«نژادپرستان» صدای آزادیخواهی آزربایجان را نمیشنوند
دیروز و امروز، آزربایجان همواره گفتمانی بهمراتب تجددخواهتر و مدرنتر از جریانهای سیاسی مرکزی ایران مطرح کرده است؛ بنابراین باید بیندیشد که آیا اسلامگرایان چپی و سلطنتطلبان مرتجع و چپهای جهانوطنی و بهاصطلاح دموکراسیخواهان مرکزگرا خواهند توانست صدای آزادیخواهی آزربایجان را بشنوند یا اینکه با آمدن به میدان و قیام و انقلابی دیگر سیستم فاشیستی کشور تداوم خواهد یافت.
صفحات تاریخ معاصر ایران پر است از مبارزات ملت ترک آزربایجان برای رسیدن به «آزادی». میل شدید آزربایجان به آزادی دنیا را به حیرت آورده است؛ اما وضعیت اسفناک امروز ایران و آزربایجان به ما نشان میدهد که قیامهای آزادیخواهی در آزربایجان کار بهجایی نرسانده و هنوز استبداد، استعمار، ارتجاع، فساد، بیعدالتی، ظلم و فقر همچنان بر خاک این سرزمین سایه افکنده است. تاریخ معاصر ایران پر است از انقلابها و قیامهای پیدرپی علیه ارتجاع و استبداد که از آزربایجان سر برآورده اما یا به خون غلتانیده شدند و یا ارتجاع و استبدادی دیگر جایگزین شدند.
روشنفکر و مبارز آزادیخواه آزربایجان تا قبل از به قدرت رسیدن فاشیسم پهلوی در ایران برای رسیدن ایران به قانونگرایی، تجدد، آزادی و رهایی از استبداد، حاضر به جانفشانی و قیام بود اما بعدازآنکه فاشیسم آریایی جای «فدرالیسم سنتی» در ایران را گرفت، مبارز و روشنفکر آزربایجان بهدرستی دریافت که تغییراتی در معادلات کشور به وجود آمده و آنموقع بود که مبارزان راه آزادی آزربایجان از سوی سیستم فاشیستی کشور با انگهای عوامل بیگانه، تجزیهطلب و پانترک سرکوب شدند. «حکومت ملی آزربایجان» ۱۳۲۴-۱۳۲۵ با تمام تجددخواهی و آزادیخواهیاش که خود را مقید به رعایت حقوق زنان، حقوق کارگران و زحمتکشان و ارزشهای دموکراتیک میکرد را بهشدت مورد تبلیغات منفی قرار میدهند. همین شرایط برای آزادیخواهان «حزب جمهوری خلق مسلمان» که علیه قانون ارتجاعی ولایتفقیه قیام کردند نیز صادق است. آنها نیز هدف انگهای عامل بیگانه و تجزیهطلب مرکزگرایان آریایی قرار میگیرند. حال نیز «حرکت ملی آزربایجان» که بر مبنای اصول مدرن و مقید به مبارزات مدنی مسالمتآمیز است بهشدت از سوی سیستم و تفکر نژادپرست و تمامیتخواه بایکوت میشود و فعالین سیاسی و فرهنگی آن نیز پانترک و تجزیهطلب نامیده میشوند.
گویا سیستم فاشیستی موجود در کشور ایران، آزربایجان را نه خاموش و نه پیشرو میخواهد. شاید تفکر غالب و حاکم بر احزاب سیاسی و بهطورکلی اپوزیسیون ایران توقع دارد آزربایجان مطیع و همراه آنها باشد و در مواقع بحرانی بهعنوان خطشکن عمل کند تا سیستم کنونی در رنگ و لعابی دیگر تداوم یابد.
دیروز و امروز، آزربایجان همواره گفتمانی بهمراتب تجددخواهتر و مدرنتر از جریانهای سیاسی مرکزی ایران مطرح کرده است؛ بنابراین باید بیندیشد که آیا اسلامگرایان چپی و سلطنتطلبان مرتجع و چپهای جهانوطنی و بهاصطلاح دموکراسیخواهان مرکزگرا خواهند توانست صدای آزادیخواهی آزربایجان را بشنوند یا اینکه با آمدن به میدان و قیام و انقلابی دیگر سیستم فاشیستی کشور تداوم خواهد یافت.
امروز حرکت ملی نوین آزربایجان بر مبنای روح آزادیخواه خود با استناد به ارزشهای انسان مدرن یعنی حقوق بشر، مبارزات خود را بر محور «حق تعیین سرنوشت» پیریزی کرده و حامل پیامهای آزادیخواهی، حکومت قانون و مردم و رهایی از سلطه اتنیکی فارس و نژادپرستی است. آزربایجان همه این پیامها را نه از لولهی تفنگها بلکه از نوک قلمها و حنجرههای آزادیخواه در ورزشگاهها و خیابانها میخواهد به دنیا برساند.
شاید علت عدم همراهی آزربایجان با آنچه که از جانب مرکزگرایان تبلیغ میشود این است که آزربایجان حرف تازهای از آنان نمیشنود. احزاب و تشکلهای آزربایجان معتقدند پیامهایی که از مرکز دریافت میکنند نهتنها فراتر از گفتمان سیاسی و مطالبات آزربایجان نیست بلکه آثاری از ارتجاع نیز در آن دیده میشود. متأسفانه جریاناتی ادعای رهبری و پیشرو بودن در مبارزات علیه جمهوری اسلامی را میکنند که خود نتوانستهاند گفتمان خود را بر مبنای اصول و ارزشهای حقوق بشری بروز کنند. در این اوضاع کشور آیا آزربایجان حق ندارد محتاطتر و دقیقتر عمل کند؟ آیا حق ندارد برای جلوگیری از تکرار اشتباه تأمل کند؟
آزربایجان امروز تنهاست زیرا میخواهد فریاد دردهای خود باشد. پس از سوی سیستم فاشیستی بایکوت میشود.
از سوی دیگر زیادهخواهی و طمع گروههای تروریستی بر اراضی غرب آزربایجان «حرکت ملی» را به این نتیجه رسانده است که راهی جز پیش بردن گفتمان و مطالبات برخاسته از اعماق جامعه ترک آزربایجان ندارد. آزربایجان میاندیشد و میفهمد که راهی جز مبارزه برای رسیدن به «حق تعیین سرنوشت سیاسی» خود نیست و خوب میداند که باید بهتنهایی بدون چشمداشتی از «حق دفاع مشروع» خود در برابر متجاوزان به هستی تاریخیاش استفاده کند.
آزربایجان امروز تنهاست و میداند که پیش از هر چیزی به انسجام و اتحاد در صفوف جریانها و تشکلهای سیاسیاش احتیاج دارد.
ابراهیم نفیسی