همسر دکتر حسنی فعال ملی آزربایجان:
شرایط زیر استاندارد بازداشت موقت برای ۵۳ زندانی سیاسی زندان رجایی شهر کرج
پسازاینکه مرخصی ۵ روزه آراز (لطیف حسنی) به پایان رسید و روز چهارشنبه هفته گذشته (۱۱ مرداد) به زندان رجایی شهر بازگشت تا روز (چهارشنبه ۱۸ مرداد) که روز ملاقاتشان بود هیچ خبری از ایشان نداشتم
پسازاینکه مرخصی ۵ روزه آراز (لطیف حسنی) به پایان رسید و روز چهارشنبه هفته گذشته (۱۱ مرداد) به زندان رجایی شهر بازگشت تا روز (چهارشنبه ۱۸ مرداد) که روز ملاقاتشان بود هیچ خبری از ایشان نداشتم
از لحظه ورود به سالن ملاقات فضا به گونه دیگری بود. اضطراب و استرس در چهره تکتک خانوادهها موج میزد. هیچکس مطمئن نبود که آیا این بار قادر به ملاقات خواهد شد یا نه؛ زیرا هفته قبل از آن زمانی که آراز در مرخصی بود نیز به هیچکدام آنها ملاقات نداده و درب زندان را بسته بودند.
موقع نامنویسی مطلع شدم که هیچکس امکان ملاقات حضوری ندارد همین موضوع نگرانی را بیشتر میکرد، از لحظه نامنویسی برای ملاقات تا خواندن اسامی برای رفتن ملاقات زمان خیلی کند میگذشت و من و بقیه خانوادهها با اضطراب به همدیگر نگاه میکردیم. وقتی اسامی خوانده شد متوجه نشدم که چطور راهروی پیچدرپیچ و طولانی را طی کردم. تعدادی از خانوادهها زودتر رسیده بودند و در حال ملاقات با عزیزان زندانیشان بودند. زندانیان برخلاف ملاقاتهای گذشته که معمولاً تمام تلاششان را میکردند بسیار پیری و خوشلباس به ملاقات بیایند با ظاهرهایی نامرتب و ریشهای نتراشیده پشت شیشهها دیده میشدند صحنه خیلی غمانگیزی بود. برخی از آنها بالباسهای راحتی و پیژامه آمده بودند. آراز که آمد احساس خیلی خوبی پیدا کردم؛ اما وقتی شرایط بند جدید را برایم شرح داد غم تمام وجودم را فراگرفت و دلیل وضعیت نامناسب آنها را دریافتم.
شیوه انتقال به بند جدید که همراه با اعمال خشونت و رفتارهای به دور از شأن و مقام انسانی و استفاده از دستبند با شیوه بسیار توهینآمیز بود را برایم شرح داد. توسط گارد ویژه همه آنها را بالباسهای راحتی که برتن داشتند به محوطه آورده و پس از بازرسی کامل تک تک آنها به سالن دیگری انتقال دادهاند.
اینکه وسایل شخصی، داروها، کتابها و… همه دربند قبلی جامانده و هیچکس مطمئن نیست که دوباره وسایلش به دستش برسد یا نه. بند جدید فاقد تلویزیون، تهویه مناسب، کولر و تلفن که بتوانند با بیرون از زندان و خانوادهایشان در ارتباط باشند.
پنجرههای دوجدارهای که هیچگاه باز نمیشوند، کارتهای بانکی کار نمیکند و امکان خرید از فروشگاه وجود ندارد. هر زندانی همراه خودش فقط یک پتو دارد و یک بالش. آراز از وقتیکه به زندان برگشته بود شب و روز را بالباسی که موقع برگشت به زندان به تن داشت سرکرده است. در طول مدتی که به بند جدید منتقلشدهاند تنها دو بار هواخوری به مدتزمان محدودی داشتهاند. شرایط کنونی نگهداری آنها در این بند به معنای واقعی کلمه زیر استاندارد بازداشت موقت است.
کلیه زندانیان در اعتراض به این وضعیت شروع به اعتصاب غذا کردند و هرگونه مواد غذایی بهغیراز آب و چای را عودت میدادند که پس از یک هفته برخی از آنها به اعتصاب غذای خود پایان دادهاند و تعدادی از آنها همچنان در اعتصاب به سر میبرند.
طبق گفته آراز ۶ نفرشان را نیز به انفرادی منتقل کردهاند.
آنقدر شرایط اسفناک است که قابل توصیف با نوشتهها نیست و مشخص نیست چگونه در سیستمی که ادعایش برای احترام به کرامت و حرمت انسانی گوش فلک را کر کرده اینگونه رفتارهای ناقض حقوق انسانی با انسانهای فرهیخته و توسط چه کسانی صورت میگیرد. بارها مراجعه و تماس با دادستانی و اظهار بیخبری و بیاطلاعی نماینده دادستان از این جریان این سؤال را در ذهن به وجود میآورد که آیا کارکنان و ریاست زندان بهتنهایی قادر به اعمال اینهمه بیعدالتی و نقض حقوق انسانی میباشند یا خیر…
اعظم پیری همسر آراز (لطیف حسنی)