آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
جمعه ۲ام آذر ۱۴۰۳
آخرین عناوین
شما اینجا هستید: / خبر / آزربایجان / عطش قدرت و چالش‌های اخلاق در سیاست

نگاهی متفاوت به مقوله اخلاق سیاسی:

عطش قدرت و چالش‌های اخلاق در سیاست

چندی است برخی از فعال نمایان فضای حرکت ملی را آنچنان با یاوه‌گویی و لجن پراکنی خود آلوده کرده‌اند که دل هر فعال راستین و دلسوز آزربایجانی را به‌شدت آزرده است. این دسته از فعال نمایان، ارزش‌ها به ضد ارزش تبدیل کرده، دوستان و دشمنان را اشتباه گرفته و با قساوت قلب و پررویی تمام بدون استناد به اسناد و مدارک قابل‌اعتنا فرزندان راستین این ملت را مورد آماج حملات خود قرار داده‌اند اما چه چیزی باعث شده است که این سلسله تخریبات در طی چند سال عمر سیاسی این فعالان همواره دوام داشته باشد

عطش قدرت و چالش‌های اخلاق در سیاست
26 جولای 2017 - 14:23
کد خبر: ۳۷۴۵۹
تحریریه آرازنیوز

چندی است برخی از فعال نمایان فضای حرکت ملی را آنچنان با یاوه‌گویی و لجن پراکنی خود آلوده کرده‌اند که دل هر فعال راستین و دلسوز آزربایجانی را به‌شدت آزرده است. این دسته از فعال نمایان، ارزش‌ها به ضد ارزش تبدیل کرده، دوستان و دشمنان را اشتباه گرفته و با قساوت قلب و پررویی تمام بدون استناد به اسناد و مدارک قابل‌اعتنا فرزندان راستین این ملت را مورد آماج حملات خود قرار داده‌اند اما چه چیزی باعث شده است که این سلسله تخریبات در طی چند سال عمر سیاسی این فعالان همواره دوام داشته باشد آیا در حرکت ملی تعاریف اخلاق سیاسی و مبارزه سیاسی برای فعالان معنایی این‌گونه دارد؟ یا اینکه دلایلی دیگری برای این‌گونه تخریبات و لجن پراکنی‌ها وجود دارد و یا اقدامات این فعال نمایان صرفاً جنبه تقلید و کسب دستور دارد؟! لازم است با بررسی علمی و دقیق بار دیگر به بررسی بعضی نکات در این رابطه اقدام کنیم.

برتراند راسل فیلسوف نامی و معاصر انگلستان کتابی به نام قدرت منتشر کرده که در حقیقت کالبدشکافی دقیقی از قدرت پرستی و جاه‌طلبی انسان به شمار می‌رود. راسل در این اثر گران‌مایه عطش قدرت را یکی از مهم‌ترین نیازمندی‌های اصیل انسانی معرفی می‌کند و آن را در سلسله نیازمندی‌های بشری، بزرگ‌ترین فصل ممیز انسان و حیوان تلقی می‌نماید. وی در همین کتاب می‌نویسد میان انسان و جانوران دیگر تفاوت‌های گوناگونی وجود دارد که پاره‌ای عقلی و پاره‌ای عاطفی است. یکی از تفاوت‌های عاطفی مهم، این است که تمایلات انسان برخلاف جانوران اساساً بی‌حدوحصر است و ارضای کامل آن‌ها ممکن نیست. مار بوآ وقتی‌که خوراکش را خورد می‌خوابد تا آنکه دوباره گرسنه شود اگر جانوران دیگر همین کار را نمی‌کنند علتش این است که یا خوراکشان کافی نیست یا از دشمن می‌ترسند. انگیزه‌ی فعالیت‌های جانوران به استثنای موارد نادر نیازمندی‌های نخستین است و از حدودی که این نیازها لازم می‌آورند فراتر نمی‌رود. در مورد انسان قضیه فرق می‌کند البته بخش بزرگی از نژاد بشر ناچارند برای به دست آوردن ضروریات زندگی آن‌قدر کار کنند که برای مقاصد دیگر چندان رمقی در آن‌ها باقی نمی‌ماند ولی آن‌هایی که زندگی‌شان تأمین‌شده باشد به‌صرف این دلیل دست از کار نمی‌کشند.

