تقابل مکتب حروفیه با تئوری وحدت وجود، تقابل تاریخی دموکراسی و دیکتاتوری-ارسلان بیگی
اعتقاد به هرکدام از تئوریهای وحدت وجود و یا مکتب حروفیه، بهعنوان ضمیر ناخودآگاه مردم جامعه، دو نوع بینش حکومتداری متفاوتی ایجاد میکند. بینشهایی که تضاد میان آنها را میتوان تقابل بین دیکتاتوری و دموکراسی نامید.
اعتقاد به هرکدام از تئوریهای وحدت وجود و یا مکتب حروفیه، بهعنوان ضمیر ناخودآگاه مردم جامعه، دو نوع بینش حکومتداری متفاوتی ایجاد میکند. بینشهایی که تضاد میان آنها را میتوان تقابل بین دیکتاتوری و دموکراسی نامید.
آنچه امروزه در اذهان عموم افراد ملتهای ساکن در ایران از حکومتداری باقی مانده است درنتیجه غلبه تأثیر تئوری وحدت وجود است. این تئوری توسط شهابالدین سهروردی یا شیخ اشراق، در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم، ارائه شد. سهروردی این تئوری را «حکمت خسروانی» نامید و سابقه آن را به سالها قبل از اسلام مربوط دانست. در یک نگاه و تعریف کلی، به عقیده تئوری وحدت وجود، نورالانوار (نور مجرد) جهان خارج را از مرتبه نورمجرد واحد تا مراتب نازله نور خلق کرده است. بدین ترتیب جهان هستی مجموعهای متشکل از طبقههایی با درجات مختلف نقص میباشند که مجموع آنها در نورالانوار (جان جانان) جلوهگر شده است.
در بعد جامعهشناسی مردمان معتقد به این تئوری و یا پرورش یافته تحت تأثیرات آن جامعه را همچون سیستمی هرمی میبینند که در رأس آن خسرو، پادشاه و امروزه ولیفقیه نشسته است. خسرو، شاه و یا ولیفقیه نور کامل روی زمین است و سایر انسانها در مراتب نازلتری قرار دارند که بایستی در خدمت آن نور کامل قرارداشته باشند. چرا که در این تئوری « میان نور عالی و نور سافل، نسبت قهری و بالعکس میان نور سافل و نور عالی، نسبت محبتی برقرار است»(۱)
این نوع نگرش به جهان هستی طبقه حاکم را که در رأس هرم جامعه قرار دارند نزدیکترین افراد به نورالانوار میداند که حق حاکمیت بر مردم را دارند. افراد مردم در این اندیشه باهمدیگر برابر نیستند و آزادی آنها تا جایی معنی دارد که به سیستم نوالانواری صدمهای وارد نسازد. لذا از اندیشه وحدت وجود تا سیستم دیکتاتوری حاکمیت راه درازی وجود ندارد.
این همان چیزی است که در دوران پهلوی بنیانگذاران تئوری ایران باستان از آن بهعنوان فره ایزدی پادشاهان باستان نام میبردند. امروزه نیز افرادی همچون سید جواد طباطبایی به پیروی از هانری کربن و شیخ اشراق در تئوری ایرانشهری به دنبال آناند. اینان وجود نهاد سلطنت را بهعنوان رمز اتحاد ملتهای ساکن در ایران معرفی میکنند.
مکتب حروفیه که مؤسس آن فضلالله بن ابی محمد عبدالرحمان جلال الدین نعیمی تبریزی است که در محل تولدش اختلاف است اما آنچه مسلم است وی عمر خود را در آزربایجان و در شهر شیروان، باکو و تبریز گذرانده است. پس از قتل فضلالله بهفرمان تیمور بنا به وصیت وی پیروانش در اطراف و اکناف پراکنده شدند و پنهانی به نشر افکار حروفی گری پراختند. یکی از مشهورترین پیروان او سید محمد اوغلو (علی عمادالدین نسیمی) میباشد. این مکتب به دلیل اعتقاد به ویژگیهای اسرارآمیز حروف به حرفیه مشهور شدند.
اما پایه و اساس مکتب حروفیه که بسیاری مؤسس آن را ادامه دهنده راه منصور حلاج (گوینده ان الحق) می دانند، نوع نگاه به انسان به عنوان مرکز جهان هستی است. در این مکتب بدون هیچگونه طبقه و درجهبندی، انسان تجلی خدا (وجود کل) است و درک انسان تنها راه درک اسرار کائنات. به عقیده این مکتب « نباید بیرون از وجود ما خدا را جستجو کنید، به غیر از ما خدایی نیست و مائیم سیمرغ جهان مکان و هستی بخش عالم» (۲)
فضل الله نعیمی در شعری چنین می سراید:
گر مردان راهت را حجاب از پیش برخیزد هزار انّی انا الله گو، ز هر سو بیش برخیزد (۲)
بعد اجتماعی اعتقاد به ان الحق در مکتب حروفیه قرار گرفتن انسان در مرکز جهان هستی است. بدین ترتیب همه چیز از آن انسان و برای او خواهد بود. رواج این اندیشه دربین مردمانی که تا دیروز خود را پایینترین طبقه جامعه و موظف به پیروی از سیستم تک حاکمیتی میدانستند موجبات عصیان آنان علیه حاکم ( و یا خلیفه) وقت را فراهم میآورد. از آنجا که در این مکتب همه انسانها برابر و آزاد هستند راه برای رسیدن به دموکراسی بسیار هموار است.
رواج این نوع نگاه به انسان، جهان هستی و خلقت موجب رهایی مردمان از یوغ دیکتاتوری ولایت فقیه بهعنوان زایده ای از اندیشه وحد وجود خواهد شد.
منابع:
۱_ مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تصحیح و مقدمه:هانری کربن، از انتشارات انجمن حکمت و فلسفه ایران، ج ۱، ص ۱۳۵٫و ج ۳، رساله هیاکل النور، ص ۱۰۳٫P
۲- علی اف، رستم، دیوان فارسی فضل الله و عماد الدین، انتشارات دنیا،۱۳۵۰هـ ش، تهران، ص۱۳و۳۶٫