آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
چهارشنبه ۲۷ام تیر ۱۴۰۳
آخرین عناوین
شما اینجا هستید: / نوشتار / نهم شهریور سالروز وفات صمد بهرنگی معلم همیشه جاودان آرمانها

خاطره دستگیری بر سر مزار صمد

نهم شهریور سالروز وفات صمد بهرنگی معلم همیشه جاودان آرمانها

می توان گفت صمد یک نویسنده اگزیستانسیالیست بود تا چپ گرا! گرچه در آثار او بن مایه ای از اندیشه تضاد طبقاتی وجود دارد، اما فی الواقع می توان گفت که مهمترین اثرش یعنی "ماهی سیاه کوچولو" به دنبال ایجاد حس مسئولیت پذیری فردی-اجتماعی در مخاطب (به ویژه کودک و نوجوان) است. صمد می خواهد کودک را به شخصیت یک فرد آرمانگرا تبدیل کند. فردی که بایستی به آن سطحی از آگاهی برسد که خود را از از خرافه ها و باورهای غلط اجتماعی و چاله های تاریک ذهنی برهاند و بر علیه خود و نیز طبقه خود بشورد و نجات پیدا کند و با پروش چنین شخصیتهایی کل جامعه می تواند به رهایی برسد.

نهم شهریور سالروز وفات صمد بهرنگی معلم همیشه جاودان آرمانها
1 سپتامبر 2018 - 00:48
کد خبر: ۴۶۳۲۱
تحریریه آرازنیوز

صمد بهرنگی را بیشتر از زمانی می شناختم که تازه وارد دبیرستان شده بودم. در خانواده ما خواندن اشعار شاعران مشهور همچون شهریار، کریمی، معجز، صابر، و فضولی خیلی مرسوم بود. خصوصا دایی وسطی‌ام اکثر اشعار معجز و صابر را ازبر بود. مادرم نیز این اشعار را به تقلید از دایی‌ام برای ما در خانه می‌خواند. زمان کودکی، صمد برایم همیشه ناشناخته و اسرارآمیز بود. در ذهن من اسم صمد همیشه آمیخته با نغمه های بایاتی مادرم بود. تنها چیزی که در مورد صمد می دانستم این بود که دایی مادرم در دانشسرا هم کلاسی وی بود. [دایی مادرم اولین معلم روستای مان است و ایشان را با نام “مودور بهره م” (بهرام مدیر) در روستا می‌شناسند.]

بعدها که وارد دانشگاه شدم و بقیه آثار صمد را مطالعه کردم بیشتر و بیشتر شیفته افکار صمد شدم. صمد نه تنها معلم بچه های روستایی ساده ای چون من هست بلکه معلم تمام انسان های آزاده ای هست که برای پیشرفت مردم و خلق خود، از خود گذشتگی و فداکاری می‌کنند و منافع شخصی را زیر پا می‌گذارند. عشق او نسبت به خلق و وطن خود آمیخته با صفا و صداقتش، عشق بی‌همتاست. صمد نمونه یک انسان آزادی خواه و حق طلب بود. عدالت و آزادی آرمان تمام قهرمانان قصه های اوست. قهرمانانی که بیزار از چاله ها و برکه های ذهن و محیط اطراف خود در شوق آزادی پرواز می کنند و رهسپار سفر می شوند.

*- این را فهمیده‌ام که بیشتر ماهی‌ها، موقع پیری شکایت می‌کنند که زندگیشان را بی‌خودی تلف کرده‌اند.
– دائم نفرین و ناله می‌کنند که زندگیشان را بی‌خودی تلف کرده‌اند.
– دائم ناله و نفرین می‌کنند و از همه چیز شکایت دارند.
– من می‌خواهم بدانم که، راستی راستی، زندگی یعنی اینکه تو یک تکه جا، هی بروی و برگردی تا پیر بشوی و دیگر هیچ،
یا اینکه طور دیگری هم توی دنیا می‌شود زندگی کرد؟
* ماهی سیاه کوچولو، صمد بهرنگی