به گفته راسل در سبب جویی علت حرص اسکندر به جهانگیری، یورش ناپلئون به روسیه و حمله نادر و یا لشگر کشی‌های محمود غزنوی به هند شاید نظریه‌ی عطش قدرت و جنون عظمت یا عقیده برتری و غلبه بیش از هر نظریه اقتصادی و یا روانی دیگری دلپسندتر، قانع‌کننده‌تر و به واقعیت نزدیک‌تر باشد. درواقع مختصری از این میل در همه‌ی نژاد بشر وجود دارد و همین عنصر است که همیاری اجتماعی را دشوار می‌سازد زیرا هرکدام از ما میل داریم که این همکاری را به‌صورت همکاری میان خدا و پرستندگانش در نظر بیاوریم و البته در برخی مواقع نظیر فرعون‌ها خود را جای خدا هم قرار می‌دهند.

رقابت، نیاز به سازش و حکومت، میل به شورش، همراه با آشوب و خون‌ریزی‌ها، گاه از همین‌جا برمی‌خیزد و نیاز به اخلاق و لگام زدن به نفس‌پرستی بی‌بندوبار نیز به همین دلیل است. هرچند بسیاری از فعالان سیاسی در درون بدنه جنبش ملی آزربایجان حداقل در مقام سخن بر رعایت اصول اخلاقی تأکید می‌کنند و گاه نیز داعیه‌دار اخلاق‌گرایی و پاک‌سازی حرکت از لوث وجود بی‌اخلاقی‌ها می‌شوند؛ اما عمل و سخن آن‌ها عمدتاً متفاوت است. آن‌هایی که در سطح حرکت ملی آزربایجان برای خود تریبون و جایگاهی به نام آزربایجان دست‌وپا کرده‌اند در پی کسب مناسب و قدرت بیشتر بوده و یا گهگاه تحت عناوین مختلف که خود را منتقد یا مخالف برخی گروه‌های دیگر می‌دانند در سطح رقابت‌ها و ستیزه‌های درون‌گروهی در بسیاری مواقع اصول و ارزش‌های اخلاقی را زیر پا می‌گذارند.

این مسئله یکی از مشکلات زیر بنایی جنبش‌های بر خواسته از جهان سوم یا جوامع درحال‌توسعه است شعارهای رنگین زیبای دموکراسی و آزادی‌خواهی در این منطقه از جهان همواره از ناپایداری و سیالیت معنا و مفهوم در رنج هستند. به همین جهت ‌بخش عمده‌ای از حرکت‌ها یا جنبش‌های مردمی پس از چند صباحی از درون دچار فساد و خفقان سیاسی می‌شوند که دلیل اصلی آن همان منیت‌ها، رفتارهای دیکتاتور مأبانه، ضعف معنویت و سستی باورها و ارزش‌های اخلاقی در بین سردمداران این حرکت سیاسی است.

در بسیاری مواقع صحنه سیاست با صحنه جنگ مشتبه می‌شود، درد بزرگ در موضوع مورد بحث شامل آن دسته از جریان‌های سیاسی است که برای یک هدف مشترک تلاش می‌کنند. بعضاً یک گروه سیاسی، گروه دیگری را که با خود در یک راستا و برای یک هدف اما با روش‌های متفاوت فعالیت می‌کند آن‌قدر تخریب می‌کنند که دشمن چینین عملی را مرتکب نمی‌شود.

پوچی یا سستی معنویت آستانه تحریک و آستانه تحمل فعالان سیاسی را پایین می‌آورد و اگر به این مسئله ضعف تئوریک، منافع فردی، منیت‌های شخصی و خود رهبر پنداری نیز اضافه شود آنگاه فاجعه رخ می‌دهد. دوستان تبدیل به خائن و خائنان تبدیل به دوست می‌شوند. قلم و اندیشه جای خود را به جریان‌های محفلی و چوب و چماق می‌دهد. آبرو و حیثت افراد به‌راحتی هتک حرمت می‌شود و بدون دلیل و مدرک انگ و مارک‌های مختلفی بر افراد زده می‌شود. این بی‌اخلاقی تا جایی ادامه می‌یابد که افراد مبتلا به مرض بی‌اخلاقی توأم با خودبزرگ‌بینی در جهت تک‌صدایی کردن جنبش قدم برمی‌دارند و در این راه ادبیات لمپنیستی را چاشنی کار خود کرده و با هوچیگری‌های بی‌باکانه آبرو و حیثیت دوستان و رقبای سیاسی خود را هدف می‌گیرند و رفتارهایی رخ می‌دهد که باعث تأسف همگان می‌گردد.

