یادداشت سیاسی
نگاهی کوتاه به زوایای پنهان اعتراضات آبان ماه
وقتی فیلم تجمعات اپوزیسیون تمرکزگرا در اروپا با شعار «ما ایرانی هستیم عرب نمیپرستیم»، «رضاشاه روحت شاد» شنیده میشود، آزربایجان، کردستان، الاحواز، قشقای یورد و لرستان راه خود را از «کوروش» پرستان جدا میکند.
اعتراضات بسیار خونین و سرکوب قهرآمیز، آبان ماه ایران از زوایای گوناگونی مورد بررسی و کنکاش کارشناسان رسانهای، سیاسی، امنیتی، اقتصادی قرار گرفت و برخی مقامات ایالاتمتحده امریکا و اروپا به اظهارنظر در این خصوص پرداختند. رژیم ایران نیز مانند همیشه بجای شنیدن درد مردم با گلوله پاسخ گوی مطالبات مردم بود و سرویسهای جاسوسی خارجی را عامل این اعتراضات اعلام کرد.
در حالی وکیل الدولههای مجلس ایران بهفرمان ولیفقیه در مقابل کشتار مردم قفل سکوت بر لب زده بودند، اپوزیسیون و رسانههای فارس زبان در پوست خود نگنجیده و با زیگزاکهای رسانهای واقعیتهای کشتار مردم در ایران را به شیوه دیگری بازگو کردند.
البته زوایای پنهان اعتراضات و آمار کشته و زخمیها و وسعت خرابیهای آبان ماه ایران باگذشت زمان و با آرامتر شدن اوضاع بیشتر و بیشتر روشن خواهد شد، اما بعضی زوایای واقعی اعتراضات آبان ماه در قیلوقال، شلوغی و هیجان رسانهای اپوزیسیون فارس زبان لاپوشانی شد که به بخشی از این واقعیتها میپردازیم. امیدواریم رسانهها و مسئولین تشکیلاتهای ملل غیر فارس (ترک-کُرد-عرب-قشقایی-لر) از هیجان و اضطراب رسانهای خارج و به بررسی آن بپردازند.
واقعیت میدانی اعتراضات آبان ماه که کلیت رژیم ایران را دچار وحشت کرد نشان میدهد در این اعتراضات صرفاً شهرهای غیر فارس با نیرویهای امنیتی رژیم درگیر شدند و کشتهشدگان اعتراضات اکثراً از طبقه مستضعف ملل غیر فارس هستند.
در ۴۰ سال عمر جمهوری اسلامی و بعد از وقایع خرداد ۱۳۶۰ که کشتار مخالفین سیاسی در ایران شروع شد و نیروهای فعال سیاسی طبقه متوسط و مرفه شهرهای مرکزی فارس نشین با افول و محدودیت فعالیت سیاسی و میدانی روبرو شدند، طبقه مستضعف شهرهای کوچک و مناطق غیر فارس نشین در رأس دغدغههای امنیتی جمهوری اسلامی قرار گرفت. حکومت نوپای اسلامی که در پی تثبیت خود بود با شیوههای مختلف سعی میکرد تا این طبقه اجتماعی را از صف معترضین دور نگه دارد و در طول این سالها تا حدود زیادی به این امر نائل آمده بود.
در اعتراضات آبان ماه اما شاهد بودیم که اکثر درگیریهای خیابانی در شهرهای غیر فارس نشین و در بین طبقه مستضعف، شدت بسیار بالایی داشت و کشتهها اکثراً از ترکها، کردها، قشقاییها، عربها و لرها بودند و این موضوع رژیم را بسیار هراسناک کرد.
آزربایجان: (مرند، قوشاچای، مریوان، اشنویه، بوکان، اورمیه، زنجان، اردبیل، تبریز و …)
کردستان: (جوانرود، کرمانشاه، سنندج و …)
الاحواز: (اهواز، آبادان، کوت عبدالله، ماهشهر و…)
شیراز: محلات قشقایی نشین (صدرا، میانرود، معالی آباد، شهرک گلشن، شهرک گلستان و…)
تهران: شهریار، اسلامشهر، رباطکریم، دودانگه، قلعه حسن خان، ملارد، فردیس کرج
همه این مناطق با اکثریت ترک، کُرد، عرب، قشقایی و لر نشین و از فقیرترین نقاط ایران هستند که تحت شدیدترین تبعیضهای اقتصادی و نژادی قرار دارند. ما در اعتراضات آبان ماه صدایی رسایی از مشهد، اصفهان، کرمان، اراک، یزد نمیشنویم. مناطق متوسط نشین و مرفه نشین تهران که همواره خبر تجمعات اعتراضی در آن مناطق منتشر میشد در سکوت کامل بود. دانشجویان دانشگاه تهران که تجمع محدودی برگزار کردند، از دانشجویان غیربومی بودند و بازداشتشدگان دانشجویی ترک و کرد هستند.
