به بهانه عملیات شاخه زیتون؛
مطالبه حقوق یا تروریسم زیاده خواه؟
آیا دولت ترکیه جز آغاز عملیات شاخه زیتون گزینه دیگری داشت؟! و آیا زیاده خواهی های بی پایان پ ک ک نتیجه ای جز این می توانست داشته باشد؟! ای کاش پ ک ک حداقل به سخنان رهبر خود عمل می کرد و به جای افتادن در بازی قدرتهای امپریالیستی، با کنار گذاشتن سلاح از ظرفیتهای دمکراتیک ترکیه استفاده می کرد.
مجید جوادی آراز
حرکت ملی آزربایجان به عنوان یک جنبش مدنی پیشرو و ترقی خواه که با اعتقاد و التزام به موازین نوین حقوق انسانی و اجتماعی در پی تحقق حقوق سلب شده و در رأس آن حق تعیین سرنوشت ملت تورک در آزربایجان جنوبی می باشد، بنا بر طبیعت انسان مدار، حق طلب و برابری خواه خود آنچه را برای ملت خود شایسته می بیند و مطالبه می کند برای سایر ملل و جوامع نیز می خواهد.
تشکلها، جریانها و فعالین پیشروی حرکت ملی آزربایجان که در راه آزادی، سعادت و حق حاکمیت بر مقدرات ملت تورک در آزربایجان جنوبی مبارزه می کنند در هر فرصتی بر حقانیت مبارزات آزادی خواهانه و حق طلبانه ملل و جوامع همسایه و از آن جمله ملت کُرد صحه گذاشته و با مبارزات مدنی و مسالمت آمیز ملت کُرد ابراز همراهی و همدلی کرده اند.
لیکن واقعاً آنچه برخی جریانهای سیاسی کُرد انجام می دهند مطالبه حقوق با روشهای معقول و مقبول است یا تروریسم زیاده خواه و الحاق گرا؟!
در خلال تحولات کشور عراق جریانهای سیاسی آزربایجان همواره حمایت معنوی خود از مبارزات خلق کردستان عراق را بزبان آوردند. لیکن مرتباً هشدار دادند آنچه حکومت اقلیم در کرکوک و دیگر مناطق ترکمن نشین و عرب نشین انجام می دهد زیاده خواهی و تجاوزگریست و عواقب سنگینی برای تمام طرفها خواهد داشت.
نهایتاً انتظار می رفت آنچه در کرکوک و دیگر مناطق اشغال شده رخ داد درسی برای گروههای مسلح کرد بوده باشد، ولی افسوس که نشد!
کردها در ترکیه مطالبات به حقی دارند و در گذشته در حق آنان اجحاف شده است. طبیعی ترین حق آنان است که حقوق خود را مطالبه کنند و هر انسان منصفی بایستی مبارزات آنان را به دیده احترام بنگرد. ولی واقعاً آنچه پ ک ک انجام میدهد مطالبه حقوق است؟
دولت ترکیه بعد از دهه ها می خواست مساله کُرد را در ترکیه ختم به خیر کند و در این راستا قدم های جدی برداشت. در طی دو سال و نیم “روند صلح” به رغم تمامی فشارهای داخلی و خارجی و تحریکات مداوم، دولت ترکیه سلاح ها را خاموش نگاه داشت، میتینگ تاریخی دیاربکر را برگزار کرد و گشایش های سیاسی و فرهنگی درخور توجهی را به انجام رساند. چنانکه حتی عبداله اوجالان در پیام نوروزی خود که باز در میتینگی در دیاربکر خوانده شد از پ ک ک خواست سلاح ها را زمین گذاشته و به مبارزات سیاسی روی آورد، همان چیزی که در بسیاری از مناطق جهان نمونه های موفقی دارد.
ولی در عوض رهبران قندیل نشین پ ک ک با پشتگرمی قدرتهای منطقه ای و جهانی که با ترکیه حساب و کتاب دیرینه دارند شهر های کرد نشین را به انبار اسلحه تبدیل کرده و طی یک فرصت سوزی تاریخی تحت نام مغلطه ای به نام خود مدیریتی دمکراتیک هم روند صلح و هم شهرهای کردنشین بسیاری را به خاکستر تبدیل کردند.
افسوس که گویی جریانهای کُرد هیچ خیال درس گرفتن ندارند و اشتباهات تاریخی خود را تکرار می کنند. حال آنچه در عراق و ترکیه اتفاق افتاده است در سوریه تکرار می شود.
جریان تروریستی پ ک ک با استفاده از خلا قدرت به وجود آمده در شمال سوریه جا خوش کرده و با بای پاس کردن کردهای سوری و البته باز به اتکای قدرتهای جهانی و منطقه ای چندین برابر بیشتر از مناطق کرد نشین را به تسخیر در آورده با نام بی مسمی کنفدرالیسم دمکراتیک به زعم خود در حال “کردستان سازی” تقریباً یک چهارم سوریه است. پ ک ک در سوریه هر قدر از اسم های متفاوت استفاده کند و سعی کند تصفیه های خود را بی سر و صدا و مخفیانه انجام دهد باز ابعاد مساله به قدری بزرگ است که از چشم ناظران بی طرف منطقه ای و بین المللی دور نمی ماند.
زیاده خواهی و خیال پردازی پ ک ک به حدی بی پایان است که با عدم اکتفا به شمال سوریه، با همراهی قدرت های متخاصم ترکیه در پی محاصره زمینی ترکیه برآمد! کدام دولت مقتدر به یک گروه تروریستی که با او در جنگ است اجازه می دهد با کمک دولتهای رقیب و متخاصم مرزهای زمینی آن دولت را به محاصره در آورد؟!
این اقدامات پ ک ک، که به عنوان یک حزب مثلاً چپ گرا به شرکت سهامی قدرتهای امپریالیستی تبدیل شده، چه سنخیت و ارتباطی با مبارزات آزادی خواهانه و حق طلبانه ملت کُرد دارد؟
آیا دولت ترکیه جز آغاز عملیات شاخه زیتون گزینه دیگری داشت؟! و آیا زیاده خواهی های بی پایان پ ک ک نتیجه ای جز این می توانست داشته باشد؟!
ای کاش پ ک ک حداقل به سخنان رهبر خود عمل می کرد و به جای افتادن در بازی قدرتهای امپریالیستی، با کنار گذاشتن سلاح از ظرفیتهای دمکراتیک ترکیه استفاده می کرد.
و ای کاش گروههای سیاسی کرد از تحولات عراق و سوریه درس گرفته و بالاخره بفهمند که آمریکا و روسیه و اسرائیل فقط به دنبال منافع خویش هستند و بالاخره کردها مجبورند با ترکها و عربها در یک جغرافیا زندگی کنند.
و امیدوارم اینها درسی باشد برای کسانی که به دنبال اجرای پروژه شمال سوریه در غرب آزربایجان هستند.