یادداشت:
انقلاب اسلامی، بعد از ۴۰ سال هنوز دولتی حقوقی نیست – بابک چلبیانلی
در کنار این عوامل، استبداد داخلی نقض سیستماتیک حقوق بشر، نبود آزادی بیان و افاده و … همه و همه دست به دست هم داده تا این رژیم به تهدید جدی امنیتی علیه منطقه و جامعه جهانی تبدیل شود و این برای منزوی شدن و تنبیه از سوی جامعه بین الملل کافی است.
شروع اعتراضات اخیر در ایران دلایل عمده و ریشه در عمر رژیم حاکم دارد. ببیند رژیم ایران از همان اوایل انقلاب سودای صدور انقلاب به خارج را داشت البته این را بدون لفافه تحت لوای حمایت از مستضعفان جهان در اصل ۱۵۴ قانون اساسی آورده است:جمهوری اسلامی ایران، سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود میداند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم میشناسد، بنابراین در عین خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملّتهای دیگر، از مبارزه حقطلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت میکند.
با تشکیل نیروی برون مرزی سپاه قدس جامعه عمل بر این اصل پوشاند. عملیاتهای خرابکارانه این نیروی تروریستی در منطقه و جهان بیشتر از اینکه سودی عاید رژیم کند مایه دردسر آن شده است و بارها سبب تحریمهای اقتصادی گردیده است. در کنار اینها جاه طلبی سردمداران رژیم با دخالت آشکار در امور داخلی کشورهای منطقه از جمله لبنان، سوریه، عراق، یمن با درجه پایین در آزربایجان، افغانستان، عربستان و حتی خود ترکیه موجب نگرانی جدی جامعه بین الملی شده است. از طرفی پنهانکاری رژیم در برنامه هسته ای نیز سبب بدگمانی جامعه جهانی و نگرانی از پیدایش یک کره شمالی دیگر شده است و بخاطر همین عدم صداقت و تلاش پنهانی رژیم برای بدست آوردن تکنولوژی هسته ای آنرا بیش از پیش منزوی کرده است. تمامی این جاه طلبی ها با خمیر مایه حمایت و یا به تعبیری سو استفاده از مستضعفان منطقه با تربیت قاتلهای کرایه ای و مزدوران از اقلیت شیعه در کشورهای منطقه و با نیم نگاهی به برپایی امپراطوری فارسی و نفرت تاریخی از ائتنیک تورک بالاخص عرب همراه بوده است. کما اینکه در محافل خصوصی سران رژیم بارها از اشغال پایتخت کشورهای عربی و قتل و عام مردم عرب منطقه به تلافی جنگ قادسیه و صدام حسین یاد کرده اند.
در کنار این عوامل، استبداد داخلی نقض سیستماتیک حقوق بشر، نبود آزادی بیان و افاده و … همه و همه دست به دست هم داده تا این رژیم به تهدید جدی امنیتی علیه منطقه و جامعه جهانی تبدیل شود و این برای منزوی شدن و تنبیه از سوی جامعه بین الملل کافی است.
از سویی بعد از حدود چهل سال از عمر انقلاب اسلامی هنوز ما شاهد دادگاههای انقلاب، سپاه پاسداران انقلاب، رهبر انقلاب و … هستیم این به زبان ساده یعنی انقلاب اسلامی هنوز بعد از چهل سال نتوانسته است خود را به یک دولت حقوقی ارتقا دهد. بعد از گذشت این همه مدت به مثابه اوایل هر انقلاب مسئولین رژیم هر لحظه نگران شکست گفتمان انقلاب خود هستند.
در حال حاضر ما شاهد شکست انقلاب اسلامی در تمامی امور از جمله در سیاست خارجی ، اصلاحات داخلی در امور اقتصادی، معیشتی و… هستیم. افزایش روز افزون فساد مالی و اداری مسئولین رژیم، عدم توانایی رژیم در برآوردن شعارهای انقلاب، سو مدیریت سران رژیم در زمینه منابع آبی و کشاورزی نشان از عدم توانایی این رژیم در اداره امور مملکتداری می باشد. با تمامی این تفاسیر در حال حاضر مردم از لحاظ اقتصادی و معیشتی در شرایط بحرانی قرار دارند. در انتخابات اخیر مردم گربانگیر تورم و گرانی با رای دادن به روحانی انتظار داشتند شاید شاهد تغییری در شرایط اقتصادی خودشان باشند امام همانطور که از اول هم برای ما واضح بود چنین نشد و هر روز شاهد اعلام ورشکستگی پی در پی موسسات و صندوقهای مالی هستیم و به طبع آن شاهد افزایش تعداد مالباختگان هستیم در کنار این عوامل کشمکش احمدی نژاد و قوه قضاییه و متهم کردن همدیگر به فساد مالی و اعتصاب یاران نزدیک احمدی نژاد در شاه عبدالعظیم جامعه را در آستانه انفجار قرار داده بود و از سویی رقیب مغرور و شکست خورده روحانی یعنی رئیسی همچنان مثل مار زخم خورده دنبال قصاص از وی بود. در شرایطی که رژیم با مسایل اقتصادی و تهدید لغو برجام از سوی ایالات متحده بسر می برد گروهی مال باخته با مساعدت علم الهدی پدر زن رئیسی در هفتم دیماه در شهر مشهد دست به تجمع زدند. اما ظاهرا آنها هم پیامد چنین اعتراضی را نتوانسته بودند پیش بینی کنند بعد از اعتراض مشهد دامنه این اعتراضات به سرعت به شهرهای دیگر کشیده شد و در عرض یک هفته ما شاهد گسترش اعتراضات در بیش از ۹۰ شهر بودیم.