رژیم ایران به معنای واقعی کلمه شهرهای آزربایجان را تبدیل به پادگان نظامی کرد. یک نفر در تبریز کشته شده و ۱۵۰ نفر در شهرهای مختلف آزربایجان بازداشتشده اند. بیش از ۲۵ نفر از فعالین حرکت ملی بهصورت شبانه توسط نیروی ویژه سپاه پاسداران در شهرهای تبریز، اردبیل، اورمیه، خوی بازداشتشده و جامعه آزربایجان از سرنوشت آنها در بیخبری مطلق قرار دارد.
در کردستان و الاحواز و مناطق ترک نشین حاشیهای تهران و مناطق قشقایی نشین شیراز کشتار نیروهای رژیم بیمحابا صورت گرفت.
سعید حجاریان از تئوریسینهای جریان اصلاحطلب و از بنیانگذاران وزارت اطلاعات ایران در مصاحبه تحلیلی خود این هشدار را به مقامات رژیم داده بود که اعتراضات این بار از طرف لشکر گرسنگان و از مناطق غیر فارس نشین صورت خواهد گرفت و پان ایرانیستها بعد از بالا رفتن بنر «چک اسلواکی یا یوگسلاوی انتخاب با شما» در بازی تراختور و پائین کشیدن پرچم ایران در الاحواز صراحتاً از تکرار کشتار ۲۱ آذر سخن گفته بودند. آیتالله خامنهای چارهای جز قبول مسئولیت کشتار مردم در شهرها نداشت زیرا اختلافات در لایههای بالایی نظام در حد شکنندهای خود را نشان داد، رهبران سه قوه در ایران متفقالقول از وجود بحران در بین طبقه مستضعف و گرسنه استانها آگاهی داشته و از لشکر گرسنگان بیمناک بوده و هستند.
نکته بسیار مهم و اساسی لاپوشانی واقعیتهای اعتراضات آبان ماه توسط رسانههای اپوزیسیون خارج از ایران است که اکثراً در دست لابی فارس گرا و پان ایرانیستها است. این رسانهها با تلاش فراوان هیچ سخنی از علل خیزش طبقه مستضعف و گرسنه شهرهای غیر فارس نشین به زبان نیاورد و بدتر از رژیم ایران سرکوب اعتراضات آزربایجان را بایکوت کردند. در این رسانهها هیچ سخنی از کشته شدن یک نفر در تبریز و بازداشت ۱۵۰ نفر در شهرهای آزربایجان و یا بازداشت ۲۵ فعال ملی آزربایجان به شیوه کماندوهای اسرائیلی به میان نیامد و هیچ شخصیت، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی آزربایجانی به رسانههای فارسیزبان دعوت نشد.
کارشناسان رسانههای فارسیزبان بدون استثنا اعتراضات را در قالب ایران ترسیم کردند ولی از شعارها و مطالبات ترکها، کُردها، عربها که در اعتراضات سر داده شد یککلام به زبان نیاوردند. اعتراضات شیراز که اکثراً در مناطق قشقایی نشین صورت گرفت را بهدرستی منتشر نکردند و تنها شعار «رضاشاه روحت شاه» در خروجی این رسانهها قرار گرفت و پاسخ فرزند شاه مخلوع ایران به آیتالله خامنهای را منعکس کردند.
بعضاً سؤال میشود که چرا آزربایجان راه خود را جدا کرده است؟
پاسخ بسیار روشن است، ۱۰ آبان ۱۳۹۸ قریب بهاتفاق روشنفکران، رسانهها و تحلیلگران دولتی و اپوزیسیون فارس زبان از رسانههای دولتی و مخالف نظام از سپاه پاسداران ، وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی خواستند که کشتار ۲۱ آذر ۱۳۲۵ را علیه آزربایجان تکرار کنند. دقیقاً ۱۵ روز بعد یعنی ۲۵ آبان ۱۳۹۸ از ملت آزربایجان که در اعتراض به گرانی، بیکاری، فقر و نکبت جمهوری اسلامی بپا خواستهاند، میخواهند علیه همان سپاه، اطلاعات، نیروی انتظامی شعار مرگ بر دیکتاتور سر دهند. اما وقتی فیلم شعارهای ترکی منتشر میشود دوباره دست در دست هم داده و علیه آزربایجان در کنار رژیم جمهوری اسلامی و آیتالله خامنهای قرار میگیرند.
