یادداشت:
استبداد ارتجاعی و پرش معکوس تاریخی برای یافتن مدینه فاضله ای توهمی
در چنین سیستمی انسان نه صاحب حقوق است و نه دارای اختیار. در نتیجه جامعه ی دارای انسانهای صاحب حق و اختیار و آزادی نیز وجود ندارد. در این ذهنیت انسان موجودی ایمانی_عقیدتی است و جامعه نیز ماهیتی اعتقاد محور و باور بنیان دارد.
“استبداد ارتجاعی” ، از نظر ماهیت و گفتمان و ذهنیت و یا به بیانی درست تر “انگاره” نوعی از استبداد است که به “دوران پیشامدرن” تعلق دارد. این نوع استبداد “تاریخ باور” بوده و سعی دارد با توسل به زور و امکانات دولتی در یک “پرش معکوس تاریخی” جامعه را از نظر فکری، باوری و طرز زندگی به دوران ماقبل مدرنیته بازگرداند.
ذهنیت استبداد ارتجاعی “مدینه فاضله” خود را همراه در گذشته جستجو کرده و با “بنیادگرایی” مخصوص خود در تلاش است تا با نابودی و یا تحریف “علوم انسانی” موجود که خود محصول مدرنیته است و جایگزینی “احکام ارتجاعی” و “باورهای پیشامدرن” و حتی “باستانگرایانه” نوعی قرون وسطی گرایی را حاکم بر فرهنگ و اندیشه و طرز زندگی جامعه سازد.
در چنین سیستمی انسان نه صاحب حقوق است و نه دارای اختیار. در نتیجه جامعه ی دارای انسانهای صاحب حق و اختیار و آزادی نیز وجود ندارد. در این ذهنیت انسان موجودی ایمانی_عقیدتی است و جامعه نیز ماهیتی اعتقاد محور و باور بنیان دارد.
گرچه در جوامع غربی “قرون وسطی” اوج جولان چنین ذهنیتی بوده است ولی در جوامع توسعه نیافته شرقی و خاورمیانه ای هنوز هم این ذهنیت در اوج اقتدار و حکمرانی قرار دارد. در این جوامع سعی می گردد تا مدرنیته از سوی اکثریت نحله ها و طیفهای موجود مورد نکوهش قرار گرفته و عامل تمامی مشکلات و مصیبتهای موجود معرفی گردد. در صورتی که اصلی ترین مشکل این جوامع عدم درک صحیح و واقعی از مدرنیته و در نتیجه فرار از قبول آن است.
در نتیجه استبداد ارتجاعی فراوان ترین و فراگیرترین موضوع و انگاره موجود در چنین جوامعی است.
اگر پاد زهر استبداد آزادی و در نهایت دموکراسی است، پادزهر ارتجاع نیز نوگرایی و در نهایت مدرنیته است. چرا که مخالفت همزمان با آزادی و نوگرایی در نهایت جامعه را تبدیل به اردوگاه واپسگرایی و مردم را نیز به گروگانان مرتجعین مبدل می سازد.
در نتیجه جامعه در جهان مدرن کنونی تبدیل به جزیره ای می شود که از لحاظ فکری و علمی و رفاهی و آموزشی و… قرنها با جهان مدرن فاصله دارد.ذهنیتی که خوشبختی را نه در امروز و فردایی بهتر و آزادتر و نو تر که در گذشته ای افسانه ای، غیر قابل دسترس، توهمی، غیر امروزی و غیر مدرن جستجو می کند و همواره سعی در تقدیس گذشته پرشکوه! یا اخلاقی! یا عادلانه! و یا معنوی! دارد، در نهایت جامعه را تبدیل به موزه ای باستانی خواهد نمود که در آن نه برای انسان و حقوق او و نه برای جامعه و نیاز های آن جایی وجود ندارد. آنچه وجود و حاکمیتی عملی، مستقر و فراگیر خواهد داشت پیشوایانی قدر قدرت و خزیده در پوستین تقدس، ولی در واقع مستبد و بی کفایت و مریدانی تابع و بدون اختیار و بدون تعقل انتقادی و در واقع تسلیم محض اوامر ملوکانه خواهند بود.
به همین دلیل استبداد ارتجاعی بدترین نوع انگاره ها بوده و با نفی جهان امروزی و دست آوردهای آن سعی در ایجاد و مهندسی جامعه ای فلج، متوهم، غیر عقلانی، واپسگرا و شدیدا دیگر ستیز می نماید. نتیجه حاکمیت چنین انگاره ای بر اذهان و ارکان جامعه، جدایی جامعه از جهان واقعی و غرق شدن آن در اوهام و تسلیم شدن آن در برابر استبداد لجام گسیخته و واپسگرا است.
برگرفته از کانال تلگرام آیدینلیق