دوازده سال پیش (سال ۱۳۸۵) در چنین روزی برای اولین بار به سبب حضور در مزار صمد به همراه دوستان دیگر در تبریز در قبرستان امامیه توسط نیروهای امنیتی دستگیر شدم. این اولین تجربه از دستگیر شدنم توسط نیروهای امنیتی بود. احساسم مملو از ترس و هیجان بود. مانورهای اطلاعاتی (همچون بستن چشم، گذراندن از پله ها و دالان های تو در تو، و …) برای ایجاد ترس برایم کمی گیج کننده و کمی هم بهت آور بود. تمام چیزهای وحشتناکی که از نیروهای امنیتی شنیده بودم را در ذهن خود مرور می کردم اما در عین حال جایی برای باختن خود نبود! بازجویان یکی یکی عوض می شدند. هر کدام مطابق با سبک و سلیقه خود سوالات متعددی می پرسیدند. یکی از بازجوها گفت که تو صمد را از کی می شناسی؟ قبل از آنکه پاسخی دهم با لحن فاخرانه گفت که من خودم وقتی دانشجو بودم در تهران آثار صمد بهرنگی را می خواندم. در آن لحظه با خودم گفتم که این صمد کیست که حتی یک بازجوی امنیتی خود را مفتخر به خواندن آثارش می داند و پزش را می دهد.

از آن سال به بعد هر از چند گاهی که که از قبرستان امامیه گذر کرده ام بر سر مزارش ایستاده ام و چشمانم بی اختیار غرق در اشک شده و این حسم همسشه آمیخته با نیسگیل، تعظیم در برابر عظمت روح بلند او، و تجدید بیعت با آرمانهایش بوده است. مرگ زودهنگام و درد آور او در عنفوان جوانی در “قان آراز” به هیچوجه نتوانست عمر و تاثیر آثارش را از جاودانه بودن باز دارد.

«مرگ خیلی آسان می‌تواند الان به سراغ من بیاید، اما من تا می‌توانم زندگی کنم نباید به پیشواز مرگ بروم. البته اگر یک ‌وقتی ناچار با مرگ روبرو شدم – که می‌شوم – مهم نیست، مهم این است که زندگی یا مرگ من چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد …» ماهی سیاه کوچولو – صمد بهرنگی

می توان گفت صمد یک نویسنده اگزیستانسیالیست بود تا چپ گرا! گرچه در آثار او بن مایه ای از اندیشه تضاد طبقاتی وجود دارد، اما فی الواقع می توان گفت که مهمترین اثرش یعنی “ماهی سیاه کوچولو” به دنبال ایجاد حس مسئولیت پذیری فردی-اجتماعی در مخاطب (به ویژه کودک و نوجوان) است. صمد می خواهد کودک را به شخصیت یک فرد آرمانگرا تبدیل کند. فردی که بایستی به آن سطحی از آگاهی برسد که خود را از از خرافه ها و باورهای غلط اجتماعی و چاله های تاریک ذهنی برهاند و بر علیه خود و نیز طبقه خود بشورد و نجات پیدا کند و با پروش چنین شخصیتهایی کل جامعه می تواند به رهایی برسد. تو گویی که صمد صلاح جمعی را در فلاح فردی می دید. به تعبیر دیگر صمد این را می گفت که حداقل ترین کاری را که برای طبقه فقرا می توانی انجام دهی این است که خود فقیرت را از آن طبقه بیرون بکشی. و چنین هست که صمد بر خلاف مارکسیست ها و ماتریالیست ها انسان را موجودی با اراده و آزاد می داند نه مجبور به جبر تاریخی، طبیعی، یا غریزی!

صمد به مانند ژان پل سارتر مسئول بودن را عین «بانی و مولف انکار ناپذیر یک رویداد یا شی» می داند، یعنی انسان مسئول ایجاد و تالیف می باشد. فردی که از مسولیت خویش آگاه هست هیچ وقت گرفتار و بازیچه تاریخ و یا جامعه نمی شود. انسان بازیچه خودش می باشد و به همین جهت است که انسان خودش عامل بدبختی و یا خوشبختی، گرفتاری و یا رهایی، و رنج و یا لذت خود می باشد. انسان می تواند سرنوشت خود را خودش رقم زند. می توان گفت که صمد پدید آورنده اندیشه “هدف بودن خود حرکت” می باشد (حرکت فاقد هدف است) و نیز چگونه زندگی کردن خودش هدف زندگی می باشد.

