حرفهای درگوشی حسن روحانی – ایواز طاها
باری از صراحت گفتیم. اصلاحطلبان که به صورت فلهای و رسواکنندهای قافیه را باختند، در جبههشان با استثنائات نادری مواجه بودند. سایت بهارنیوز که پیشتر مثل اعلای محافظهکاری بود، با شهامتی مثالزدنی و خودانتقادی مسئولانه زبان به انتقاد تندوتیز از اصلاحطلبان گشود و مطالبی را منتشر کرد که پیشتر انتشارش در رؤیای گردانندگانش نیز نمیگنجید. نمونهاش نامهی مخملباف به تاجزاده.
برخی رسانههای رسمی در بیان انتقاد صراحت زیادی یافتهاند. بیشک این صراحت را مدیون معترضانی هستند که برخی از آنها در زندان و خیابان جان باختند. جوانانی که بر خلاف توهم سردار لافزنی چون محسن رضایی غم نان و آزادی به خشمشان آورد، نه دستور خواهر صدام، خواهش ولیعهد عربستان و یا التماس نتانیاهو. آنهم در میانهی سکوت اصلاحطلبان حکومتی، بیاعتنایی هنرمندان کارتپستالی و اغلب بیهنری که استعدادی جز چاپلوسی و استفاده از رانت دولتی ندارند، و بالاخره، بیمسئولیتی نمایندگانی که، به گفته یکی بنام محمود صادقی، عصاره شورای نگهبانند نه عصاره فضایل ملت.
باری از صراحت گفتیم. اصلاحطلبان که به صورت فلهای و رسواکنندهای قافیه را باختند، در جبههشان با استثنائات نادری مواجه بودند. سایت بهارنیوز که پیشتر مثل اعلای محافظهکاری بود، با شهامتی مثالزدنی و خودانتقادی مسئولانه زبان به انتقاد تندوتیز از اصلاحطلبان گشود و مطالبی را منتشر کرد که پیشتر انتشارش در رؤیای گردانندگانش نیز نمیگنجید. نمونهاش نامهی مخملباف به تاجزاده.
در اینجا نیازی به ذکر نمونههای بیشتر نیست که اکثریت عظیمی از مردم هم در حال رصد این رسانهها هستند و هم در کار مشاهدهی جانفشانی وزیر ارتباطات روحانی در راه فیلترینگ، ارتقا کیفیت شیوههای سانسور و مجاهدتش برای بستن مجاری گردش اطلاعات. البته روحانی میتوانست در مصاحبهی اخیر دست کم در پی قافلهی صراحتپیشگان برود که نرفت و درعوض برگ دیگری افزود بر بیمسئولتیهایی که پیشتر ذکرش رفت. حرفهای وی صوتی بیمعنا در برهوت بود. مجموعهای از دالهای بدون مدلول در جواب مجری لمپنی که محصول دوران سیاستزدایی و دلقکبازیهای خندوانهای و دورهمی است. گویندهای که با همان تبختر صداوسیمایی گمان میکند مردم تهران گوش به فرمان وی و رسانهی خودخواندهی ملیاند تا اتومبیلهایشان را بیرون نیاورند. همان رسانهای که مردم تهران در تظاهرات سه میلیونی سال ۸۸ قاب خالیاش را به عنوان نماد دروغ بر شانههایشان حمل کردند.
حسن روحانی نه چیزی از کشتهشدگان اعتراضات اخیر گفت و نه از خشکشدن دریاچه ارومیه و نه جواب درستی دربارهی جهش دلار و رکود و ریزگرد و فساد داد. وی هرچند که با این مصاحبه گامی دیگر به پایان حیات سیاسیاش نزدیک شد، اما در خفا چیزهایی از ذهنش گذشت که فضای صراحت اخیر به نویسنده روزنامهی جهان صنعت اجازه داده است آنها را قلمی کند. در اینجا طنز مندرج در روزنامه مذکور را که حاوی جوابهای حسن روحانی در پشت صحنهی مصاحبه با صدا و سیمای خودخوانده ملی است، تقدیم میکنیم:
مجری: دلیل ناآرامیهای اخیر را چی میدانید؟
روحانی: اعتراضات مردمی اخیر دلایل زیادی دارد. فقر، گرانی، بیکاری، مشکل درمان، مشکل مسکن، مشکل ازدواج، افسردگی، ناامیدی، فساد اقتصادی، نبود آزادیهای اجتماعی و نبود آزادیهای سیاسی عمده دلایل ناآرامیهای اخیر بود. اما به نظر من دلیل اصلی این اعتراضات ما بودیم. من حس میکنم مردم از ما خسته شدهاند.
مجری: دقیقا از کی؟
روحانی: خیلی ریز نشو دیگه/ ما !
مجری: چرا با گذشت مدت زیادی از برجام ولی هنوز سرمایهگذاری خارجی چشمگیری صورت نگرفته است؟
روحانی: خب وقتی خارجیها میبینند که مردم خودمان در موسسات مالی مجوزدار سرمایهگذاری کردهاند و پولشان خورده شده، طبیعی است که جرات نکنند سرمایهگذاری نکنند. پیش خودشان میگویند: اینها به داخلی رحم نمیکنند چه برسد به خارجیها!
مجری: چرا هیچ اتفاق خوبی در کشور نمیافته.
روحانی: برای افتادن اتفاقهای خوب در یک کشور، به مسوولانی مثل مسوولان آلمان، نروژ، سوئد و هلند نیاز است. طبیعی است که با وجود من و امثال من در مناصب کلان، شاهد خبرهای خوب و امیدوارکننده نباشیم.