نمودهای حاکمیت در یک جبهه :
اصولگرا و اصلاح طلب عروسک های خیمه شب بازی حاکمیت
همزمان با شدت یافتن اعتراضات فعالین ملی و ملت تورک آزربایجان جنوبی به اقدامات عوام فریبانه دولت روحانی در قبال دریاچه اورمیه گروهی از کنشگران و فعالان سیاسی به این مسئله واکنش نشان داده و اینگونه بیان میدارند که فعالین حرکت ملی صرفاً به یکی از جناحهای سیاسی ایران تاخته و فقط آن گروه را متهم به کمکاری و فریب در زمینه اقدامات در قبال خشکی دریاچه اورمیه میکنند در پاسخ به این فعالان و کنشگران سیاسی ذکر چند مورد برای شفافسازی موضوع کفایت میکند .
همزمان با شدت یافتن اعتراضات فعالین ملی و ملت تورک آزربایجان جنوبی به اقدامات عوام فریبانه دولت روحانی در قبال دریاچه اورمیه گروهی از کنشگران و فعالان سیاسی به این مسئله واکنش نشان داده و اینگونه بیان میدارند که فعالین حرکت ملی صرفاً به یکی از جناحهای سیاسی ایران تاخته و فقط آن گروه را متهم به کمکاری و فریب در زمینه اقدامات در قبال خشکی دریاچه اورمیه میکنند در پاسخ به این فعالان و کنشگران سیاسی ذکر چند مورد برای شفافسازی موضوع کفایت میکند .
در وهله اول باید دقت کرد که برای حرکت ملی آزربایجان و فعالین ملی و یا با بیان کلیتر ملت تورک آزربایجان جنوبی ،ذات و فلسفه وجودی تمامی جریانهای سیاسی دخیل در ساختار حاکمیت ایران یکی بوده و عملاً تنها در جزئیات باهم تفاوت دارند و این امر نیز موضوعی نیست که فعالان ملی اینگونه بخواهند بلکه کارنامه این جریانهای سیاسی در قبال آزربایجان و چالشها و مشکلات آن این تفکر و موضع را موجب گشته است.
در باب دریاچه اورمیه و بحران خشکی آن شکی نیست که تمامی تصمیمات و اقدامات انجامگرفته از طریق تئوریسینها و اتاقهای فکر و استراتژی حاکمیت تعیین میشود و جریانهای سیاسی اعم از اصلاحطلب و یا اصولگرا تنها عروسکهای خیمهشببازی این سناریوهای شوم هستند و به خودی خودی حق تغییر در این سناریو را ندارند لذا این موضوع سبب گشته است که ملت تورک آزربایجان همواره نمودهای آشکارشده این حاکمیت را مورد بازخواست و مواخذه قرار دهند .
شش سال قبل زمانی که مجلس ایران با رد طرح دوفوریتی اقدام در جهت احیا دریاچه اورمیه موضع و سیاست واقعی خویش را به میان گذاشت ملت آزربایجان چارهای جز اعمال فشار از طریق حرکتهای خیابانی ندیده و شروع به انجام اعتراضات زنجیره در قبال این سیاستها کرد آشکارا حاکمیت سیاسی ایران متأثر از اختلافات بهجای مانده از ۸۸ کاملاً یکپارچه و در سیطره اصولگرایان بود و این جریان سیاسی که کنترل دولت و مجلس را در اختیار داشت مورد بازخواست قرار گرفت. حال باگذشت شش سال از آن اعتراضات ساختار سیاسی متاثر ازحوادث سالهای اخیر و سهم خواهی ها بهگونهای چیده شده است که اصلاحطلبان سهم بیشتری در اختیارداشت و دولت و بخش اعظمی از مجلس را در کنترل خویش دارند بهتبع ملت تورک آزربایجان نیز در این مرحله نمود سیاستهای ضد آزربایجانی را در رخساره جریان اصلاحطلبی میبیند ازاینرو به بازخواست و حمله به این جریان سیاسی دست زده است .
اما دلیل اینکه در اعتراضات ملت تورک آزربایجان جریان اصلاحطلبی سهم بیشتر را متوجه خویش میبیند موضوعی است که پاسخ آن را باید جریانهای اصلاحطلب بدهند نه ملت آزربایجان زیرا این جریان سیاسی در سالهای گذشته زیر لوای دموکراسی خواهی اقدامات ضد آزربایجانی بیشماری را رقمزدهاند منجمله نزدیکی و حمایت از چهرههای نزدیک به گروه هادی تروریستی فعال در غرب آزربایجان که چشم طمع به خام به آزربایجان دارند البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که جریان محافظهکار یا اصولگرا نیز در این موضوع کارنامه بهتری ندارند ولی با این تفاوت که اقدامات انجامگرفته در این راستا از طرف اصولگرایان عینیت کمتری نسبت به جریان اصلاحطلب دارد .
در پایان باردیگرذکر این مهم لازم است ملت آزربایجان همواره برای رساندن صدای اعتراضات خویش به سیاستهای ضد آزربایجانی اتاقهای فکر حاکمیت و بنا به مقتضیات زمانی، امنیتی و هزینهای به نمودهای متبلور شده این سیاستها اعتراض میکنند خواه این نمادها در جبهه اصلاحطلبی باشد و خواه در جبهه اصولگرایی.