۲۱آذر، دولتشوندگی آزربایجان جنوبی و اندیشههای آن – ادیب طاها
ادیب طاها
علوم سیاسی دولت را اجتماعی از مردم معرفی میکند که به رغم زندگی کردن در سرزمینی واحد دارای اشتراکات زبانی، دینی، مذهبی، قومی یا تاریخی هستند و به واسطهی همین اشتراکات از حکومتی برخوردارند که منافع آنان را تأمین مینماید. دولت در وضعیت اخص آن باید تمثیلگر اندیشهها و دغدغههای ملت خود باشد و در راستای مطالبات اکریت آن حرکت کند. از جمله دیگر وظایف دولت حفظ عزت ملی کشور خود، حفظ ارزشهای ملت و قدم برداشتن در راستای رفاه اقتصادی، سیاسی، آرامش روانی و… ملت خود است.
از سوی دیگر دولتمندی یکی از نشانههای استقلال یک ملت میباشد. ملتی که بدون وابستگی و در زیر سلطه قرار گرفتن با حفظ ارزش ها، فرهنگ، زبان و اعتقادات مذهبی خود در سرزمین جغرافیایی مشخص و گسترهی مدنی مشخص سرنوشت خود را رغم میزده و میزنند.
آزربایجان جنوبی هرچند از دیرباز تحت سلطهی تفکر ایرانشاهی و استثمار ملی قرار داشتند اما از آغاز حکومت پهلویها بر ممالک محروسهی ایران این شیوهی ستم ملی شکل ملموستری بهخود گرفته و استعماری آشکار دامنگیر ملل غیر فارس بهویژه ملت تورک آزربایجان جنوبی گشت. بهشکلی که عربستیزی و تورک ستیزی که عمدهی مردمان ادعامند حکومت در ممالک محروصه بودند در دستور کار دودمان پهلوی قرار گرفت که در طی آن خواندن، نوشتن، نشر و تحصیل در زبانهای غیر فارس در بحث ممنوعیت به حد اعلای خود رسید.
در پیگرد همین سیاستها وضعیت اقتصادی و معیشت نیز در در مناطق غیر فارس و به طبع آن آزربایجان جنوبی نیز رو به زوال نهاد و همهگیر شدن فقر موازی با استبداد رضاخانی این مناطق را به مرکز پرورش اندیشههای ضد استعماری، استبدادی، طبقاتی و ملی کرد. آزربایجان جنوبی نیز به زعم حکومتداری و ولیعهد نشینیاش در گذشته و بی مهریهای گستردهی دودمان پهلوی به مردم این منطقه بیشتر از هر منطقهی مستعد جنبش اجتماعی گشت.
آغاز جنگجهانی دوم و اشغال ایران از سوی متفقین سبب خلع دیکتاتور پهلوی به جرم همکاری با نازیها و آدولف هیتلر گشت. فضای آزاد نسبی سیاسی که پس از حمله متفقین در شهریور ۱۳۲۰ امکان تحزب مجدد، شکلگیری جراید آزاد و آزادی بیان گشت و آزاداندیشان فرصت تنفس پیدا کردند. حزب توده با گرایشات سوسیالیستی-مارکسیستی- کمونیستی و وابستگی به شوروی از جمله احزابی بود که پس از سقوط دیکتاتور اعظم تشکیل گشت. سید جعفر پیشهوری از جمله پیشکسوتان جهانی کمونیسم و عضو هیئت مؤسس حزب کمونیست ایران بود که به این حزب دعوت شد اما به دلیل عدم اعتمادش به کمونیستها و نا امیدی از پایگاه سوسیالیست در راه آزادی خلق ها دست رد به سینهی اعضای حزب توده در تهران زد و پس از رد اعتبارنامهاش در مجلس مجددا به تبریز بازگشت تا اهداف ملی خود در راستای دولتشوندگی آزربایجان عملی سازد.
