درست و نادرست در گزارش تلویزیون من و تو
اخیراً تلویزیون من و تو که در میان رسانههای فارسی خارج کشور از همه عرب ستیز تر است، فیلم کوتاهی را درباره وقایع اوایل خرداد ۵۸ شهر محمره (خرمشهر) پخش کرده است. (فیلم زیر). حال بماند که تلویزیون یادشده این فیلمهای تاکنون نمایش تاشده را از کجا میگیرد، اما درباره سخنان گزارشگر این تلویزیون و بهعنوان گواه آن حوادث خونین باید بگویم: ۱- «درگیریهای قومیتی بین عربها و غیر عربها» نبوده است بلکه از یکسو کانون فرهنگی نظامی خرمشهر به سرکردگی محمد جهانآرا همراه با تحریک و حمایت استاندار نظامی استان و فرمانده نیروی دریایی ج ا ا تیمسار احمد مدنی و تکاوران اعزامی از دیگر شهرها و از سوی دیگر مردم عرب غیرنظامی محمره. مدنی شخصی بهغایت ضد عرب بود، بهگونهای که چند روز قبل از ۹ خرداد ۵۸ در مصاحبهای با روزنامه آیندگان خود را «فارس ناب» توصیف کرد. امری که بعدها حتی باعث نارضایتی سرسپردگانی چون حجتالاسلام هادی کرمی (مخالف سرسخت خاقانی) شد که با اسناد فراوانی از اقدامات تحریکآمیز و خیانت آلود تیمسار مدنی نزد خمینی در قم رفت و حکم عزل اش را گرفت و البته بعدها گروههای اپوزیسیون ایرانی ادعا کردند که مدنی ملیون ها دلار پول از «سیا» گرفته بود.
۲- همهکسانی که نقاب سفید بهصورت دارند از اعضای کانون فرهنگی نظامی جهانآرا بودند و تادندانمسلح؛ اما به گواهی عرب و عجم (برخی هنوز زندهاند) نیروی دریایی محمره و تکاوران اعزامی از خرمآباد نیز در کشتار مردم عرب شهر شرکت داشتند. اساساً مقایسه اسلحه ابتدایی موجود در میان تکوتوک افراد غیرنظامی با اسلحه سبک و سنگین نیروی دریایی، تکاوران اعزامی و عناصر مسلح کانون فرهنگی نظامی، قیاس معالفارق است. گیرم که آنچه من و تو میگوید درست باشد اساساً چرا کانون فرهنگی مردم عرب در اهواز را با اعزام تانک و سرباز بستند؟ آیا اهوازیها هم مسلح بودند؟ آیا ملیون ها عرب حق نداشتند در شهرهای خود کانونهای فرهنگی داشته باشند؟ پس این چه انقلابی است؟
۳- تقسیم محمره (خرمشهر) به دو بخش عرب و غیر عرب هم نادرست است. اساساً اکثریت مردم شهر عرب بودند و هنوز هم هستند و اقلیت غیر عرب همگی ضد عرب نبودند مگر فالانژهای مذهبی و ناسیونال شووینیست ها.
۴- تیمسار احمد مدنی برخلاف گفته گزارشگر من و تو، چند ماه قبل از ۹ خرداد استاندار استان شده بود و دولت مهدی بازرگان و کل حاکمیت ج ا ا از یکی دو ماه پیشازاین تاریخ برای بستن کانونهای فرهنگی و سرکوب مردم عرب برنامهریزی میکردند.
۵- برخلاف این گزارش، قبل از کشتار چهارشنبه سیاه ۹ خرداد ۵۸، تظاهرات مردم عرب همواره مسالمتآمیز بوده است و انفجارهایی در کار نبوده.
۶- این صحبت گزارشگر که «تعداد کشتهها و زخمیها زیاد بود» درست است. دولت شمار کشتگان عرب را ۵۸ تن اعلام کرد اما شمار حقیقی بیش از اینهاست و بیش از دویست تن از مردم عرب شهر توسط نیروی دریایی و تکاوران اعزامی کشته شدند. دستکم گزارش منتشرشده جبهه دموکراتیک ملی در هفتهنامه آزادی گواه این امر است. غلامحسین ساعدی و شکرالله پاکنژاد پس از کشتار چهارشنبه سیاه با سفر به محمره این گزارش را نوشتند.
۷- اتهام تجزیهطلبی بزرگترین دروغ تاریخ است. مدرک من، مطالبات دوازده مادهای هیات اعزامی خلق عرب به تهران بود که فقط و فقط خواستار خودمختاری بود. من خود عضو این هیات بودم که از سوی شیخ محمد طاهر شبیر خاقانی رهبر مذهبی مردم عرب در آن هنگام حمایت میشد. ازقضا بعد از کشتار و خونریزی ۹ خرداد بود که فعالانی چند به عراق گریختند و یک گروه استقلالطلب تشکیل دادند. قبل از سرکوب، هیچ عربی سخن از تجزیه نمیگفت. به گمان من با بستن کانونهای فرهنگی مردم عرب و کشتن صدها غیرنظامی عرب بود که جنبش ملی عربها رادیکال شد. سخنان جانور درندهای چون صادق خلخالی که چهره آبرو باختهای نزد اکثر ایرانیان است سزاوار پاسخ نیست.
۸- « هرچند جریان خلق عرب پس از وقایع خرمشهر سرکوب میشود اما این آتش زیر خاکستر هرلحظه احتمال شعلهور شدن دارد» این جمله تلویزیون من و تو، دقیق و درست است؛ اما تظاهرات و اعتراضات مردم عرب در اهواز و محمره و عبادان و فلاحیه (شادگان) و حمیدیه در سالهای اخیر نشان میدهد که این آتش بهتدریج از زیر خاکستر بیرون میآید و دیر یا زود گرُ خواهد گرفت.
منبع: صفحه فیسبوک یوسف عزیزی بنی طرف