نگویید کولبر،
بگویید قاچاقچیان قانونی تحت حمایت تهران و اصلاحطلبان ضد آزربایجان
درحالیکه اجناس قاچاق شده در شهرهای اورمیه، سولدوز، سلماس، خوی، تیکان تپه، سایین قالا و تبریز قاچاق محسوب و مأمورین کالای قاچاق با مغازهداران بشدت برخورد و محاکم تعزیرات حکومتی با اشد مجازات مغازهداران را بدبخت میکردند، قاچاقچیان قانونی (کولبر) در مقابل نیروهای مرزبانی هزار تن بار و سوخت جابجا و همان اجناس قاچاق در بی کندی (بوکان)، خانا و ... بهصورت آزاد و بلامانع عرضه میشد و میشود.
معضل حضور و فعالیت گروههای تروریستی در غرب آزربایجان زمانی شدت گرفت که دولت ایران برای ضربه زدن به ارتش صدام حسین واحدهای تروریستی جلال طالبانی را مسلح و خانههای تیمی آنها را در شهرهای (اورمیه، خانا، پسوه و…) تشکیل و کمپهای نظامی در اختیار آنها گذارد.
بعد از مقابله ارتش صدام با این تروریستها خانواده ایل بارزانی و طالبانی به غرب آزربایجان سرازیر شده و دولت تهران که در اختیار اصلاحطلبان امروزی بود خانواده این تروریستها را در غرب آزربایجان سکنی داد.
دومین موج سرازیر شدن مهاجرین در جنگ اول و دوم خلیج بود که صدها خانواده وارد مناطق غربی آزربایجان شدند و بار دیگر دولت چپ حاکم تهران این مهاجرین را در کمپهای مختلف سکنی داد و بعد از چند سال این مهاجرین در «طرح ساماندهی آوارگان جنگ» با دریافت شناسنامه حق شهروندی پیداکرده و کمپها به دهستان و بعداً به شهرک و الان به شهر تبدیل شدند.
در این سالها شبکه قاچاق تحت حمایت تهران به دست خوانین مهاجر و سران گروههای تروریستی حامی ایران شکل گرفت.
گروههای تروریستی و خوانین قدرت مالی خود را تقویت کرده و دولت ایران بهوسیله این مزدوران سلاح- تجهیزات تروریستی را به کشور تورکیه ارسال و به دست تروریستهای «پ ک ک» مستقر در سوریه و دره بقاع لبنان رساند.
البته دولت ایران از این مزدوران برای ترانزیت مواد مخدر تا قلب اروپا و پخش مواد در شهرهای مختلف استفاده میکرد.
در این سالها منطقه غرب آزربایجان با معضل فحشا و مواد مخدر روبرو شد. دختران اقلیت مهاجر و یا زنان بیوه ایل بارزانی و طالبانی که در باغات اورمیه، سلماس، سولدوز مشغول بودند به بلای جان خانوادهها تبدیلشده و جوانان بیسواد و بیکار مهاجر نیز در اختیار شبکه عظیم قاچاق موردحمایت تهران قرارگرفته و نقل و انتقالات مواد مخدر انجام میدادند.
در این سالها شیوع بیماری جنسی افزایشیافته و زندانهای اورمیه، سلماس، خوی مملو از جوانان قاچاق فروش شد و آمار اعدام در زندانها بالا رفت که از این موضوع نیز سران تروریست مخالف ایران علیه دولت ایران استفاده و برای اثبات موجودیت تاریخی مهاجرین سندسازی میکردند.
با تحولات منطقهای و بحرانهای قومی – مذهبی چون سران و خوانین مهاجرین به غرب آزربایجان به مزدوری عادت دارند تعدادی از این خوانین و سران تروریست صف جدا کرده و در مقابل جمهوری اسلامی و در کنار تلآویو قرار گرفتند و شبکه عظیم قاچاق را تبدیل به گلولههای داغ علیه سپاه و نیروی انتظامی کردند.
اما لابی چپگرای گروههای تروریستی در تهران که اصلاحطلب نامیده میشوند و بهنوعی آبشخور فکری مشترکی دارند حمایتهای بیدریغ خود را ادامه داده و به دست مجریان تورک خیانتکاری مانند (قربانعلی سعادت، خورشیدی، میرزایی،.) مرزها را به روی این مهاجرین باز کردند.
درحالیکه اجناس قاچاق شده در شهرهای اورمیه، سولدوز، سلماس، خوی، تیکان تپه، سایین قالا و تبریز قاچاق محسوب و مأمورین کالای قاچاق با مغازهداران بشدت برخورد و محاکم تعزیرات حکومتی با اشد مجازات مغازهداران را بدبخت میکردند، قاچاقچیان قانونی (کولبر) در مقابل نیروهای مرزبانی هزار تن بار و سوخت جابجا و همان اجناس قاچاق در بی کندی (بوکان)، خانا و … بهصورت آزاد و بلامانع عرضه میشد و میشود.
البته ناگفته نماند که فرماندهان سپاه نیز از سود کلان گمرک این کولبران استفاده کرده و سرمایههای افسانهای پسانداز کردند.
در آنسوی مرز نیز حزب دمکرات، کومله، پژاک و پ ک ک به ایجاد گمرک پرداختهاند و چند بار نیز تا حد درگیری مسلحانه پیش رفتند تا سهم بیشتری نصیبشان شود.
البته اینهمه داستان بخشی از خیانت تاریخی اصلاحطلبان ضد آزربایجان و مزدوران تورکشان و خیانت برخی فرماندهان تورک زبان سپاه بود و مجموعه این داستانها خنجری بر پیکر ملت تورک آزربایجان بوده و بعدازاین نگویید کولبران بگویید قاچاقچیان قانونی تحت حمایت تهران