یادداشت:
جمهوری اسلامی را بیشتر از وقوع یک جنگ و عوامل خارجی عوامل داخلی تهدید می کند!
سعید مینایی
مدتی است که با آمدن ناوهای هواپیمابر آبراهام لینکلن و ادوات جنگی دیگر توسط ایالات متحده امریکا به منطقه خاورمیانه و خلیج تنش نیز در منطقه بالا رفته است و بروز این تنشها در منطقه اذهان عمومی کشور را با این مساله روبرو کرده است که آیا جنگی بین ایران و امریکا به وقوع خواهد پیوست یا نه؟ آنها نگران آینده سیاسی کشور و خودشان هستند. به نظر نگارنده این سطور عاملی که جمهوری اسلامی را با چالش جدی مواجه خواهد کرد نه جنگ خارجی با امریکا و متحدانش بلکه عامل داخلی می باشد. و آن عامل هم تنش و گسل قومی ائتنیکی است که بخاطر سیاستهای غلط حاکمان و دولتمردان شدیدا فعال شده است. زیرا که با گذشت زمان شاهد دوام سیاست های نژادپرستانه توسط حاکمان کشور، نفوذ عوامل پان فارسیسم به قدرت سیاسی کشور و اعمال تبعیض های ناروا و ستم ملی مضاعف بر سایر ملل غیر فارس مخصوصا جمعیت تورک کشور هستیم که هر روز هم تشدیدتر شده و شدت مضاعفی به خود می گیرد که نمونه و مصداق بارز این سیاستها سخنان معاون آموزش ابتدایی آموزش پرورش کشور، خانم رضوان حکیم زاده بود که به مصداق یک سرباز پان ایرانیست در جهت توسعه قلمرو و بسط افکار پان ایرانیستی با توسل بر گسترش زبان فارسی به قیمت نابودی زبانهای مادری دیگر ملل غیر فارس ساکن ایران ظاهر شد و با دادن طرحی فاشیستی با عنوان تست بسندگی زبان فارسی یک بار دیگر وجود عریان سیاستهای یکسانسازی زبانی و فرهنگی و تداوم سیاست آسیمیلاسیون و الیناسیون را به معرض نمایش گذاشت، بعد از سرنگونی رژیم منحوس پهلوی که چنین سیاستهای ضد انسانی و مغایر با حقوق بشری را در پیش گرفته بود و با روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی که سردادن شعار عدالت اجتماعی را سرلوحه سیاستهای خود کرده بود همگان یک بار دیگر امیدوار شدند که اینبار در یک دولت اسلامی عدالت ملی تجلی یافته و ستمهای ملی و تبعیضات ناروای دوران پهلوی نیز برچیده شود، اما هزاران افسوس نه اینکه برچیده نشد بلکه با تشدید گرفتن و تغییر شکل نرم افزاری و سخت افزاری در ساختار، به همان سیاستها با پوشش و قالبی دیگر ادامه داد! که نتیجه اعمال و تداوم این سیاستهای نژادپرستانه و تبعیض آمیز و نگاه استعماری مرکز پیرامونی توسط دولتمردان این شده است که دیگر چیزی به عنوان همبستگی ملی در کشور وجود ندارد، وحدت ملی که از آن دم زده می شود جز وحدتی صوری و ظاهری چیزی فراتر نیست، عرق ملی به کشور اعم از عرق به نام سرزمین، پرچم، تمامیت ارضی و زبان تحمیلی فارسی، که پان فارسیسم رواج این زبان را عامل وحدت کشور می دانست، عملا از بین رفته است و ملتهای ساکن در جغرافیای ایران دیگر حاکمیت و دولت موجود را بخاطر اعمال سیاستهای اشتباه استعماری مرکز پیرامونی و تصمیمات تبعیض آمیز در قبال ملل غیر فارس دولتی ملی نمی دانند که اراده آنها را نیز تجلی کند و دموکراسی را حاکم و برقرار سازد دولت حقوق و قانون باشد، بدین سبب هیچ حمایتی هم برای محافظت از آن نخواهند کرد و با بروز کوچکترین بحرانهای بین المللی مثل احتمال بروز جنگ، یا عوامل داخلی اعم از بروز انقلاب که باعث خلا قدرت مرکزی شود دیگر پشت ان حاکمیت مرکزی کنونی را خالی کرده و برای منافع ملی ملتشان خواهند جنگید، فارس برای از دست ندادن اقتدار سیاسی که در دست دارد و ترک هم برای به دست گرفتن حقوق خود اعم از ملی، فردی و کسب اقتدار عالی سیاسی از دست داده خود خواهد جنگید، اگر ملت ترک نتواند منافع ترکها را به دست گرفته و از آن محافظت به عمل آورد باز هم زیر چکمه های استعمار و حامیان جهانی آنها له خواهد شد! دولتمردان کشور برای جلوگیری از بروز تنشهای قومی و جنگ داخلی یک راه دارند آنهم پایان دادن به نگاه استعماری و نژاد پرستانه به نفع یک ملت، و احیای عدالت، اگر چنین نکنند چیزی از همبستگی ملی و وحدت در کشور نخواهد ماند که برای حفظ تمامیت ارضی جغرافیای ایران همچون ترکها که در زمان جنگ ایران و عراق جانفشانی کردند، رشادت به خرج دهند، بلکه اینبار برای منافع خودشان خواهند جنگید، اگر آینده کشور برایتان مهم است هرچه دیرتر نشده سیاستهای داخلی و خارجی کشور را باز بینی کرده و اصلاح کنید، چرا که شاید فردا هم نیز دیر شده باشد.
سعید مینایی