وقتی فیلم تجمعات اپوزیسیون در اروپا با شعار «ما ایرانی هستیم عرب نمیپرستیم»، «رضاشاه روحت شاد» شنیده میشود، آزربایجان، کردستان، الاحواز، قشقای یورد و لرستان راه خود را از «کوروش» پرستان جدا میکند و وقتی کلاشینکفها و نفربرهای زرهی جمهوری اسلامی برای کشتار مردم به خیابانها میآیند، ملل غیر فارس برای «تعیین سرنوشت ملی» خود قیام میکنند.
آمار میدانی کشتهها، زخمیها و بازداشتیها در شهرها و مناطق اعتراضات آبان ماه بهتماممعنا و آشکارا نشانگر خیزش طبقه مستضعف و گرسنه ملل غیر فارس بود. گرچه زوایای جنایات جمهوری اسلامی در کشتار مردم پنهان نگهداشته میشود و رسانههای اپوزیسیون پرده دیگری بر روی اعتراضات میکشند اما واقعیتهای اعتراضات آبان ماه دیر یا زود بر همه روشن خواهد شد.
رهبر، سران قوه سهگانه، کارشناسان سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی و همه رهبران و کارشناسان اپوزیسیون واقعیت شروع اعتراضات آبان ماه در مناطق ملل غیر فارس و سکوت کامل مناطق فارس نشین را بهتر از هرکسی میدانند، لذا وظیفه رهبران سیاسی تشکیلاتهای ترک آزربایجانی، کُرد، عرب، قشقایی و لر است که در این واقعیتهای اعتراضات آبان ماه بیشتر دقت کنند.
لازم است به رهبران سیاسی تشکیلاتهای کُرد نیز یادآوری کنیم کسانی که تا دیروز شعار دروغین «هرکجا کُرد هست آنجا ایران هست» را سر داده و با فیلم ساختگی بازی تراختور و عملیات ضد تروریستی «چشمه صلح» جمهوری ترکیه احساسات ضد آزربایجانی جامعه کُرد را تحریک میکردند در کشتار «مریوان، جوانرود و کرمانشاه» سکوت کامل کردند زیرا برای آنها یک ترک آزربایجانی، یک کُرد، یک عرب و یک قشقایی مرده بهتر است.
رژیم ایران و محافل فاشیست پان ایرانیست بعد از اعتراضات آبان ماه که بنیانهایشان را به لرزه درآورد برخی اختلافات بین ملل غیر فارس را بشدت تحریک و پمپاژ خواهند نمود و حل این موارد و همگرایی بر عهده عقلا، نخبگان و رهبران تشکیلاتهای ترک، کُرد، عرب، ترکمن، قشقایی و لر میباشد که با دیالوگ، اعتراضات آتی را به فرصت تبدیل کنند.
تجربه اعتراضات آبان ماه و پادگانیزه شدن آزربایجان، قطعی اینترنت، بازداشت شبانه فعالین ملی در آزربایجان موازیسازی تشکیلاتی و رسانهای، تلاش برای جدا کردن فعالیتهای سیاسی داخل آزربایجان با خارج، تضعیف تشکیلات گرایی و … همگی حفره عمیق و تابلو بسیار جدی را در مقابل شخصیت، مسئولین رسانهها و تشکیلاتهای حرکت ملی آزربایجان گذاشت.
آسیبشناسی ارتباط و سازماندهی نیروهای ملی باید بهصورت جد دوباره مورد بازبینی قرار بگیرد. در سالهای گذشته دوستانی که منتقد تئوری تشکیلات گرایی در حرکت ملی بوده و فعالیت فردی و مستقل بودن را تبلیغ میکردند تئوریهای خود را باید مورد تجدید قرار دهند. کسانی که مدعی هستند در اعتراضات آبان ماه تشکیلاتهای حرکت ملی عقیم ماندند و در حال مقایسه رسانههای حرکت ملی با رسانههای فارس زبان میباشند، بدون توجه به سابقه، امکانات و تجربه تشکیلاتی و ساختار اجتماعی آزربایجان، تئوری فرسودهای را به میان میکشند.
البته که ضعف در تشکیلاتها و رسانههای حرکت ملی بسیار است و انکار این ضعفها غیرعقلانی میباشد. ولی فعالیت اندک رسانههای غیرحرفهای حرکت ملی و تشکیلاتها در اعتراضات آبان ماهنشان داد که سازماندهی و ارتباطات همین رسانههای غیرحرفهای و تشکیلاتهای حرکت ملی بود که توانست دیوار بایکوت و پادگانیزه شدن آزربایجان را بهصورت نسبی شده بشکند.