با نگاه اجمالی به پراکنگی اعتراضات می توان در یافت که افزایش تورم و گرانی حقیقتا امان مردم را بریده است هر روز به تعداد محتاجین به نان روز افزوده می شود و شاید به همین خاطر باشد که در این اعتراضات مردم مناطق محرومتر حضور چشمگیری داستند اعتراضات ائتنیک محروم لور نمونه ای از این دست می باشد. بعد از آن ما شاهد اعتراضات شدید در مناطق غیر فارس الاحواز و کوردستان هستیم. که بازهم اعتراضات این خطه تناسب آشکاری با وضعیت اقتصادی آنها دارد. صد البته با اینکه جرقه اعتراضات اخیر مسایل اقتصادی و معیشتی بود اما کل دلیل آن نبود. همانطور که در بالا اشاره کردم مردم در طی این سالها خواستها و مطالبات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و … برآورده نشده ی فراوانی دارند. این مطالبات در مناطق غیر فارس همراه با خواستهای حقوق زبانی ،ملی و اداره امور خود می باشد. رژیم ایران پس از گذشت چهل سال هنوز حاضر به دادن حقوق زبانی ملل غیر فارس نشده است. بهمین خاطر است ما می بینیم ملل غیر فارس از هر فرصتی جهت احقاق حقه خود استفاده می کنند.
شروع اعتراضات گرچه با محوریت مشکلات اقتصادی و معیشتی بود اما این اعتراضات بسرعت به اعتراضات تمام قد علیه رژیم ایران تبدیل شد چون مردم دیگر هیچ امیدی به بهبود شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی موجود ندارند تمامی شعارهای اوایل انقلاب و کاندیدهای ریاست جمهوری تهی از آب در آمده است، رفته رفته وضعیت و شرایط زندگی سخت تر می شود بنابراین می بینیم که مردم آشکارا شعار ”مرگ بر خامنه ای” سر میدهند و خواهان دگرگونی ساختاری هستند در این بین خواست سیاسیون آزربایجان و فعالین ملی به شرط حفظ استقلال سیاسی خود حاضر به شرکت در تظاهرات اخیر هستند. منهم به شخصه اعتقاد دارم با حفظ استقلال سیاسی خود ما بایستی از این فرصت و یا فرصتهای مشابه بیشترین استفاده را بایستی ببریم چون با تضعیف حکومت مرکزی دستیابی ما به اهداف عالیه مان بیش از پیش ممکن خواهد بود.
اما برگردیم به مناطق تورک نشین و آزربایجان همانطور که شما هم مستحضر هستید دامنه اعتراضات در آزربایجان در مقایسه با سایر مناطق نسبتا کمتر بود به نظرم این مسئله چند دلیل عمده دارد اولین آن وجود شکاف و عدم اعتماد جامعه آزربایجان به نیروهای مرکزگرا اعم از نیروهای اقتدار (اصولگرا و اصلاح طلب) و اپوزسیون دلیل آنهم به نگاه و موضع گیری آنها در برخورد با مسایل آزربایجان می باشد در اوایل انقلاب ”حزب جمهوری خلق مسلمان” به رهبری مرحوم آیت الله شریعتمداری مخالف گنجانده شدن اصل ۱۱۰ ولایت فقیه بودند طرفداران حزب ابتدا موفق به تصرف ساختمان رادیو تلویزیون تبریز شدند اما نهایتا با تهدید خمینی آیت الله شریعتمداری از بیم بمباران آزربایجان تسلیم خمینی شد در این غائله آرزبایجان تنها ماند و همه تماشاگر چه بسا خیلی ها مشوق اعدام جوانان آزربایجان بودند و این اولین قدم در فاصله گرفتن جامعه آزربایجان از ایران بود و بعد از آن در قضیه توهین روزنامه دولتی ایران و قیام مردم آزربایجان در سال ۱۳۸۵ باز هم آزربایجانیان ناجوانمردانه تنها در برابر سرکوب مستان قدرت تنها ماندند آزربایجان این بار نیز با نثار دهها شهید از کرامت انسانی و شرافت خود به تنهایی دفاع کرد. آن موقع شاهد بودیم مرکز نشینان اعم از اصولگرا و اصلاح طلب و بدتر از همه اپوزسیون خارج نشین همه با هم در مقابل آزربایجان صف آرایی کردند. بعد از این واقعه دیگر آزربایجان دریافت که خود به تنهایی باید این کشتی سعادت را هدایت کند و برای همین در اعتراضات جنبش سبز آزربایجان با سکوت اعتراضی خود جواب مرکز گرایان را داد. بنابراین در تظاهرات اخیر در مناطق آزربایجان همانطور که اشاره کردم اولین دلیل ضعیف بودن اعتراضات در این مناطق شکاف بین جامعه آزربایجان و ایران بود در این بین عملکرد کانال تلگرامی ”آمدنیوز” در انتشار پوستر فراخوان آزربایجانیان و حذف آن پس از ساعتی و عذرخواهی از بابت نشر آن دیوار بی اعتمادی بین جامعه آزربایجان و مرکزگرایان را دو چندان کرد. این در حالی بود که همین کانال شعارهای نژادپرستانه فارسی زبانها علیه عربها و همچنین شعارهای گروه کوچک سلطنت طلبها را بدون سانسور منعکس کرده بود.
