آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
جمعه ۲ام آذر ۱۴۰۳
آخرین عناوین
شما اینجا هستید: / خبر / سازمان مجاهدین خلق، دمکراسی و مساله ملیتها

نقدی بر گفتمان و کارکرد سازمان مجاهدین خلق

سازمان مجاهدین خلق، دمکراسی و مساله ملیتها

ما به عنوان تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان عمیقا و قویا معتقدیم این ملیتهای مختلف ایران هستند که باید بر مقدرات خود حاکم باشند و خود باید تصمیم بگیرند تحت چه سیستمی می خواهند زندگی کنند. اگر ترجیح همه و یا برخی از آنان خودمختاری نیز باشد مجری و گارانتور آن باید در وحله اول خود آن ملیت و در وحله دوم تمامی ملیتها باشند نه یک ملیت مشخص و یا سازمانها و ارگانهای منسوب به یک ملیت.

سازمان مجاهدین خلق، دمکراسی و مساله ملیتها
11 جولای 2017 - 05:17
کد خبر: ۳۷۱۶۷
تحریریه آرازنیوز

در دهم تیرماه بار دیگر گردهمایی سالانه سازمان مجاهدین خلق ایران در پاریس انجام یافت. هرچند این سازمان عمده فعالیتهایش را تحت نامهایی همچون شورای ملی مقاومت و یا جنبش تغییر انجام می دهد ولی ناگفته پیداست که بازیگر و مخاطب اصلی همان سازمان مجاهدین خلق است. با گذر از انبوه مسائل و جوانب، دو مورد گفتمانی این گردهمایی از زاویه ملت تورک آزربایجان و حرکت ملی آزربایجان حائز تامل است؛ مساله دمکراسی و خودمختاری ملیتها.

 

البته اینکه سازمانی مانند سازمان مجاهدین خلق به چنین ذهنیتی رسیده است که دمکراسی را فصل الخطاب مسائل و مشکلات می داند و در چهارچوب این دمکراسی برای مساله ملیتها فرمولی پیشنهاد می کند خود بالنفسه امری مثبت است. ولی از آنجایی که این سازمان این موارد را به عنوان گفتمان نظری مطرح نمی کند و خود را نامزد اجرای آن در کشور ایران قلمداد می کند، لذا طبیعی است تمامی طرفهای ذینفع و مخاطبین این گفتمان حق نقد و بررسی آن را دارند. فلذا ابتدا مختصری به مبحث دمکراسی از زاویه این سازمان و سپس مبحث خودمختاری ملیتها می پردازیم.

 

با اینکه تعریف واحدی از دمکراسی در دنیا وجود ندارد ولی استانداردهای کلی و حدودی از دمکراسی در برخی کشورهای پیشرفته جهان شکل گرفته است.  با مد نظر قرار دادن این استانداردهای کلی و حدودی از دمکراسی براحتی می توان دید و درک کرد که ذهنیت و تعریف اپوزیسیون فارس زبان و تمرکزگرای ایران که خود را جایگزینی برای جمهوری اسلامی می داند، ذهنیتی ناقص، طرفدارانه و تنگ نظرانه است. به عنوان مثال با نگاهی گذرا به شیوه برخورد رسانه های فارسی زبان خارج از کشور با مسائل سیاسی و مشکلات مناطق ملیتهای غیر فارس در ایران و مقایسه آن با شیوه برخورد با مسائل و مشکلات تهران و یا مناطق ملیت فارس می توان  استاندارد دوگانه، ذهنیت حذفی و عملکرد خودی -غیر خودی این رسانه ها را به راحتی مشاهده کرد.  ذهنیت حاکم بر سازمان مجاهدین خلق و رسانه های آن در این مورد بخصوص به هیچ وجه بهتر از میانگین رسانه های فارسی زبان نیست. بلکه این سازمان در این مورد دارای کارنامه ی به مراتب بدتریست. البته این مورد به خصوص فقط مشت و نمونه ای از خروار است.

