توهّمات نژادپرستانه شونیستهای فارسی
مغلطه مضحکی به نام «اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایرانی»
مغلطه مضحکی به نام «اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایرانی»
بیداری و غلیان ملی روز افزون ملل غیر فارس تحت ستم در ایران مدهوشی چند ده ساله نژادپرستان فارسی-ایرانی را آشفته کرده است. اینان که تحت تأثیر آموزه های اختراعی و تخیلات مالیخولیایی شونیستی – فاشیستی کشور ایران امروزی را ملک شخصی آریایی ها (شما بخوانید فارس ها – فارغ از اینکه فارس ها و زبان فارسی امروزی طبق اسناد تاریخی و مستندات زنده در اصل تاجیک و تاجیکی می باشند و ارتباط آن با پارسی باستان فقط اشتراک جغرافیایی است) می دانند از موج بیداری ملل غیر فارس سخت بر آشفته و مضطربند.
حضرات نژاد پرست که با دولت و تاریخ ساخته دست انگلیسی ها لقمه ای بسیار بزرگتر از دهانشان برداشته اند اکنون نه تنها نمیتوانند این لقمه را فرو ببرند بلکه لقمه در حال خفه کردن آنان است.
متأسفانه بیشتر روشنفکر نمایان فارس – به جزء عده قلیلی – به جای قبول کردن واقعیات تاریخی و سعی در اصلاح و تلافی آن سعی می کنند با حمله به جلو برای نجات دنیای خیالی خود چاره اندیشی کنند. اینان که خوب می دانند بازی در زمین خودی بسیار خطرناک است سعی می کنند بازی را به زمین حریف کشانده و زمین خود را امن نگه دارند.
همان تاکتیکی که اکنون جمهوری اسلامی وارث شعوبیه در حال اجرای آن است.
بخشی از روشنفکر نمایان خارج از نظام نیز به زعم خود سعی دارند این تاکتیک را عملی کنند.
لیکن دریغ که این خانه از پای بست ویران است و با رنگ و لعاب و خیمه شب بازی نمیتوان آنرا نگاه داشت، مگر آنکه طرحی نو درانداخته شود.
از مشمئز کننده ترین اختراعات جنابان نژاد پرست متوهم مغلطه «حوزه تمدنی ایران» و یا «ایران بزرگ فرهنگی» است و شخصیت بادکنکی، دست ساز و سفارشی مانند جواد طباطبایی که نمونه بارز و کامل یک «مانقورد»است، نیز مثلاً از تئوری پردازان آن می باشد.
اکنون اینان یک قدم فراتر گذارده و کمپین تشکیل «اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایرانی» براه انداخته اند و می خواهند به عنوان نمونه کشورهای پاکستان، گرجستان، قزاقستان، ترکمنستان و البته آزربایجان شمالی را در زیر یک سقف به مرکزیت ایران فارسی جمع کنند؛ به صرف ادعای اینکه در روزگارانی دور در مواقعی زبان شعر و ادبیات و یا دیوان آن دیارها فارسی بوده است، که نبوده است. مثلاً در قزاقستان و گرجستان کی زبان فارسی زبان ادبی بوده است و یا ارامنه کی زبان فارسی را به عنوان زبان ادبی و دیوانی استفاده کرده اند؟! بگذریم از اینکه مثلاً در آزربایجان و ترکمنستان نیز زبان فارسی در مقاطعی فقط زبان ادب و دیوان بوده است ولی تقریبا همیشه زبان مردم، حاکمان، دربار، قشون، امرا و کارگزاران همه ترکی بوده است و زبان دین و علم نیز عربی بوده است.
به فرض صحت ادعاهای حضرات این ادعای آنان به مانند آن است که مثلاً عربستان بگوید چون زمانی زبان علم و دین و حتی ادب ممالک اسلامی عربی بوده است پس تمامی ممالک اسلامی حوزه تمدن عربی و یا عربستان بزرگ فرهنگی هستند! و یا مثلاً فرانسه ادعا کند چون برای چند صد سال زبان فرانسه زبان رسمی دربار روسیه بوده است پی تمامی فدراسیون روسیه و حتی اتحادیه جماهیر شوری سابق حوزه تمدن فرانسوی و یا فرانسه بزرگ فرهنگی هستند! و عربستان و فرانسه بخواهند آن کشورها را به مرکزیت و محوریت خود متحد کنند!
واقعاً چنین لطیفه ی ابلهانه ای فقط می تواند توهمات یک ذهن مریض باشد.
البته باید خدا را شاکر بود که چنین دشمنان کوته فکری را نصیب ما کرده است که خود خود را بر می اندازند.
ولی لازم است که در این خصوص روشنگری شود تا همگان ببیند اینان چه بیماران روانی هستند و چه تفکرات مالیخولیایی مقدرات ملل تحت ستم در ایران را بازیچه خود کرده اند.