** اینک صمد در میان ما نیست….
اما فریادش تا جاویدان در گوش ها و سینه ها خواهد ماند.
«آه ای عروسک سخنگو!
تو با عمر کوتاه خود چنان در دل بچه ها اثر کردی که آنها تا عمر دارند فراموشت نخواهند کرد». [اولدوز و عروسک سخنگو، صمد بهرنگی] صمد با آن قیافه تکیده ساده و آن افکار بزرگ و آن چشمهای زیرک با محبت، دیگر در میان ما نیست. زندگی، سخن، حرکات و همه چیز او انسانی بود.

در پایان کتاب «ماهی سیاه کوچولو» پس از قصه ماهی پیر، همه ماهی ها به خواب می روند. جز یک ماهی سرخ کوچولو که می خواهد او هم به سوی دریاهای آزاد پیش برود. اما ماهی سیاه کوچولوی عزیز! بعد از تو تنها یک ماهی سرخ کوچولو نیست که هرچه می کند خوابش نمی برد. هزارها ماهی کوچولویی هستند که به خاطر نجات حیثیت موجودات دیگر، خود را فدا کردند. ما همه به فکر دریا هستیم، دریای آزاد.
صمد عزیز!«چطور می شود فراموشت کنیم؟ تو ما را از خواب خرگوشی بیدار کردی و به ما چیزهایی یاد دادی که پیش از این حتی فکرش را هم نکرده بودیم. به امید دیدار دوست دانا و بی باک.» [ماهی سیاه کوچولو، صمد بهرنگی] بعد از تو دیگر نوشته ها و شعرهای آن دسته از دروغ بافان خوشگذران برای ما ارزشی ندارد. مطمئن باش حنای آنان بی رنگ خواهد بود. مگر اینکه چون تو، زندگیشان شعر و افسانه باشد…
** صمد جاودانه شد، علی اشرف درویشیان، شهریور ۱۳۴۸٫

تاثیر آثار صمد و میراث اجتماعی-سیاسی او را می توان از دهه چهل تا به امروز تعقیب کرد. به دلیل کنتکست رادیکال و انقلابی قصه های صمد، آثار صمد از اثرگذارترین و محبوب ترین آثار دهه چهل علی الخصوص در بین گروههای جوان بود. صمد و داستان هایش در پرورش پارادایم فکری جوانان دهه پنجاه، انقلابیون انقلاب ۵۷، نقشی موثر داشت. جنبش های چریکی دهه چهل و پنجاه متاثر از افکار انقلابی او بودند. با این وجود بازخوانی آثار صمد بهرنگی به دور از کلیشه های انقلابی-چریکی دهه های چهل، پنجاه و شصت می تواند ما را به رهیافت های نوین جامعه شناسانه – روانشناسانه سوق دهد. اساس گفتمان صمد دوری از سکون و تغییر حال فعلی درونی-بیرونی می باشد. برای چنین تغییراتی در زندگی خود و جامعه بایستی ذهن همیشه پرسشگر باشد. ذهن پرسشگر همیشه به دنبال راهکار هست و ایجاد و تالیف راهکار جسارت می خواهد و نتیجتا این جسارت هست که به انسان اعتماد به نفس می دهد و موجب تقویت حرمت نفس در وی می شود. بدین سان هست که می توان گفت آثار صمد برای هر نسلی تازگی دارد و روشنگر راه هست. و چنان است که خود وی در مقدمه «سرگذشت دمرول دیوانه سر» می‌گوید: «ما باید افکار و گفتگوها و رفتارمان را از زمان و مکان خودمان بگیریم. ما باید قهرمانان زمان خودمان را جستجو کنیم و خودمان را در یک زمان و در یک مکان محدود نکنیم. قرن بیستم زمان ماست و سراسر دنیا مکان ما».

به راستی که صمد معلم همیشه جاویدان آرمانهاست.
————————————————————————————-
در اینجا وظیفه خود می دانم اعلام کنم که یکی از اسامی دستگیر شدگان در این وبلاگ خبری اشاره شده درج نشده است. این شخص را در سلول بازداشتگاه شناختم. ایشان استاد جامعه شناسی دانشگاه آزاد تبریز بودند. امیدوارم هر جا که هستند موفق و سربلند باشند.

نواب کریمی ۳۰ اوت ۲۰۱۸

روی خط خبر

محبوب‌ترین‌ها