پیرمرد طبسی خطاب به وزیر دولت: «خود دانید و مملکتتان خداحافظ!»
چند روزی است ویدئویی از گفتوگوی یک پیرمرد کشاورز طبسی با محمود حجتی وزیر جهاد کشاورزی در شبکههای اجتماعی انتشار یافته و به اشتراک گذاشته میشود. در این ویدئو پیرمرد زحمتکش طبسی با اعتمادبه نفس و خونسردی کامل در مقام یک ناصح در مقابل وزیر دولت جمهوری اسلامی ایران ظاهر شده و شعری برای وی میخواند که خالی از معنا و مفهوم نیست.
چند روزی است ویدئویی از گفتوگوی یک پیرمرد کشاورز طبسی با محمود حجتی وزیر جهاد کشاورزی در شبکههای اجتماعی انتشار یافته و به اشتراک گذاشته میشود. در این ویدئو پیرمرد زحمتکش طبسی با اعتمادبه نفس و خونسردی کامل در مقام یک ناصح در مقابل وزیر دولت جمهوری اسلامی ایران ظاهر شده و شعری برای وی میخواند که خالی از معنا و مفهوم نیست. اما قبل از آن نیز میگوید یک دانه گوجه فرهنگی در مملکتمان ۷۰۰ تومان شده. وزیر بدون این که توضیحی داشته باشد با غرور میگوید «خب؟» و در ادامه شهروند طبسی میگوید گوش میکنی یا نه؟ و سپس به خواند شعر ادامه میدهد.
شعری که پیرمرد طبسی به وزیر جهاد کشاورزی میخواند از کیست؟ این شعر که به حافظ نسبت داده میشود اما در دیوان اشعار این شاعر وجود ندارد. اما این شعر توسط داریوش تحت عنوان پند حافظ خوانده شده است.
همه آفاق پر از فتنه و شر می بینم … این جهان را پر از خوف و خطر می بینم
….
دختران را همه جنگ است با مادر ، پسران را همه بدخواه پدر می بینم…
این شعر البته ۷ بیت است که کشاورز طبسی تنها دو بیت از آن را برای وزیر جهاد کشاورزی دولت حسن روحانی خوانده است.
به نظر میرسد کشاورز طبسی اوضاع مملکت را به حدی آشفته میبیند که در ملاقاتش با وزیر کشاورزی هیچ درخواستی از وی نمیکند و در مقام یک ناصح وارد شده و در کمال اعتماد به نفس وزیر دولت را نصیحت میکند. در دوبیتی که این پیرمرد میخواند آشفتگی و فروپاشی اوضاع مملکت را به خوبی میتوان درک کرد.
پیرمرد زحمتکش در حالی که سخن میگوید و سعر میخواند اما وزیر دولت با بیصبری و غرور مکررا کلمه «خب؟» را به زبان میآورد که نشان میدهد وزیر دولت در همین حضور در بین مردم نیز چندان علاقهای برای همصحبتی با مردم ندارد.
پس از خواندن دو بیت از این شعر کشاورز زحمتکش خطاب به وزیر دولت میگوید: «خود دانید و مملکتتان خداحافظ!». وی با گفتن خداحافظ از محمود حجتی وزیر جهاد کشاورزی جدا شده و میرود. فضا به حدی سنگین است که وزیر و اطرافیانش در سکوت میمانند.
بیعلاقگی وزیر برای گوش کردن سخنان این شهروند زحمتکش، خواندن شعری که مفهوم آشفتگی اوضاع و از هم پاشیدن ارزشهای جامعه را تداعی میکند.از سوی دیگر اما جمله «خود دانید و مملکتتان» و گفتن خداحافظ میتواند به این معنا تفسیر شود که شهروند ایران خود را در اداره کشور سهیم نمیداند و سکان هدایت کشور تنها در دست اقلیتی که قدرت سیاسی را قبضه کردهاند میباشد.
اقشار مختلف جامعهی ملتهای ترک، کرد، عرب، بلوچ و فارس در ایران باید روزی در مقابل این اقلیت ایستاده و سکان هدایت کشور و جامعه خود را خود به دست بگیرند و به نظر میرسد آن روز زیاد دور نیست.