یادداشت:
سیب و توسعه کشاورزی – یونس زارعیون
چند سالی است که به مدد شبکههای اجتماعی مصائب کشاورزان تولیدکننده سیب در آزربایجان، با انتشار وسیعی روبرو شده است.
سطح حساسیت افکار عمومی، به عدم توجه مسئولین نسبت به مشکلات باغ داران منطقه آزربایجان، تلویزیون ایران را ترغیب کرد تا سال گذشته، قاضی پور نماینده اورمیه را به تلویزیون دعوت نموده و از مشکلات کشاورزان و باغ داران بگوید. قاضی پور در این برنامه با تأکید بر عدم وجود صنایع تبدیلی و عدم اختصاص منابع ملی به استان آزربایجان غربی خاطرنشان کرد، استان آزربایجان غربی ازلحاظ جذب منابع بودجه ملی در ردیف آخر قرار دارد و بعد از انقلاب این استان کمترین، سرمایهگذاری بخش دولتی را داشته است. آخر برنامه با گریههای قاضی پور و ابراز احساسات علی ضیا مجری جوان تلویزیون با این جمله قاضی پور که کشاورزان آزربایجان باید بمیرند؟ به پایان رسید.
*اما مشکل اصلی کجاست؟*
چرا تولیدکننده و کشاورز و دامدار و باغدار آزربایجانی و سایر نقاط دیگر نمیتوانند در بازار هشتادمیلیونی کشور و بازارهای کشورهای همسایه حضور فعال داشته و موجبات رشد اقتصادی کشور و منطقه خود را فراهم آوردند.
این مقاله سعی دارد دستهای پیدا و نهان نشان دهد که مانع از توسعه کشاورزی و… در کشور هستند. به نظر میرسد مخاطبان مسئول گریههای قاضی پور با خندههای مذبوحانه خود سعی در وابسته کردن بیشتر کشور و زمینگیر کردن تولید دارند. طبق آمار اعلامشده تولید سیب در آزربایجان غربی که قطب تولید آن اورمیه و سولدوز است، سالانه سه میلیون تن میرسد که در اورمیه امکانات سردخانه فقط برای یک و نیم میلیون تن وجود دارد.
در مشکینشهر نیز تولید محصول سیب سالانه به ۲۳۰ هزار تن میرسد که امکانات ذخیره آن در سردخانه فقط برای سی هزار تن موجود است. غیرازاین مناطق شهرهای مراغه، اهر و ورزقان، در آزربایجان شرقی نیز از قطبهای تولید سیب هستند که همهساله مقادیر زیادی از این محصول در اهر و مراغه حیفومیل شده و به دور ریخته میشود.
عکسالعمل باغداران زحمتکش نیز با دور ریختن سیب و گاهی خوراندن آن به احشام و در مواردی قطع درختان با محصول سیب در مشکینشهر است. نیاز مبرم این مناطق به صنایع تبدیلی تاکنون هیچ پاسخی دریافت نکرده و جالب آنکه دولت با تزریق اعتبار صندوق توسعه ملی، به صنایع و محصولات گلخانهای در عوض ایجاد صنایع تبدیلی به دنبال تولید خیار و گوجه در استان اصفهان است. بهطوریکه طبق آمار بانک مرکزی، استان اصفهان صد برابر استان آزربایجان شرقی تسهیلات کمبهره در جهت ایجاد و تولید محصولات گلخانهای دریافت نموده که اختصاص درصدی از آن به استانهای تولیدکننده سیب در جهت ایجاد صنایع تبدیلی، هم موجب فروش رفتن و بالا بردن تولید این محصول و هم ایجاد تحول در حوزه کشاورزی صنعتی و دامداری در استانهای درگیر را فراهم میآورد.
اما ایجاد صنایع تبدیلی چگونه مشکلات کشاورزان را حل نموده و موجب رشد بخش کشاورزی و دامپروری میشود؟
ایجاد صنایع تبدیلی موجب تولید محصولات متنوعی از سیب ازجمله مربای سیب، شربت سیب، کمپوت و تولید اسانس سیب و استفاده از آن در صنایع غذایی ازجمله کیک، بستنی و نوشابههای طعم دار و… خواهد شد که این مسئله علاوه بر رونق تولید و اشتغال، به تولید غذای سالم در جامعه نیز کمک خواهد کرد و در صورت اعمال سیاستهای اقتصادی از طرف دولت راه صادرات به کشورهای دیگر را هموار خواهد نمود.
در همین صنایع تبدیلی، تفاله سیب که بعد از گرفتن شربت، اسانس و… از آن باقی میماند میتواند محصول ارزانقیمتی برای استفاده در دامداریهای سبک و سنگین به بخش دامداری منتقل شود. ترکیب تفاله سیب با تفاله چغندرقند و ذرت علوفهای، غذایی کامل و پرکالری برای استفاده در دامداریها است. استفاده از تفاله سیب و سایر محصولات تولیدشده در وهله نخست، خوراکی ارزانقیمت برای تولیدکننده گوشت قرمز، فراهم نموده و در وهله دوم کشور را از واردات گوسفند از کشورهای ارمنستان و گرجستان و وارد نمودن گوشت گوساله از برزیل بینیاز میکند.
کشوری که برای رفع نیاز گوشت مصرفی خود با پیمودن اقیانوسها از امریکای جنوبی گوشت گوساله یخزده وارد نموده و برای تأمین گوشت مصرفی گوسفند خود، دست به دامان کشورهای ارمنستان و گرجستان و گاهی افغانستان میشود، چرا نباید با سرمایهگذاری در صنایع تبدیلی موجبات رشد و شکوفایی تولید و رفع بیکاری جوانان را فراهم آورد؟
پاسخ را باید در وجود مافیا و دستهای آلودهای جست که منافع گروهی و مافیایی آنها ارجحتر از منافع ملی و مردم خویش است. در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد دولت با واردات گسترده گوشت از برزیل عملاً وارد بازار گوشت شده و طبق اعلام شخص ریس جمهور میلیاردها تومان درآمد از راه دلالی گوشت به دست آورد. عرضه گوشت زیر قیمت بازاری که خودشان تنظیم نموده بودند و صفهای طویل مردمی که دنبال گوشت یخزده دولتی بودند و دولتی که دو برابر خرید خود گوشت را به مردم میفروخت و نتیجه آن صنایعی که ورشکست میشدند.
متأسفانه وضعیت در بازار برنج و سایر محصولات نیز چنین است. مافیای نفوذی با وارد نمودن غیرقانونی برنج از کشورهای هند و پاکستان به کشوری که خود تولیدکننده مرغوبترین برنج در جهان است، موجبات ورشکستگی و رها نمودن زمینهای کشاورزی در شمال و فروش آنها به همان مافیای واردکننده و احداث ویلاهای مدرن در همان زمینها شده است. شغل جدید کشاورز بیچاره هم نگهبانی در همان ویلای ساختهشده در زمین کشاورزی خود است. این ارمغان مافیا به تولیدکننده کشور خود است که گاه موجب اعتراض از طرف همان مافیا به وابسته بودن به کشورهای خارجی و… میشود.
یونس زارعیون
توضیح: یادداشت فوق برگرفته از سایت اؤیرنجی سسی میباشد.