخابات ۲ اسفند و تئاترهای مشابه حکومتی از زوایای مختلف برای جمهوری اسلامی حیاتی است.
در فضای سیاسی کنونی ایران، جمهوری اسلامی و اپوزیسیون مخالف آن معترف به وجود جریان سوم در ایران (جنبش ملی آزربایجان) هستند و هرکدام تلاش دارند بهنوعی جامعه آزربایجانی و جریان سوم را با خود همراه کنند، اما خوشبختانه علیرغم همه کاستیهای تئوریک، مالی، رسانهای و ضعفهای تشکیلاتی در حرکت ملی، به دلیل گسترش روح «مقاومت ملی» در بطن جامعه آزربایجان، جمهوری اسلامی و اپوزیسیون مخالف هرروز سنگرهای خود در بین تورکهای آزربایجان جنوبی را از دست میدهند و این مسئله موجب دلهره شدید نظام و اپوزیسیون مخالف از فروپاشی و تکرار تاریخ اتحاد جماهیر شوروی شده است.
برای جمهوری اسلامی، بحث مانور قدرت و مشروعیت سازی از طریق انتخابات ۲ اسفند امری حیاتی است. حاکمیت برای بهرهمندی از پتانسیل آزربایجان، انواع ترفندها برای مهندسی انتخابات در شهرهای آزربایجان را به کار بسته است اما از سویی نیز ترس از بسط جنبش ملی و روح مقاومت باعث شده، در این دوره از انتخابات، حتی نزدیکترین چهرههای خود که اندکی سمپاتی و علاقه به آزربایجان دارند را با رد صلاحیت از دور خارج کند.
هرچقدر دستگاه پروپاگاندای جمهوری اسلامی فعال باشد و نیروهای میدانی آن به مانور خیابانی بپردازند، واقعیتهای میدانی در آزربایجان چیز دیگری را بیان میکند. فقر، بیکاری، تورم، ورشکستگی صنایع و تبعیضهای بیحدومرز نژادی و فرهنگی علیه آزربایجان، باور و علاقه خانواده و انسان تورک آزربایجان به تهران و جمهوری اسلامی را به کمترین حد خود رسانیده است. همین گسست نیز سبب بروز بیتفاوتی نسبت به انتخابات در شهرهای و روستاهای آزربایجان شده است.
مسئولین جمهوری اسلامی، واقعیت بیتفاوتی نسبت به انتخابات در شهرهای آزربایجان را حس میکنند، لذا با پروژه ایجاد اختلاف اتنیکی و رقابت قومی و طایفهای و ایجاد فضای بحران در غرب آزربایجان برای تهییج احساسات مردم، در پی کشاندن آنها به صفهای رأی هستند. بحرانی که خود جمهوری اسلامی عامل به وجود آورنده و مدیریت کننده آن است. مسئله حضور گروههای تروریستی و سیاست تغییر ترکیب جمعیتی غرب آزربایجان و برهم زدن توازن اتنیکی، پروژه و ماحصل خیانت جمهوری اسلامی به ملت تورک آزربایجان است و حال با این ابزار مشغول تهییج افکار عمومی آزربایجان هستند.
حرکت ملی آزربایجان و انتخابات ۲ اسفند
ما در حرکت ملی آزربایجان جنوبی با جریانها و نحلههای فکری مختلفی روبرو هستیم که هرکدام با تزهای خود، موضوع را تحلیل کرده و نقشه راه ترسیم میکنند.
وجود فضای سرکوب و اعمال روزافزون سیاستهای تبعیض نژادی، اقتصادی، فرهنگی و نابودی بنیانهای اقتصادی و محیط زیستی آزربایجان از سوی جمهوری اسلامی، اکثریت قاطع طیفها و تشکیلاتهای حرکت ملی آزربایجان را قانع کرده است تا به تحریم انتخابات ۲ اسفند تأکید کنند ما برخی از شخصیتها و جریانهای فکری نیز در مقام مخالف این امر هستند.