برای درک بهتر موضوع، شایسته است اندکی دقیق‌تر و علمی‌تر به بررسی حوادث رخ‌داده به پردازیم. فارابی به رابطه‌ای بین حکمت نظری و عملی در اخلاق و سیاست قائل است که شاهدی بر یگانگی عقل نظری و عملی از دیدگاه وی می‌باشد. علمی که ایشان در مدینه فاضله به آن نظر دارد اعم از علم نظری و عملی و متضمن معقولاتی است که براهین یقینی معلوم شده باشد. میل به سعادت جز از طریق علوم نظری قابل تحقق نیست و فارابی هم مباحث خود را در مورد سیاست از علوم نظری و خداشناسی آغاز می‌کند و به بحث در مدینه و سعادت او تحت زعامت رئیس می‌رسد. وی حتی خود مدینه را همانند فلسفه نظری‌اش دارای مراتبی می‌داند، ایشان در کتاب «سیاست مدنیه» بحث را از مراتب وجود در فلسفه نظری آغاز می‌کند و در مدینه هم مردم را دارای همین مراتب مختلف می‌داند. ازنظر فارابی رئیس مدینه باید به ایجاد فضایل چهارگانه‌ای در مدینه به پردازد که عبارت‌اند از:

۱-فضایل نظری: حاصل براهین یقینی است و یا به‌وسیله اقناع و به مدد تخیل در نفس ایجاد می‌شود؛ یعنی انسان به کمک عقل موجودات و علل و اسباب آن‌ها را می‌شناسد که همان حکمت نظری یعنی منطق الهیات و ریاضیات و طبیعیات است.

۲-فضایل فکری: با آن مصالح و منافع و خیر جماعات و امم تشخیص داده می‌شود و به احکامی می‌انجامد که در مدینه اجرا خواهد شد بنابراین، معقولاتی که در ظروف مکانی و زمانی خاص متحقق می‌شود. همانند عفت و عدالت که فطری‌اند هست ولی تحقق آن‌ها در جامعه خاص با جوامع دیگر تفاوت دارد.

۳-فضایل اخلاقی: این فضایل، منفک از فضایل فکری نیست و عبارت است از استنباط خیر برای شخص هست و چون انسان برای تحقق این خیر، به خیرخواهی دیگران نیاز دارد بنابراین فضیلت اخلاقی منوط به فضیلت فکری است.

۴-فضایل عملی: این نوع فضایل همانا تحقق بخشیدن به فضایل اخلاقی و عمل به خیر و ایجاد فضایل جزئی در امت‌ها، اصناف و صنایع و حرف است.

با عنایت به موارد چهارگانه فوق خیرخواهی به‌عنوان صفتی مهم در تعالی اخلاقی جامعه تأثیر دارد.

حال باید دید چه تعداد از فعالان سیاسی و یا به گفته خود آکتیویست‌ها واقعاً خیرخواه حرکت ملی آزربایجان، ملت و دیگر فعالان آزربایجانی هستند و واقعاً با مردم‌اند و چه تعدادی بر مردم و به دنبال امیال و منافع شخصی خویش هستند.

 علاوه بر سستی معنویت، خودسانسوری، ضعف تئوریک، عدم خیرخواهی موارد دیگری نظیر تشخیص و استنباط غلط از موضوعات، ناآگاهی و ناشیگری در امور، ریا و عدم وجود صداقت و نیز عطش زیاده‌خواهی و قدرت‌طلبی بیش‌ازحد از مهم‌ترین دلایل سقوط و یا لغزش‌های اخلاقی برخی فعالان و گروه‌های سیاسی هستند که امروزه با سوء استعمال نام آزربایجان برای خویش دبدبه و کبکبه‌ای به پا کرده‌اند و مگسانی را حول خود گردآورده‌اند.

