آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
شنبه ۳ام آذر ۱۴۰۳
آخرین عناوین
شما اینجا هستید: / خبر / آزربایجان / آموزه ها راهی برای کنترل افکار عمومی- افشار سایین قالالی

یادداشت رسیده:

آموزه ها راهی برای کنترل افکار عمومی- افشار سایین قالالی

ر حکومتی که راه و روش زندگی و آموزه های آن را در زیرزمین ها از صافی ها گذرانده و در ذهن مردم می ریزد خرد جمعی رو به زوال خواهد رفت. توده مردم با ذهن بی دفاع خود معنی و مفهوم واژه ها و مفاهیم را ندانسته اسیر انباشته های بیرونی می شوند.

آموزه ها راهی برای کنترل افکار عمومی- افشار سایین قالالی
13 نوامبر 2018 - 13:45
کد خبر: ۴۸۰۴۵
تحریریه آرازنیوز

 در حکومتی که راه و روش زندگی و آموزه های آن را در زیرزمین ها از صافی ها گذرانده و در ذهن مردم می ریزد خرد جمعی رو به زوال خواهد رفت. توده مردم با ذهن بی دفاع خود معنی و مفهوم واژه ها و مفاهیم را ندانسته اسیر انباشته های بیرونی می شوند. آموزه ها در جامعه کنترل شده و واژه ها دزدیده می شوند. دنیای هر کس با معلومات و واژه های بی اساس پر می شود. با نهادینه شدن این روش، رفتارهای تبلیغی و فرمایشی جزء لاینفک وجودی افراد شده  و در مقابل هر ابداع و نوآوری شگفت زده مقاومت می کنند.

انگار به غیر از دنیای آنان دنیای دیگری وجود ندارد؛ دست یابی به آگاهی و آشنایی با مفاهیمی که آگاه شدن را میسر می سازند از لغت نامه ها و حافظه تاریخیمان حذف شده اند. خردی که قدرت هدایت و پرورش اذهان مردم را دارد کفر شمرده می شود. نوعی نابالغی که در نتیجه ناتوانی در به کارگیری عقل تحمیل شده است، در سراسر عمر با رضایت و رغبت نابالغی در مردم باقی می ماند. در چنین جامعه ای مردمان از بیداری و شعور وحشت زده می شوند و هر کسی که زنجیرهای جهل را بگسلد و مردم را رهایی بخشد با مشکلات زیادی روبرو می شود چون مردم به این حرکات آزادی بخش عادت ندارند. شنیدن هر واژه جدید یک دنیای شگفت را رغم می زند. این واژه های جدید هستند که دنیای آرمانی ما را می سازند ارتباط و گفتمان روشنگری ما را ایجاد می کنند. انسان با تحول واژه ها ارتباط و حیات خود را ادامه می دهد. این کم کاری یا نبود مفاهیم نوعی آموزش کنترل شده برای کنترل جامعه بوده است. در چنین جامعه ای کتاب هایی که اندیشه سیاسی و شیوه کشورداری را آموزش می دهد و موجبات شکل گیری درونمایه های سیاسی در اذهان طیف ها و طبقات گوناگون می شود به گونه است که یک فرد در کانون اقتدار سیاسی جای می گیرد. این فرد یک تنه تشخیص دهنده مصالح کشور و نیک و بد زندگی انسانها است. چنین الگویی از قدرت سیاسی در طول سده ها پیش روی ملتی که سواد سیاسی ندارد قرار می گیرد و بر ذهن آنها حک می شود و راه را بر آشنایی با الگوهای بدیل و شیوه های دیگر کشورداری به ویژه مشارکت و گفتمان سیاسی و دموکراسی را می بندد، نوعی نگاه سیاسی را می آموزد که در آن هیچ جایی برای ملت و دخالت و مشارکت آنها در امور کشورداری نمی ماند. آموزه ها که به مرور تبدیل به خلق و خوی ملی می شود و سده های متوالی در تکوین اندیشه ها تغییر شکل می دهد و این نوع نگاه سیاسی با واژه ها و کتابها باعث عبودیت و بندگی در مقابل شاهان و حاکمان سیاسی می شود و به نوعی سرشت سیاسی در آحاد مردم می شود و سرنوشت سیاسی آنان را رقم می زند و اعتقاد سیاسی مقدسی در مقابل حاکمان می شود. پس اخلاق سیاسی حاصل آموزه ها و نگاه به قدرت که در کتابها و واژه های زندگی چنین جامعه ای خلق می شود با اخلاق دموکراسی و مشارکت مردم که هیچ گاه فرصت آشنایی با آن را نیافته اند تناقض و اصطکاک  دارد. زیرا برابری شأن و حقوق انسانها در جامعه پایه مشارکت مردم است و این با نوع نگاه و آموزش آنها که خود را دارای چنان شأنی نمی دانند تفاوت دارد.

روی خط خبر