البته به دلیل مقبولیت «گفتمان ملی در آزربایجان» علیرغم هشدارهای نظام دیکتاتوری مبنی بر عدم استفاده از «ادبیات بهاصطلاح قومی» بعضی از نامزدها تلاش میکنند با استفاده از شعر، موزیک و برگزاری محافل فرهنگی آزربایجانی از گفتمان حرکت ملی وام بگیرند ولی به دلیل عدم عقبه فکری و وابستگی این نامزدها به جریان ملی آزربایجان، این نوع فعالیتهای آنها در حد «شو انتخاباتی» ارزیابی میشود.
ظاهراً برخلاف سنوات گذشته و به دلیل بازیهای خائنانه جمهوری اسلامی در مسئله غرب آزربایجان، تضادهایی بین طیفهای حرکت ملی بر سر موضوع غرب آزربایجان وجود دارد و نیروهای جنبش ملی آزربایجان نتوانسته در موضوع مشارکت در منطقه غرب آزربایجان به اجماع برسند.
برخی از نیروها و طیفهای حرکت ملی با دیدگاه سنتی بر مشارکت حداکثری در منطقه غرب آزربایجان مصرند اما در مقابل جمعی از جریانها هم بر این باور هستند که جمهوری اسلامی بر پایه پروژه تغییر ترکیب جمعیتی و برهم زدن توازن سیاسی منطقه، مهره چینی خود در غرب آزربایجان برای تنشزایی در آینده را مهندسی کرده است و مشارکت در این انتخابات به امید خنثی نمودن پروژه مذکور، تخیل شیرین و باور اشتباه به جمهوری اسلامی است.
مواضع تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان (دیرنیش) در رابطه با انتخابت ۲ اسفند
تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان (دیرنیش) تقریباً تنها جمع در حرکت ملی است که بعد از اعلام موجودیت به تبیین مواضع ایدئولوژیک خود بهصورت مکتوب پرداخته و از سال ۲۰۱۳ بر چند اصل پایهای مندرج در مرامنامه تشکیلاتی در مبارزات ملی مصرانه تأکید کرده است. این اصول عبارتاند از:
- اعتقاد به اجرای سیاستهای استعمار و فاشیسم در آزربایجان جنوبی از سوی حاکمیت فارس
- حق کسب تعیین سرنوشت ملی و سیاسی
- رفراندوم تحت نظارت سازمانهای بینالمللی بر اساس استانداردهای بینالمللی
- مبانی و استاندارهای دموکراسی، سکولاریسم
- حق دفاع مشروع
- تمامیت ارضی آزربایجان بهخصوص مسئله «غرب آزربایجان و سواحل خزر»
مسئله غرب آزربایجان ازجمله حوزههای فعالیت تخصصی تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان (دیرنیش) است و همه موضوعات ازجمله پروسه انتخابات و اعمال سیاسی-امنیتی جمهوری اسلامی در این منطقه بهدقت رصد و در مواقع لزوم اقداماتی خنثیسازی انجام میدهد.
تشکیلات مقاومت ملی (دیرنیش) علیرغم همه حساسیتها و فعالیت میدانی بعضی از نیروهای ملی، معتقد است، در انتخابات ۲ اسفند جمهوری اسلامی با رویکرد جدیدی وارد مسئله غرب آزربایجان شده و فضای سیاسی را بشدت تحت مهندسی ویژه قرار خواهد داد و کلیات مسئله جز مانور قدرت و مشروعیت سازی نظام چیز دیگری نخواهد بود.
تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان (دیرنیش) بر این باور است، مسئله غرب آزربایجان و سواحل دریای خزر بدون سازماندهی و مقاومت ملی سراسری و صرفاً با تئوری و شیوههای آزمونوخطا قابلپیشگیری و حل نیست؛ زیرا جمهوری اسلامی با تمام توان در حال پیش برد سیاستهای خود در منطقه است و اگر امروز جریانهای هوادار تروریسم در غرب آزربایجان قدرت گرفتهاند و تغییر ترکیب جمعیتی در منطقه صورت میگیرد با مشارکت در مانورهای سیاسی جمهوری اسلامی مانند انتخابات ۲ اسفند این معضل حل نخواهد شد.
