تورک ستیزی مرضی که امیدی به درمان آن نیست – آیدینلیق
موضوع توهین نشریه بانک سپه یک نمونه بارز از ذهنیت فاشیستی و تورک ستیز نهادینه شده در جامعهای است که ذهنیت ایرانی/فارسی در آن نزدیک صد سال دائما در حال جولان و میدانداری است. بر عکس نظر برخیها این حاکمیت نیست که دائما در حال تزریق تورک ستیزی به جامعه است. بلکه یک بده بستان کاملا سیستماتیک بین جامعه ایرانی/فارسی زده با حاکمیت برقرار شده است.
موضوع توهین نشریه بانک سپه یک نمونه بارز از ذهنیت فاشیستی و تورک ستیز نهادینه شده در جامعهای است که ذهنیت ایرانی/فارسی در آن نزدیک صد سال دائما در حال جولان و میدانداری است. بر عکس نظر برخیها این حاکمیت نیست که دائما در حال تزریق تورک ستیزی به جامعه است. بلکه یک بده بستان کاملا سیستماتیک بین جامعه ایرانی/فارسی زده با حاکمیت برقرار شده است.
تورک ستیزی یکی از ارکان هویتی و رفتار فردی-جمعی جامعه ایرانی است. در طی سالهای اخیر که موج طرفداری از حقوق بشر و احترام به هویت دیگران امری فراگیر شده است. نژادپرستی و تورک ستیزی در جامعه ایرانی نه تنها کمتر نشده است که هر روز بر شدت و گسترش آن نیز افزوده میشود. این مرضی است که هیچگاه احتمال درمان آن نمیرود. چرا که تورک ستیزی جزئی از ارکان هویتی و بخشی از پایهی ساختار غیر منعطف ذهنی-فرهنگی جامعه فارسی/ایرانی است.
همانند تمامی جوامع توسعه نیافته فرهنگی-فکری و قبیله انگار جامعه ایرانی/فارسی نیز هویت و وجود خود را در نفی دیگری میداند و چنان بر این امر مصمم و جدی است که توهین به تورکها در اندرونی ذهنی و بیرونی کلامی/عملی تبدیل به نوعی آئین مقدس ملی! شده است. ذهنیت قبیله انگار ایرانی/فارسی در پیشانی خود همواره در حال نبرد و نفی و سرکوب هویت تورکی بوده و هست و استفاده از هر ابزاری برای این موضوع را کاملا مباح و صحیح میپندارد. به همین دلیل شعارهای حقوق بشر گرایانه و دموکراتیک در این جامعه همواره حالتی نمایشی و ژستی داشته و نتوانسته است که به چهارچوب ذهنی-فرهنگی آن تبدیل گردد. چرا که اومانیسم جوهره اولیه دموکراسی و حقوق بشر خواهی است.
وقتی جامعهای دیگری(تورکها) را «دیو» و خود تخیلی و غیر واقعی را «دلبر» میداند دیگر سخن از اومانیسم و انسانگرایی و حقوق انسانها و ملتها و احترام به هویت آنان نمیتواند محلی از اعراب داشته باشد.
به همین دلیل از دوران سالاریت و حاکمیت فارس زبانان بر ملت تورک، جامعه فارس/ایران زده دائما در استفراغ و تهوع نژادپرستی و خودستایی بیمارگونه خود و در حال دست و پا زدن و خفه شدن در آن است. همین خفگی در طول زمان باعث سرمستی و نشئگی مدام وی شده و هر روز بر دوزاژ این عامل نشئگی یعنی تورک ستیزی و نژادپرستی میافزاید تا از وظیفه ملی خود! یعنی تورک ستیزی عقب نماند.
چنین رویکردی ضمن نابودی خود جامعه مزبور جامعه تورک را نیز همواره دچار آسیب و خفقان و فشار و محدودیتهای فراوان نموده است. و همواره سعی نموده است تا با تحریف و توهین به ملت تورک، مانع از انسجام هویتی آن گردد. رویکردی غلط و فرومایهای که در سالهای اخیر کاملا ناموفق بوده و با واکنشهای اعتراضی غیر خشونتآمیز و دموکراتیک ملت تورک مواجه شده است. در جهان کنونی و در سایه رشد آگاهی و خرد ملی دیگر چنین افکار و رویکردهایی نمیتواند موفق گردد.
همگان مجبور و موظف به رسمیت شناختن و احترام به هویت فردی و جمعی دیگران هستند و دیگر ستیزی نه یک ایدولوژی که یک بیماری و مرض شناخته میشود.