یادداشت:
استعمار یعنی به ظاهر آباد کردن جغرافیایی که متعلق به ملت دیگری است
استعمار یعنی کشیدن خطوط ریلی و یا جادهها برای حمل آسان ثروتهای یک ملت تحت اسارت.
این جمله را به گونه دیگر بیان میکنم. استعمار یعنی محیا کردن شرایط دزدی و غارت. به عنوان مثال معادن طلایی داریم در فاصله مشخصی یک شهر که دولت استعمارگر برای محیا کردن شرایط بهرهبرداری طرح جادهسازی را به روستاهای مسیر منتهی به معدن را اجرا میکند در تبلیغات گسترده خود طرح جادهسازی، پلسازی، لولهکشی گاز، برقرسانی روستایی، آب رسانی و ایجاد خدمات روستایی و آبادانی منطقه را در رسانهها به راه میاندازد.
در حقیقت چنین نیست بستری فراهم ساخته تا بتواند به راحتی معدن طلای زرشوران تیکانتپه و معدن طلای اندیرگان/اندریان ورزقان را استخراج کند. استخراج طلا و یا هر معدن با ارزش نیازمند برق و آب برای راه اندازی دستگاههای شستشو و راه اندازی موتورهای برقی است.
استعمار یعنی کشیدن خطوط ریلی و یا جادهها برای حمل آسان ثروتهای یک ملت تحت اسارت.
اسارت چه ارتباطی با استعمار دارد؟ در قسمت اول اشاره شد که یک ملت را نمیتوان در زندانها اسیر و زندانی کرد بلکه نخلگان ملی، وطن پرستان واقعی و قهرمانان ملی که منافع ملتش را ترجیح میدهد و به هرگونه دزدی و غارت اعتراض میکند را اسیر و زندانی میکند و ملتش را علیه قهرمانانشان میشورانند چرا که کارگران همین معادن، روستاییانی هستند که بردهوار در معادن با مزد نیمه شکم پر، کار میکنند و معنی دزدی آشکار را نمیفهمند. سیاست روزمرگی و سردرگم کردن خلق یک ملت اساس کار استعمارگران است.
امروزه شکل های مختلفی از استعمار وجود دارد. استعمار پنهان یا همان هم شکل سازی، استعمار مدرن است. استعمارگران خودشان را هم آیین، هم زبان، هم فرهنگ و هم دین ملت مستعمره در میآورند و روند انتقال ثروت جنبه خودی پیدا میکند. در اصل ملت پوست میش را در بدن کفتار نمیبیند.
به روایت امروزی دولت ایران به عنوان استعمارگر ملتهای تحت استعمارش را دقیقا با همین روش میمکد، جغرافیایی که خود دارد فاقد از هرگونه منابع حیاتی میبیند به همین خاطر، نفت و گاز ملت عرب احواز را استخراج میکند، معادن سیستان و بلوچستان و آزربایجان را به دست خودشان بیرون میکشد از نیروی انسانی، کشاورزی و علمی آزربایجان به کنترل کشور به خدمت میگیرد و گویشش را که پس ماندههای فهلوی، هندی، عربی و مخلوطی از آنها را به عنوان یک زبان به خورد جوامع اسیر کرده خود میکند. در کل استعمارگری را در حق اسرای ۶۰ میلیونی خود کامل میکند. در این مورد بینش بنده یکسویه بوده و از دید حقوق بشری به این اسارت نگاه کردم. اما اگر از نگاه استعمارگر بنگریم به استعمارگران و یا دزدان خوش چهره حق خواهیم داد چرا که میبینند ملتهای اسیر شده به جای برخورد شدید و قهرآمیز با آنها، آنها را بالای سرشان برده ولی نعمت خود میکنند انتظار بیش از این نخواهیم داشت.
ملتی که فرق دزدی را از خدمات تشخیص ندهد و فرق برادری را از همسایه تشخیص ندهد، فریادهای اسارت را که نمیتواند پنهان کند. امروز دقیقا همین است. داد و فریادهای امروز ملت نتیجه عدم تشخیص گذشتهشان است. ملتها به آگاهی یک سوم رسیدهاند و در حال گذر از آن با سرعت بیشتری به ملت سازی نصفی نزدیک است بهتر این است که نخبگان سیاسی و فرهنگی ملتها پوست میشها را از روی کفتار صفتان بیرون کنند آنگاه حقیقت روشن میشود و ملت زاده میشود چهره حقیقی خود را خواهند دید. انسانهای یک جامعه به خوبی میدانند که امنیتشان و راحتیشان در امنیت و آسایش ملی است. اگر افراد جامعه منافع ملی را در نظر بگیرند، منافع ملی هم آسایش اعضایش را فراهم خواهد کرد. آزاد شدن ملت از استعمار، نیازمند آزاد شدن ملت از بند اعتقادات فکری چپاولگر است.
مختار ابراهیمی