بایستی اعتراف کرد که دومین دلیل آن اختلافات بی جای بوجود آمده در چندین ماه اخیر در بین فعالین و تشکلهای حرکت ملی آزربایجان سبب چند صدایی و یا حداقل عدم یکصدایی در حرکت ملی آزربایجان شد. این برای حرکت ملی آزربایجان بایستی زنگ خطری باشد اگر حرکت ملی نتواند ضعفهای خود را ترمیم نماید جبران این خطای استراتژیک برای کل آزربایجان چه بسا توام با هزینه جبران ناپذیری همراه خواهد بود.
آینده نظام سیاسی ایران با توجه به نگرش و جهان بینی نیروهای مرکزگرا در حاله ای از ابهام است نیروهای اپوزسیون بایستی بصورت جدی در رفتار و جهان بینی خودشان دگرگونی ایجاد نمایند آنها همچنان از قبول ما بعنوان ملت تورک امتناع می کنند خوب بایستی اول مرکزگریان کثیرالملله بودن ایران را قبول کنند. و به دنبال آن حرکت ملی آزربایجان و سایر جریانات ملل غیر فارس را به رسمیت شناسند و با احترام متقابل و قبول پلورالیزم سیاسی، دینی، مذهبی و ائتنیکی در یک جامعه سکولار می توان به فرمولهای ساختاری آینده ایران دست یافت. در این بین حرکت ملی آزربایجان نیز بایستی دیگر از کلی گویی صرف نظر کرده و با اجماع تشکلها و شخصیتهای ملی- سیاسی با ارایه یک پلتفرم مشخص تمامی خواست های خود را با شفافیت کامل اعلام نماید تا هم بتوانیم پشتیبانی حداکثری مردم را داشته باشیم هم دیگران و محافل بین المللی بتوانند بصورت جدی با ما مخاطب شوند و نباید فراموش کرد به دور از هیجان و احساسات با در نظر داشت منافع ملی آزربایجان کلیه خواستها بایستی مطابق حقوق بشر و معاهدات پذیرفته شده بین المللی باشد. انسانهای متمدن می توانند بدور از خوشونت با مذاکره و گفتگو می توانند از پس مشکلات هرچند سخت بر بیایند. آینده ایران بعد از جمهوری اسلامی طی یک رفراندم تحت نظارت مجامع بین المللی هم می تواند منجر به تشکیل پنج کشور مستقل بیانجامد و یا با تعامل و با به رسمیت شناختن تمامی حقوق ملل ساکن در ایران به شکل فدرالی و یا کنفدرالی به حیات خود ادامه دهد. بنظرم ماها بیشتر از آنکه به ساختار آینده ایران متمرکز شویم بایستی منافع ملی و سعادت ملتمان را فراتر از هر چیز در نظر بگیریم. شک نکنیم که برنده عقل سلیم خواهد بود.
به نظر می آید تا براندازی یا حداقل تضعیف جدی رژیم حاکم ماها به کمک همدیگر احتیاج داریم بنابراین می توان با حفظ استقلال سیاسی خود بر علیه رژیم متفق شد اما نبایستی فراموش کرد که تفکر اپوزسیون مرکزگرای خارج نشین در رابطه ملیتهای غیر فارس بشدت افراطی و مشمئز کننده است هیچ شکی نیست که آنها در اولین فرصت تمام قد برعلیه ما خواهند ایستاد با تمامی اینها من از بابت آنها هیچ نگرانی ندارم چون مردم مناطق فارس نشین و یا مرکز هیچ ادعایی ارضی بر ما نمی توانند داشته باشند فکر نمیکنم مردم آن مناطق بخواهند درگیر جنگ تمام عیار با آزربایجان شوند و در صورت اراده آزربایجان بر برپای حکومت ملی به نظر می آید کمترین خطر از جانب مناطق مرکز نشین خواهد بود.
بابک چلبیانلی
منبع : سایت خبری میکروفون نیوز