ما در هر مراجعهای به گذشته آن را دوباره کشف میکنیم. گذشته ذاتی ثابت ندارد و تصویر آن با تغییر دیدگاههای ما در زمان حال پیوسته تغییر مییابد. اما وقتی عمدی در کار باشد، و گذشته را بخواهیم در فضای تنگ ایدئولوژیکمان زورچپان کنیم، به مگسی در عرصه ی سیمرغ تبدیل خواهیم شد. تحریف عمدی دنیای وسیع و سهمگین گذشته، و یا تقلیل آن به آرزوهای آینده آدم را به هیأت دن کیشوت درمیآورد. تحریف گذشته دلایل دیگری نیز دارد. کسانی «فقط به این دلیل که میخواهند اربابان آینده باشند قصد تغییر دادن گذشته را دارند.»
بحثی میکردیم با یکی از دوستان فرهیخته دربارهی شیخ محمد خیابانی که نهایتن به مجد السلطنه و پیشهوری ختم شد. مجدالسلطنه افشار رومی همان است که در سال ۱۹۱۸ از طرف عثمانی به عنوان والی آذربایجان تعیین شد. بحث خصوصی بود و من اجازه گرفتم جوابم را بدون نام بردن از وی با عموم در میان بگذارم.
دوستم با وامی از اصطلاحات مرکزگرایان میگفت که مجدالسلطنه پانترکیست بوده، و خیابانی پانایرانیست. منظورش این بود که مجدالسلطنه برای دولتش در پی هویت ترکی بود و شیخ محمد خیابانی در پی هویت فارسمحور. این دیدگاه از یکسو تقلیلگریانه و از سوی دیگر اغراقآمیز است. مثلا اگر بدانیم که مهمترین فرد در دمودستگاه هردوی اینها روشنفکر صاحب نامی بوده به نام محمد تقی رفعت، قضیه از این تقابل دوقطبی آشتیناپذیر به درمی آید. رفعت سردبیر دو نشریهای بود که به نوعی ارگان دولت مستعجل مجد السلطنه و دولت خیابانی به حساب میآمدند. نمیشود تقی رفعت سردبیر ارگان هر دو دولت باشد، و در یکی پانترکیست باشد و در دیگری پان ایرانیست. مگر اینکه تقی رفعت را نیمی پان ایرانیست و نیمی پانتورکیست بدانیم! طنز قضیه در این است که نام نشریهی رفعت در سایهی توجهات مجدالسلطنه چیزی بوده که بیشتر با معیارهای پانایرانیستی میخواند: آذرآبادگان.
وی پای پیشهوری را هم به میان کشید ومجد السلطنه را با وی نیز مقایسه کرد، بیآنکه دقت کند بسیاری از شخصیتهای تاریخی ما از لحاظ سواد و تفکر و زباندانی ستارهی کمفروغی هستند در مقابل خورشید پیشهوری.
میگویند پیشهوی نامی از زبان ترکی نبرده است و ترکی رایج در آذربایجان را آذربایجانی نامیده است. میگویم کاش سران مشروطه اسم زبان ما را فاذری میگذاشتند ولی آن را رسمی میکردند. چرا که نامها ماهیت ذاتگرایانه ندارند، و به وقتش میشود عوضشان کرد، اما رسمی کردن زبان، و تدریس آن در تمام مراحل مقدماتی و عالی، افتتاح دانشگاه و رادیو به زبان ملی، و اصلاحات و اقدامات بزرگ اقتصادی، کاری که پیشهوری کرد، چندان سترگ است که تاریخ را میسازد. در کنار و یا بالاتر از پیشهوری باید تنها از یک شخص نام برد: محمد امین رسولزاده؛ سوسیال دموکراتی که بصیرتش در زمانهاش نمیگنجید.