یادداشت:
مبارزه برای تحقق عدالت و حقوق انسانی
تحقق عدالت اجتماعی و فردی حتی به صورت نسبی هم که شده توسط حکومتها همواره عامل بقای آنها بوده است. ولی عدم احیا و اجرای عدالت در جوامع بشری از عوامل زوال و ایجاد انقلابها و در نهایت سقوط دولتها و حاکمیتها می باشد. با توجه به این مساله دولتی که عدالت گستر باشد برای شهروندان و مردمانش. همواره پشتوانه، حمایت و مشروعیت مردمی را در عقبه خود به همراه خواهد داشت. اما در جامعه ای که حقوق مساوی و عدالت برای همه وجود نداشته باشد حس تعلق افراد به آن جامعه از بین رفته و کمکم از حمایت مردمی حاکمیتها و کشورها و جوامع کاسته خواهد شد.
اما مفهوم عدالت: هر وجدان بیداری بایستی که در هر زمان و در هر مکان برای داشتن حقوق مساوی و برقرار ساختن عدالت اجتماعی مبارزه کند. یکی از ویژگی های بارز انسان ها حس عدالتخواهی و عدالتطلبی آنها می باشد. به طوری که اگر تاریخ را مورد بررسی قرار دهید خواهید یافت که اغلب انقلاب ها و تحولات تاریخی با انگیزه ایجاد عدالت شکل گرفتند. عدالت همواره در همه جوامع دارای تقدس بوده و آرمانی است که همه جوامع در جهت تحقق آن به تکاپو مشغولند. یکی از مجراهای تحقق عدالت اجتماعی از طریق مسائل اقتصادی است و این که این دو مسئله هم راستا و مکمل یکدیگر می باشند.
یعنی عدالت در توزیع ثروت و درامد پیشگیری کننده از وقوع بیکاریهای لجام گسیخته، فقر اقتصادی، فحشا و مشکلات و جرایم اجتماعی خواهد بود. عدالت در توزیع ثروت و درامدها، عدالت در امور فرهنگی زبانی، و مسائل اقتصادی، قومی، برچیدن انواع تبعیض ها، و خیلی مسایل دیگر جوامع را به سوی همبستگی ملی و زندگی مسالمت امیز در کنار یکدیگر سوق می دهد. و بالعکس نبود عدالت و وجود ستم ملی برچیننده وحدت و همبستگی جوامع و سوق دادن انها به طرف گسست از هم و واگرایی خواهد شد.
در کشورهای کثیرالمله همچون کشور ایران نبود عدالت می تواند عاملی شود برای گسست اجتماعی و دوری جستن از سیاستهای مرکز، زدوده شدن انسجام ملی و عرق ملی.
یعنی وقتی در کشوری نزدیک به چهل درصد جمعیت ان کشور را ترکها تشکیل می دهند و هنوز از حقوق ابتدایی خود یعنی آموزش به زبان مادری محروم هستند نباید انتظار فداکاری و برقراری وحدت ملی را داشت.
وجود اینگونه تبعیضات، اعم از زبانی اقتصادی و اجتماعی، نسبت به ملل غیر فارس و تحت ستم مضاعف در کشور، و عدم برقرار ساختن عدالت و حقوق برابر برای همه انسانها فارغ از اینکه منسوب به کدام گروه ائتنیکی و قومی هستند، کشور را به تنشهای قومی سوق خواهد داد. ظاهرا کسانی که مانع از ازادسازی حقوق ملل غیر فارس می شوند، همان به ظاهر ایران دوستانی هستند که خودشان خواهان پایداری تنشهای قومی و برانگیخته شدن این گسلها می باشند.
یعنی این عوامل تفرقه افکن نفوذی ایرانشهری، و ماسونی خود تجزیه طلبان و نفاق افکنانی هستند که انسانهای هویت طلب و عدالت خواه را به تجزیه طلبی محکوم می کنند.!
سعید مینایی