درحالیکه ماهیت جناحین محافظهکار و اصلاحطلب حکومت و مشارکت آنان در پیشبرد سیاست استعمار و نابودی بقا ملی تورکها در ایران بر همگان روشن است و تأکیدداریم در راستای همین سیاست دهها فعال ملی تورک زیر شکنجه استعمار و فاشیسم ایرانی قرار دارند، کسانی که بر مشارکت در انتخابات ۲ اسفند مصرند، چگونه در مقابل تاریخ پاسخگو خواهند بود؟ زیرا بعد از پایان مانور سیاسی در انتخابات، همین فعالین روانه اتاقهای بازجویی وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه خواهند شد.
بعضاً سؤال و انتقاد میشود؛ تشکیلاتهایی که در موضع «تحریم» قرار دارند با چه ابزاری میخواهند «تحریم» را اجرایی کنند؟ تشکیلات دیرنیش در پاسخ به این انتقادها، عنوان میکند، عدم وجود فضای مشارکت برای تشکیلاتهای حرکت ملی یکی از اصلیترین فاکتورهای لازم برای تحریم انتخابات است، تشکیلاتهای حرکت ملی بشدت سرکوب و جریانی معلومالحال برای خنثیسازی تشکیلاتها توسط نهادهای امنیتی در داخل و خارج سازماندهی شده است. جمهوری اسلامی اجازه حضور مستقل و ورود تشکیلاتهای حرکت ملی به حیطه انتخابات را نمیدهد، چون بر این مسئله واقف است که در مبارزات پارلمانیستی دمکراتیک، احزاب آزربایجانی در صدر قرار خواهند گرفت، بنابراین با تمام توان و ترفند به سرکوب تشکیلاتها میپردازد.
در همین راستا، بلندگوهای سایبری جمهوری اسلامی در داخل و خارج تلاش دارند، چنین تلقین کنند که جنبش ملی آزربایجان:
- فاقد تشکیلات بوده
- تشکیلاتهای آزربایجان فاقد بنیه و نیروی متخصص هستند
- تشکیلاتها بیسواد، خارج نشین و مزدور سرویسهای اطلاعاتی خارجی هستند
البته در این چند مورد نیز تناقضهای فاحشی وجود دارد. اگر گزینه اول را باور کنیم که حرکت ملی آزربایجان فاقد تشکیلات است، پس کدام تشکیلات مزدور سرویسهای اطلاعاتی خارجی است و یا سخن راندن از نبود نیروهای متخصص در تشکیلاتها، حرف مفت است.
تشکیلاتهای حرکت ملی ازجمله تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان (دیرنیش) دارای برنامه برای حضور در مبارزات پارلمانیستی و معرفی نامزدهای انتخاباتی هستند؛ اما آیا بنیه غیر دمکراتیک و سرکوب گر جمهوری اسلامی اجازه چنین حضوری در یک انتخابات واقعی را برای ما میدهد؟
بهطور یقین جواب منفی خواهد بود. پس چرا باید برای تحکیم قدرت استعمار و فاشیسم در آزربایجان، ما در نمایش انتخابات و مهره چینی وکیل الدولهها در ساختمان بهارستان مشارکت و برای جنایتهای یک نظام دیکتاتور و خودکامه مشروعیت ببخشیم؟
به نظر ما «مشارکت برخی فعالین ملی در انتخابات ۲ اسفند حتی در آزربایجان» بهصورت جدی قابل نقد است. این فعالین باید قبول کنند تا زمانی که شرایط حضور مستقل نمایندگان جنبش ملی و تشکیلاتهای حرکت ملی در پروسه انتخابات فراهم نیامده، حضور، تبلیغ و ایجاد اجماع انتخاباتی در جمهوری اسلامی آب در هاون کوبیدن و مشروعیت بخشی به خودکامگی و دیکتاتوری است.
تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان (دیرنیش) معتقد است، مسئله غرب آزربایجان، با بازیهای مشروعیت سازی انتخاباتی قابلحل نبوده و ایجاد جبهه فراگیر مبارزه با تروریسم فعال در غرب آزربایجان که در سلسله مقالات منتشرشده در نشریه «توپراق» ارگان رسمی کمیته مردمی دفاع از غرب آزربایجان تئوریزه و تبیین شده، تنها راهکار دفاع از تمامیت ارضی آزربایجان است.
