اسطوره ها عناصری مادی_معنوی هستند که ستونهای فرهنگی ، طرز فکر، شیوه زندگی، طرز تلقی و رفتارهای جامعه باورمند به آن اسطوره ها را ساخته و مدیریت می کنند. اسطوره ها خود قادر به باز تولید خود در جهان مدرن نیز هستند. به طوری که می توان گفت جامعه بدون اسطوره و در نتیجه بدون الگو وجود خارجی ندارد.

استعمار همواره سعی در بی ارزش نمودن، کم رنگ کردن و نهایتا حذف اسطوره های ملی جامعه استعمار شده نموده و با جایگزینی و یا حتی تحمیل اسطوره های خود به جامعه استعمار شده سعی داشته است تا با بومی سازی اسطوره های خود به مهندسی و وابستگی فکری، فرهنگی، ارزشی و ذهنی جامعه استعمار شده بپردازد.

در صورت تداوم زمانی و بقای هژمونی استعمار کم_کم اسطوره های آن نیز در جامعه استعمار شده مورد قبول واقع شده و این به معنی اسارت فکری_ذهنی جامعه مذکور خواهد بود.

حاکمیت یک اسطوره بسیار راحتر از از بین رفتن هژمونی آن است. اسطوره ها همواره در حال بازتولید خود بوده و ورژن های جدید و به روزتر خود را نیز تولید می کنند. یعنی اسطوره به معنی چیزی جامد و سترون نیست بلکه کاملا برعکس عنصری زایا و در حال رشد و تولید است که سعی دارد با به روز رسانی خود و تلفیق عناصر روز با خود و ایجاد شعبه های آپدیت شده خود به تداوم حیاتی و هژمونیک خود بپردازد.

از این رو با حذف اسطوره ها و عناصر استوره ساز ملی (همچون ارزشها، باورها، زبان و فرهنگ) جامعه استعمار شده، هر روز فربه تر، گسترده تر و دارای عمق نفوذی بیشتری می گردد. برای مقابله با حاکمیت اسطوره های تحمیلی که خود پرچمداران و پیشقراولان استعمار هستند تقریبا سه نوع می توان به مقابله پرداخت.

بررسی همه جانبه و نقد گسترده آن و نشان دادن کارکرد استعماری و استبدادی آن در جامعه ملی.اثبات عدم هماهنگی و عدم هم سنخی اسطوره های بیگانه ی تحمیلی با عناصر فرهنگی و هویتی ملی و در نتیجه ایجاد نوعی آشفتگی و بلاتکلیفی در فرهنگ و طرز زندگی ملی و در نتیجه نشان دادن کارکرد منفی، غیرسازنده و زیان بخش اسطوره های تحمیلی؛ متدی کارساز و دارای برون داد مثبت است که می تواند به جامعه ملی برای رهایی از اسطوره های تحمیلی کمک نماید. مشخص است که پرچمداران این متد پژوهشگران و دانشمندان جامعه ملی هستند.

دومین متد به سخره گرفتن و بی اعتبار و بی ارزش نمودن عناصر اسطوره ای تحمیلی هستند. حسن این روش در آن است که دارای گستردگی عمومی بوده و هر بخشی از جامعه می تواند موارد جدیدی به آن افزوده و آن را تقویت کند. در نتیجه گستره عمومی این روش بیشتر از روش قبلی بوده ولی عمق آن کمتر از روش قبلی است. در این روش هنرمندان و افراد که از لحاظ هنری در جامعه دارای مقبولیت و شهرت هستند نقش پیشرو را بر عهده می گیرند.

در این روش نه به نقد و رد مستقیم اسطوره های تحمیلی پرداخته می شود و نه به تمسخر آن. بلکه با توجه به هویت و فرهنگ ملی اسطوره ها و ارزشها و مفاهیم ملی_بومی مورد توجه، کشف، بازسازی قرار گرفته و به جامعه معرفی می گردند.

در این روش با رونمایی، یا غبار زدایی و یا طرح اسطوره های ملی و اعلام رغبت جامعه نسبت به آن فضایی ملی ایجاد می شود که با گسترش اسطوره ها از نظر تعداد و نیز عمیق شدن آنها در جامعه و در نتیجه احیا_ایجاد اتمسفری ماندگار، زاینده، پویا، گسترده و ملی دیگر جایی برای میدانداری و جولان اساطیر تحمیلی و بی گانه وجود نخواهد داشت و عملا اسطوره ها و ذهنیت آنان در معرض بی توجهی و عدم رغبت قرار گرفته و در نتیجه کارکرد و ارزش خود را از دست داده و مورد نفی و طرد قرار خواهند گرفت.

این متد با همکاری و همدلی پژوهشگران و دانشمندان از یک سو و روشنفکران و اندیشمندان جامعه ملی از سوی دیگر قابل تحقق و اجرا است.

برگرفته شده از کانال آیدینلیق