تشکیل فرقهی دموکرات و تحریر مراجعتنامهی دوازده شهریور از جمله اقدامات عملی رهبر فقید، سید جعفر پیشهوری پس از ورود به تبریز بود که در این مراجعتنامه به تفصیل به بیان مطالبات آزربایجانجنوبی و فرقهی دموکرات از دولت مرکزی پرداخته شده بود. دیری نپایید که فرقهی دموکرات آزربایجان با تشکیل حکومت و مجلس ملی متشکل از نمایندگان ملت اولین گام در تشکیل جنبش ملی و دولتشوندگی آزربایجان را برداشت و در اندک مدتی با تشکیل دستههای فدایی ادارهی سراسر مناطق آزربایجان را در دست گرفت.
اما دیری نپایید که با توطئههای شوروی، خیانت حزب توده و حیلهگری های قوامالسلطنه سقوط کرد اما بعنوان تجربهی دولتشوندگی و نقطهی تولد حرکتملی آزربایجان به یادگار ماند تا راهگشای جنبشملی و دستاوردی برای نسلهای بعدی باشد. خدمات فرقهی دموکرات به مردم آزربایجان و جمهوری مهاباد شرح مفصلی است که خود عریضه طول و طویل تری را میطلبد اما این خدمات و ایجاد آبادانی بقدری آشکار میباشد که ناگفته در ذهن مشترک اندیشمندان با انصاف حک شده است.
حکومت ملی فرقهی دموکرات از جمله جنبشهایی است که در طول تاریخ مورد بی مهری های فراوان قرار گرفته است و حبوبغض های ناشی از علاقه یا تنفر اجازه نداده تا چهرهی حقیقی این جنبش نمایان گردیده و مورد نقد یا پیروی قرار گیرد. رهبر فقید، سید جعفر پیشهوری از جمله افرادی است که چهرهی حقیقی او بین بی مهریها مدفون مانده است. بسیاری او را کمونیستی سرسپرده شوروی و جنبش و حکومت ملی را جنبشی طبقاتی در راستای منافع اردوگاه کمونیزم معرفی میکنند که قصدش تجزیه آزربایجان جنوبی از ایران و الحاق آن به جمهوری کمونیستی شوروی بوده است. اما چگونگی سقوط حکومت ملی آزربایجان و نحوهی شهادت پیشهوری در رد سرسپردگی وی به شوروی برای هر وجدان آگاهی جهت قضاوت کافی است.
اندیشهی فرقهی دموکرات آزربایجان، حکومت ملی و رهبر آن سید جعفری پیشهوری را از بعد ایدئولوژیک نمیتوان در زمرهی اندیشههای کلاسیک طبقهبندی کرد چراکه یک حرکت عام تودهای باید انتظارات تمام مردم جامعهمدنی را جهت ایجاد یک جامعهی دموکراتیک جهت تقابل اندیشهها را برآورده نماید.
آزربایجان جنوبی از دیرباز به دلیل همسایگی با کشورهای روسیه، ترکیه و همجواری با ممالک محروصهی ایران همواره محل تلاقی نکته نظرات مختلف و تبلور اندیشهها بوده است. بطوریکه شمال آن (روسیه) در برههای فرستندهی فئودالیزم و پس از انقلاب بلشویکی در ۱۹۱۷ به پایگاه صدور اندیشههای مارکسیستی و طبقاتی تبدیل گشت و آزربایجان جنوبی نیز به یکی از جامعههای هدف کمونیسم شوروی تبدیل گشت. ترکیه در غرب به عنوان دروازهی اروپا و ناسیونالیسم تورک پایگاه صدور کاپیتالیزم و تورکچوک بود که به رغم اشترامات زبانی و تاریخی با مردم آزربایجان جنوبی در صادر کردن اندیشهی مطلوب خود موفق عمل نموده بودند. و ممالک محروصهی ایران که بعنوان نمایندهی شئوبیه(شیعهگری آمیخته با پانفارسیسم) همواره در جهت استثمار آزربایجان جنوبی و استعمار آشکار این منطقه را در دستور کار خود داشت. از اینرو نیز حکومت ملی آزربایجان و سیدجعفر پیشهوری با نگاه جامعه شناختی دقیق به نیازشناسی و مطالبهشناسی دقیق مسیری دموکراتیک جهت ایجاد رفاهی عمومی(اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و…) را ترسیم نموده و در جهت احداث آن قدم برداشتند.