بهعنوان تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان (دیرنیش) به افرادی که مسئله تحریم را بهغیراز منطقه غرب آزربایجان تبلیغ میکنند، میگوییم تا زمان مشروعیت بخشی بهنظام دیکتاتور جمهوری اسلامی مسئله غرب آزربایجان و سواحل دریای خزر نهتنها حل نخواهد شد بلکه هرروز بحرانیتر میشود، زیرا دکترین رژیم در راستای تشدید بحران سازی در آزربایجان است.
پایان سخن:
تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان (دیرنیش) خواهان «تحریم سراسری انتخابات ۲ اسفند» در همه مناطق آزربایجان جنوبی بوده و بر این باور است:
نجات یک ملت تحت ستم فاشیسم و کسب حق تعیین سرنوشت ملی و سیاسی، جستجوی راه نجات از سوراخهای ایجادشده از طرف استعمار و تبدیلشدن به ابزار مشروعیت بخشی به آن نیست. قرار گرفتن و تبدیلشدن به زیرمجموعه استعمار از آزمون-خطاهایی است که از سال ۱۳۷۶ و آغاز دوران بهاصطلاح اصلاحطلبی در ایران و حتی دوران هاشمی رفسنجانی بارها و بارها تجربه و تکرار شده است و متأسفانه هر بار به امید باز شدن فضای سیاسی پتانسیل حرکت ملی به تریبون جناحین سیاسی و معاملات تجاری تبدیل گشته است.
مسئله غرب آزربایجان و تغییر ترکیب جمعیتی و برهم زدن توازن قدرت سیاسی و اِتنیکی، موضوع کلان امنیتی برای جمهوری اسلامی بوده و هست و این بحران و پروژه، با تغییر یک یا دو نماینده مجلس و شورای شهر مطلقاً قابلحل نیست و نخواهد بود.
مشارکت در انتخابات ۲ اسفند و یا هر پروسهای تحت لوای جمهوری اسلامی در غرب آزربایجان درمان سرطان تروریسم فعال در غرب آزربایجان و برطرفکننده پروژه تغییر ترکیب جمعیتی و برهم زدن توازن قدرت سیاسی در این منطقه از سی جمهوری اسلامی نیست، بلکه ناخواسته و باصداقت ملی جاده را برای خیانتهای دیگر اصلاحطلبان، محافظهکاران و سران جمهوری اسلامی به غرب آزربایجان بازتر میکنیم.
تشکیلات دیرنیش تنها راهحل برونرفت از این بحران را در
- تبیین حق تعیین سرنوشت ملی، سیاسی و رهایی از استعمار و تبلیغ و ترویج اندیشه و مؤلفههای مقاومت ملی ازجمله حق دفاع مشروع در بین ملت
- ایجاد جبهه فراگیر مبارزاتی علیه استعمار
- ترویج روح تشکیلات گرایی در بین جوانان
- سازماندهی تشکیلاتهای حرفهای نیمه علنی و مخفی
میداند و در جزوات آموزشی و بیانیههای خود مکرراً بر آنها تأکید میکند.
متأسفانه بعضی از فعالین عنوان میکنند، شرایط سیاسی و امنیتی اجازه چنین فعالیتهایی را نمیدهد. سؤال اینجاست که اگر شرایط سیاسی امنیتی چنان وحشتناک است که اجازه هیچ مطالبه داده نمیشود، چرا ما باید به جادهصافکن و ابزار مشروعیت نظام دیکتاتور ایران تبدیل شویم؟
از دیدگاه تشکیلات مقاومت ملی انتخابات ۲ اسفند، مشروعیت بخشی به دیکتاتوری، فاشیسم و تقویت ناآگاهانه پروژه اشغال اراضی غرب آزربایجان است که تهران آن را دنبال میکند.
تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان (دیرنیش)
۲۳ بهمن ۱۳۹۸ – تبریز