حال نتیجه و خطر مهمی که این بی‌اخلاقی‌های سیاسی از سوی برخی فعال نمایان می‌تواند داشته باشد فراگیر شدن انحطاط اخلاقی در درون حرکت است. اگر یک جنبش سیاسی در چنین مسیری بیفتد خروج و اصلاح از آن شرایط، نیازمند ده‌ها سال‌ها فعالیت فرهنگی و معنوی خواهد بود.

مسئله‌ای که دلیل اصلی آن همان فعالان سیاسی مروج بداخلاقی سیاسی هستند که یا در قدرت‌اند و یا در جست‌وجوی قدرت، اما مسئله تأسف‌آور در مورد آن دسته از گروه‌ها و فعالان سیاسی است که شعارهای مردمی سر می‌دهند و یا خود را داعیه‌دار حقوق اجتماعی می‌دانند و در عمل دچار بی‌اخلاقی سیاسی هستند. چنین افرادی بزرگ‌ترین لطمه‌ها را بر مردم خود یا هوادارانشان می‌زنند.

اگر بخواهیم کمی عمیق‌تر به موضوع نگاه کنیم باید بگوییم که عدم درک صحیح و شناخت ضعیف از نظام هستی ریشه اصلی همه مشکلات اخلاقی است؛ در نتیجه‌ی این موضوع نیز در واقع عشق به قدرت باآنکه یکی از نیرومندترین انگیزه‌های بشری است، بسته به نوع شخصیت افراد متفاوت است در میان مردمان ضعیف عشق به قدرت به‌صورت میل به تسلیم شدن در برابر منابع قدرت درمی‌آید و آنگاه است که می‌بایست در خلاف جهت ملت خویش و جنبش مطبوع خود شنا کنند اگر لازم باشد فعالان را به‌منظور حذف به دست حاکمیت ایران افشا و با خاک وطن معامله کنند و خاک آزربایجان را که ادعای مبارزه برای آن را دارند به خاطر مشتی دلار بفروشند.

آنچه در بالا ذکرشده خود دامنه قدرت‌جویی افراد را گسترش می‌دهد و اگر این هوس و میل باطنی در کسی با عملی قوی‌تر از خودکنترل نشود او برای رسیدن به قدرت از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کند و به عنصر خطرناکی تبدیل می‌گردد.

به‌عنوان سخن پایانی گسترش و رواج بداخلاقی‌های سیاسی به‌عنوان یکی از مهم‌ترین معضلات و چالش‌های حرکت ملی آزربایجان است. برای آن دسته از فعال نمایان که رعایت اصول اخلاقی را از اولویت‌های خود خارج نموده‌اند و یا کم‌رنگ کرده‌اند، استفاده از هر فرصتی برای شانتاژ و هتک حرمت رقبا و مارک زدن به این‌وآن به عادتی مرسوم تبدیل می‌شود، خصوصاً زمانی که برخی فعالان وابسته، توسل جستن با آن‌ها را با عمل سیاسی اشتباه می‌گیرند و فکر می‌کنند سیاست همان شانتاژها، تخریب، هتک حرمت، حذف و جنبه‌های منفی است؛ غافل از اینکه هدف سیاست سعادت افراد است آن‌هم از طریق اندیشه ورزی و مبانی عقلی و فکری. اگر غیر آن باشد قدرت سیاسی از ثبات لازمه برخوردار نخواهد بود و در برابر کمترین ناملایمات خطر فروریختن را احساس خواهد کرد و طرفداران چنین سیاستی تبدیل به ستمکاران و جاه‌طلبان زمان می‌شوند که جواب نقد و انتقاد را با چوب و چماق، تفنگ و شانتاژ می‌دهند. در چنین شرایطی هواداران و طالبان آزادی و دموکراسی خود تبدیل به دیکتاتورهای بزرگ می‌شوند که در زیر لوای نام آزادی‌خواهی پنهان‌شده‌اند.

منبع : اؤیرنجی سسی

روی خط خبر