با تحلیل و آنالیز میدانی روز اول اعتراضات در آزربایجان بهراحتی میتوان دریافت که موضعگیری هماهنگ رسانهها، تشکیلاتها و شخصیتهای حرکت ملی در شروع اعتراضات و سردادن شعارها به زبان ترکی تأثیر غیرقابلانکاری در بین جوانان و معترضین آزربایجانی داشته است.
انعکاس فوری اخبار میدانی اعتراضات آبان ماه آزربایجان در رسانههای حرکت ملی در روز اول اعتراضات علیرغم پروگاندای جریان موازی در عدم کار آرایی تشکیلاتهای حرکت ملی نشان از حضور تشکیلاتها در بطن جامعه آزربایجان بود، قطعی اینترنت تشکیلات و رسانهها را با چالش جدی روبرو ساخت که مسئولین تشکیلاتها باید ارتباطات تشکیلاتی و اطلاعرسانی در روزهای بحرانی را موردبررسی جدی قرار دهند.
ما باور داریم که بحران اقتصادی، ظلم و فاسد حکومتی تحت حاکمیت جمهوری اسلامی چنان عمیق است که کل جامعه و طبقات اجتماعی را به قهقرا کشانده. این بحران در مناطق غیر فارس با تبعیضهای اقتصادی و نژادی آمیخته و وضعیت فاجعه باری را در بین ملل غیر فارس و آزربایجان سبب گردیده و اگر اعتراضات آبان ماه بهصورت مقطعی نیز سرکوب شود، شکی در تداوم اعتراضات در ماههای پیش روی نیست.
ما بهعنوان رسانه و تشکیلاتهای حرکت ملی باتجربههای پیش روی باید باب دیالوگ و همگرایی را بیشتر از قبل بازکرده و با تحمل، تعامل، گذشت و طمأنینه به آماده سازی زیرساختهای تشکیلاتی و رسانهای بپردازیم.
یقین داریم بعد از پایان یافتن محدودیتهای اینترنتی صورت گرفته از سوی جمهوری اسلامی حملات شدیدی از طرف تیم سایبری و جریان موازیسازی شده علیه تشکیلاتهای حرکت ملی صورت خواهد گرفت زیرا جمهوری اسلامی بهخوبی میداند که این بحران تا پایان سقوط نظام فاسدش ادامه خواهد داشت و چون آزربایجان لنگر تحولات در ایران میباشد سعی خواهند نمود اصطکاک ملت ترک با همسایگان کُرد را تشدید کند و برای خنثیسازی تشکیلاتها جریان موازی بشدت تقویت خواهد شد و ما باید برای عبور از این ترفندها آمادهباشیم.
لابیگری و بیان واقعیتهای اعتراضات آبان ماه در امریکا، اروپا، ترکیه، باکو و کشورهای منطقه از اساسیترین وظایف شخصیتها و تشکیلاتهای حرکت ملی و ملل غیر فارس میباشد که اقدامات رسانهای و لابیگری انحصاری جریان فارس محور را بشکنند، زیرا رهبران جهان باید این واقعیت را متوجه شوند که ایران صرفاً فارس نیست و در تحولات و اعتراضات اجتماعی و مردمی ملل غیر فارس پاشنه آشیل بوده و لابی، جریان و رسانههای فارسیزبان با دروغ در حال برعکس جلوه دادن واقعیتهای ایران هستند.
فعالین حقوق بشر ترک آزربایجان و ملل غیر فارس با ارائه آمار کشتهشدگان، بازداشتشدگان معترضین در مناطق ترک نشین و سایر ملل غیر فارس واقعیتهای تبعیض و سرکوب را باید به مجامع بینالمللی انتقال دهند زیرا لابی و جریان پان فارس در اروپا و امریکا از بها خون کشتهشدگان، شکنجهشدگان علیه خود ملل غیر فارس استفاده میکنند.
نویسندگان و رسانههای ترک آزربایجان و ملل غیر فارس با سندسازی و برجسته نمودن تهدیدات و سخنان روشنفکران جریان پان فارس مانند تهدید به تکرار کشتار ۲۱ آذر ۱۳۲۵ ملت آزربایجان به وجدانهای آگاه جهان بگویند که در کشتار آبان ماه مردم در شهرهای مختلف، روشنفکران و رسانههای پان فارس ساکن اروپا و امریکا بهاندازه رهبران جمهوری اسلامی مسئول هستند.
ضمن ادعا احترام به همه جانباختگان راه آزادی و کشتهشدگان اعتراضات اخیر، سرنوشت بازداشتشدگان را بهصورت جد پیگیری کنیم زیرا نظام فاسد جمهوری اسلامی تلاش خواهد کرد با اتهامات واهی چوبه دار را علیه مردم معترض برپا کند، بر همه نیروهای آزادیخواه واجب میباشد که برای آزادی بازداشتشدگان تلاش کنند.