یادداشت:
به مناسبت سالگرد حوادث کوی دانشگاه تهران و دانشگاه تبریز
از همین رو بود که علیرغم گستردگی ماجرای دانشگاه تبریز، نه تنها نشریات اصولگرا بلکه حتی نشریات اصلاحطلب هم از پوشش مناسب حوادث مزبور خودداری کردند و حمیدرضا جلاییپور، سالها بعد، ضمن مصاحبه با نشریه دانشجویی "سس" با گستاخی تمام اعلام کرد که ما حوادث دانشگاه تبریز را پوشش ندادیم چون از بهداشتی بودن آن مطمئن نبودیم.
وقتی بیست سال پیش، با شنیدن اخبار حوادث کوی دانشگاه تهران، در مقابل ساختمان مرکزی دانشگاه تبریز حلقه اتحاد تشکیل دادیم و با شکستن دربهای دانشگاه به خیابانها ریختیم و یک روز تمام با دستهایی خالی ولی با سینههایی پر از درد، در برابر پلیس تا دندان مسلح ضد شورش و لباسشخصیهای چماق به دست ایستادگی کردیم، فکر میکردیم داریم از اصلاحاتی حمایت میکنیم که در صورت تحقق، حقوق انسانی ما را نیز محقق خواهد ساخت.
آن روزها، نمیدانستیم که شعارهایی همچون آزادی بیان، آزادی اندیشه، جامعه مدنی و دمکراسیخواهی که از دهان اصلاحطلبان بیرون میآمد صرفاً تلاشی بود برای دست به دست کردن قدرت در چارچوب نظم حاکم و هیچ ربطی به ما نداشت. آن روزها نمیدانستیم که همین اصلاحطلبانی که امروز برایشان سینه سپر کردهایم، چشم دیدن ما را ندارند و چه هنگامی که قدرت را در دست دارند و چه هنگامی که آن را از دست خواهند داد، اصولگراتر از اصولگرایان در مقابل خواستههای انسانی ما ایستادگی خواهند کرد!
از همین رو بود که علیرغم گستردگی ماجرای دانشگاه تبریز، نه تنها نشریات اصولگرا بلکه حتی نشریات اصلاحطلب هم از پوشش مناسب حوادث مزبور خودداری کردند و حمیدرضا جلاییپور، سالها بعد، ضمن مصاحبه با نشریه دانشجویی “سس” با گستاخی تمام اعلام کرد که ما حوادث دانشگاه تبریز را پوشش ندادیم چون از بهداشتی بودن آن مطمئن نبودیم.
به عنوان فردی که در شکلگیری حادثه بیست تیر دانشگاه تبریز نقش داشتم، باید اعتراف کنم که ما آن موقع جوان بودیم و اشتباه کردیم. ولی درسی که از این اشتباهمان گرفتیم ارزشمندتر از هزینهای بود که برایش پرداخته بودیم. به نحوی که اکثریت قریب به اتفاق دانشجویانی که در آن تظاهرات نقش داشتند، درست با فرارسیدن شب بیستم تیر دانشگاه تبریز و مشاهده سیاست دوگانه خاتمی و اصلاحطلبان در قبال حوادث کوی دانشگاه تهران و حوادث دانشگاه تبریز، پیوند خویش با اصلاحطلبان را شکستند و اینگونه شد که با آغاز سال تحصیلی جدید در مهر ماه همان سال، عرصه فعالیت دانشجویی در دانشگاه تبریز و حتی شوراهای انجمنهای اسلامی به تدریج به دست جوانان تورکگرا افتاد.
جوانانی که دیگر برای سخنان و ژستهای سیاسی مدعیان اصلاحات تره هم خُرد نمیکردند و با جدیت تمام به دنبال شناختن و شناساندن هویت واقعی خویش، دردهای واقعی خویش و حقوق واقعی خویش بودند و به جرأت میتوانم ادعا کنم که ماجرای دانشگاه تبریز تیر خلاصی بود بر ادعاهای دروغین مدعیان اصلاحات در دانشگاه تبریز و شاید هم حتی در آزربایجان. تیری که هرچند به دست ما شلیک شد، ولی این جریان اصلاحات بود که به جای قرار گرفتن در کنار ما و حمایت از خواستههای ما، خود را مقابل ما قرار داد و نقش بر زمین شد!
محمد رحمانیفر