حکومت ملی در اصل در صدد واکنش نشان دادن به ستم ملی همه جانبه دیکتاتوری پهلوی و بازسازی عزت از دست رفتهی آزربایجان جنوبی بود و از این رو ابتدا باید آنتی تز های متولد شده در مقابل نظریههای ستیزهجویانهی پهلوی را متشکل میساخت تا با همراه ساختن تودهها با خود در مقابل استبداد و ارتجاع قدعلم نماید. از اینرو برای بازسازی اقتصادی سیستم اقتصادی سوسیالیستی را که در آن عصر پویا ترین شیوهی اقتصادی جهت نیل به یک جامعهی مرفح شناخته میشد را برگزید اما این شیوهی سوسیالیستی شیوهی کاملا آزربایجانیزهای بود که حتی در برخی نکات در نقطهی تضاد با تئوری کمونیستی شوروی ایستاده بود.
حکومت ملی آزربایجان با اتکا به تئوری سید جعغر پیشهوری با تحلیل درست از جامعهی آزربایجان جنوبی معتقد بود که جنبش کارگری با پیروی از شوروی بهدلیل کمبود واحد های صنعتی در ایران نگاه درستی به جنبش طبقاتی نیست و به همین دلیل جامعهی هدف و خطابی عام خود را از کارگر به دهقان (اکینچی) تغییر داد و با همین اقدام راه خود را از جنبشهای شوروی و ایرانی جدا نمود که این مورد نارضایتی شوروی و جنبش چپ داخل از سیدجعفر پیشهوری گشت و او در پاسخ به این نارضایتیها در کنگره عمومی فرقه دموکرات آزربایجان بر ملی بودن مبارزات تأکید کرده و حکومت فرقه دموکرات آزربایجان را حکومت ملی نامید. و این عمل پس از عدم حضور وی در حزب توده دومین بار بود که سید جعفر پیشهوری بر خلاف مسیر جمهوری شوروی و جنبش سراسری چپ حرکت مینمود.
زبان تورکی از جمله عواملی بود که سید جعفر پیشهوری برآن تأکید میورزید و این تأکید نیز بیش از هرعامل دیگری موجب کینهتوزی تمامیتخواهان مرکزی و مرکزگرا نسبت به حکومت ملی و شخص سید جعفر پیشهوری گشت. رسمی نمودن زبان تورکی آزربایجانی از سایر اقداماتی بود که نارضایتیهای جنبش چپ سراسری ایران، که انترناسیونالیسم و عبور از هویت را راهگشای تودهها دانسته و زبان فارسی را عامل وحدت معرفی میکردند، را فراهم آورد. این اقدامات وی سبب گشت تا پیشهوری را وابسته به ترکیه و پایگاه ناسیونالیسم آن معرفی نمایند. حال آنکه پیشهوری و حکومت ملی در همهحال استقلال خود را حفظ نموده و بلکه نه با اتکا به وابستگیهای خارجی خود بلکه برای مطالبات مردمی نسخهتجویز مینمودند و در نهایت همین عدم وابستگی سبب گشت تا دو قطب جهانی حکومت ملی را هریک وابسته به دیگری دانسته و علیه آن کارشکنی نمایند تا اینکه در آغازیترین نقطهی جنگسرد و رویارویی غرب و شرق از میان برداشته شود اما این بدشانسی تاریخی سبب زوال اندیشه و مسیر حکومت ملی آزربایجان و رهبر فقید، سید جعفر پیشهوری نگشت.
حکومت ملی آزربایجان به رهبری سید جعفر پیشهوری برههای درخشان در تاریخ حرکت ملی آزربایجان است که از تجربهی دولت شوندگی، استقلال و حضور مدنی را برای این جنبش مردم آزربایجان به ارمغان آورد، مرزهای جغرافیایی آزربایجان جنوبی مستقل را به شیوهی سیاسی و معاصر معین نمود و بر غیر قابل اعتماد بودن مرکز و مرکز نشینان تأکید نمود. هکذا دستآوردهای این حکومت ملی در مدت کوتاه پیامآور ایناست که استقلال و دولت شوندگی مستقل تنها راه رشد، تعالی و تحکیم عزت ملی است و از راه های غیر از این نمیتواند آزادی هیچ ملتی به ویژه ملت آزربایجان را تضمین نماید.