یادداشت آراز نیوز
ایران از چاهی به چاه دیگر!
آیا برای فرار از یک دیکتاتور افتادن در دامن دیکتاتور دیگر صحیح است!؟
چهارشنبه ۲۵ دی رضا پهلوی در موسسه هادسون آمریکا در خصوص رخدادهای اخیر ایران سخن گفته است.
بسیاری از رسانه های فارسی خارج از کشور سخنان وی را پوشش گسترده داده سعی کرده اند وی را به عنوان یک چهره سیاسی دمکراسی خواه ترسیم کنند. در اصل این رویه رسانه های فارسی در ماههای اخیر به طرز آشکاری به چشم می خورد.
حال سوال این است؛ رضا پهلوی واقعا یک چهره دمکراسی خواه است؟
بی شک برای قضاوت در مورد یک شخص نمی توان به صرف مصاحبه های اخیر وی بسنده کرد. پیشینه، منسوبیت فکری، گفتمان و عملکرد وی بایستی مد نظر گرفته شود. اگر به صرف مصاحبه های رسانه ای باشد خمینی نیز می گفت در ایران کمونیست ها و آتئیست ها نیز باید آزادی بیان داشته باشند و جمله معروف میزان رای ملت است، متعلق به خمینی است. ولی آیا در عمل چنین شد؟
کمتر کسی در این که در دوره پهلوی در ایران دیکتاتوری مطلق وجود داشت شک دارد. آیا تاکنون رضا پهلوی دوران پدر و پدربزرگش را نقد کرده و در خصوص اشتباهات آنان عذر خواسته است؟
خیر!
آقای رضا پهلوی از دوران پدر و پدر بزرگش با افتخار تمام یاد می کند و هنوز از فاجعه قتل عام هزاران نفر در آذر ۱۳۲۵ به عنوان روز نجات آزربایجان! یاد می کند و آنرا تبریک می گوید.
در دوران پهلوی سعی شد در ایران هر آنچه فارسی نیست نابود شود و در این راستا در آزربایجان از زبان و فرهنگ ترکی گرفته تا ابنیه تاریخی فاخر متعلق به دوران های طلایی دولتداری ترکان آزربایجان تخریب و نابود شد.
رضا پهلوی نه تنها در این خصوص کوچکترین عذری نخواسته است بلکه هنوز می گوید: «من نمی فهمم بحث تحصیل به زبان مادری چه معنی دارد!» یعنی از افکار پدر و پدربزرگش یک قدم فراتر نرفته است. همچنانکه وی با دقت تمام از به کار بردن نام «ترک» اجتناب می کند و از واژه ساختگی آذری برای ۴۰ درصد مردم ایران استفاده می کند.
در حال حاضر نیز تمامی افراد پیرامون وی از فرشگرد گرفته تا ققنوس افراد دارای ذهنیت و عملکرد نژادپرستانه هستند.
بی شک احتمال اینکه اکثریت ملل غیر فارس در ایران از آن جمله ملت ترک آزربایجان این فرد را به عنوان جایگزینی برای جمهوری اسلامی بپذیرند چیزی در حد صفر است؛ ولی آیا جامعه فارس ایران که حدود ۴۰ درصد کشور را تشکیل می دهد واقعا فکر می کند این شخص برای آنان آزادی و دمکراسی خواهد آورد؟
شخصی که هنوز کوچکترین پیشرفتی نسبت به افکار فاشیستی اسلافس نکرده است و کوچکترین نقدی بر آنان وارد نمی کند می تواند منادی آزادی باشد؟ آیا واقعا در دوران پهلوی چیزی به نام آزادی اندیشه و بیان، آزادی انتخاب کردن و انتخاب شدن، رسانه های آزاد، احزاب و امثالهم وجود داشت؟ مگر شاه نمی گفت رابطه من و ملت رابط پدر و فرزندی است؟ یعنی در چشم شاه مردم کودکی صغیر بود. آیا رضا پهلوی پدرش را نقد کرده است؟!
خمینی حداقل دارای پیشینه دیکتاتوری نبود و می شد احتمال داد که شاید در سخنانش صادق است ولی پیشینه و افکار رضا پهلوی کاملا مشخص است.
آیا برای فرار از یک دیکتاتور افتادن در دامن دیکتاتور دیگر صحیح است!؟
حساب ملت ترک آزربایجان با این شخص و جریان حامی او کاملا مشخص است و چنانچه جامعه فارس قصد داشته باشد خود را از چاهی به چاه دیگر بیندازد! ملت ترک آزربایجان در این مسیر همراه فارس ها نخواهد بود.