 

مجید جوادی – عضو کمیته مرکزی شاخه خارج از کشور تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

 

علاوه بر این وقتی ارگان و یا سازمانی خواستار اجرای پروژه ایست بدیهی است که تجربه و رفرانس های آن ارگان و یا سازمان بایستی به دقت مورد بررسی قرار گیرد. واقعا دمکراسی (و شفافیت، شایسته لاری و امثالهم) در گذشته و حال سازمان مجاهدین خلق چه جایگاهی دارد؟ سازمان مجاهدین خلق در خصوص انبوهی از سوالات در مورد این سازمان (همچون مرگ مشکوک موسی خیابانی و دیگر تصفیه های درون سازمانی، به کشتن دادن هزاران عضو در اشتباهات تاریخی حرکت مسلحانه خرداد ۶۰ و عملیات فروغ جاویدان، همکاری با رژیم بعث عراق، حبس اعضا در وضعیت بغرنج اردوگاهی در عراق، طلاقهای اجباری اعضا، حبس و شکنجه اعضای منتقد،  سرنوشت مسعود رجوی، منابع مالی و غیره) چه توضیح قانع کننده ای به افکار عمومی داده است؟  هنوز که هنوز است و در شرایط زندگی در اروپا سیاست اداره مشت آهنین بر این سازمان حکمفرماست و تشویق های ممتد و عکس و پوستر و شعارهای سازماندهی شده مراسمهای این سازمان خواه نا خواه جمهوری اسلامی و کره شمالی را در ذهن هر ناظر بی طرفی متبادر می کند. براستی ادعای دمکراسی خواهی چنین سازمانی تا چه حد می تواند صمیمی و قرین واقعیت باشد!

 

در خصوص مساله خود مختاری ملیتهای نیز وضعیت غیر از این نیست. متاسفانه تمامی ملیتهای ایران اعتماد خود به جریانهای تمرکزگرای منسوب به ملیت فارس را از دست داده اند. به خصوص اگر در مورد ملت تورک آزربایجان صحبت کنیم در تاریخ معاصر هر بار که آزربایجان به تهران اعتماد کرده است (جنبش مشروطه، جنبش شیخ محمد خیابانی، فرقه دموکرات آزربایجان، حزب خلق مسلمان) نتیجه جز فلاکت نبوده است. آزربایجان با تجاربی بسی پررنج و زجر آموخته است که به سخنان زیبا و افسونگر سیاسیون تهران نمی توان اعتماد کرد.

 

سازمان مجاهدین خلق که اکنون شعار خودمختاری ملیتها را می دهد؛ در گذشته کدام اقدام را در خصوص حقوق ملیتها انجام داده است؟ در جزوه ها، نشریات و رسانه های این سازمان مساله ملیتها چه جایگاهی داشته و دارد؟ این سازمان چه برنامه مشخص و مدونی برای اجرای خودمختاری ملیتها دارد؟ و یا اساسا در این خصوص چه تجربه و اندوخته ای دارد؟
مگر همین سازمان نبود که صحبت کردن به زبان غیر فارسی (و مشخصا تورکی) در کمپهای خود را ممنوع کرده بود؟! خانم مریم رجوی هنوز نمی تواند نام ملت تورک را تلفظ بکند و از واژه مجعول و توهین آمیز آذری استفاده می کند. یعنی در این مورد مشخص از جمهوری اسلامی نیز عقبتر است. آیا ایشان به حدی کم معلومات است که خبر ندارد این واژه مجعول یکی از مسائل اصلی حرکت ملی آزربایجان است؟ و یا رسوبات ذهنی ایشان اجازه تلفظ نام تورک را به وی نمی دهد؟

 

ما به عنوان تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان عمیقا و قویا معتقدیم این ملیتهای مختلف ایران هستند که باید بر مقدرات خود حاکم باشند و خود باید تصمیم بگیرند تحت چه سیستمی می خواهند زندگی کنند. اگر ترجیح همه و یا برخی از آنان خودمختاری نیز باشد مجری و گارانتور آن باید در وحله اول خود آن ملیت و در وحله دوم تمامی ملیتها باشند نه یک ملیت مشخص و یا سازمانها و ارگانهای منسوب به یک ملیت.

 

ما معتقدیم یک جریان و یا حکومت تمرکزگرای منسوب به یک ملیت خاص نه توان و نه حق تصمیم  گیری به نام تمامی ملیتهای ایران کنونی دارد و نه اساسا توان ادراک مسائل ملیتهای مختلف را دارد. زیرا نتیجه نزدیک به یک قرن حکومت تمرکزگرا مشخص است و از این پروسه چیزی جز تبعیض، فقر، عقب ماندگی همه جانبه و حتی زجر و کشتار عاید ملیتهای غیر فارس ایران نشده است.

 

ما به عنوان تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان معتقدیم تنها راه برون رفت از این شرایط تحقق حق تعیین سرنوشت ملل توسط رفراندوم های آزاد، عادلانه و تحت نظارت مراجع بین المللی است و در فردای تحقق این امر اگر قرار بر زندگی مشترک در چهارچوب کشوری واحد با اداره غیر متمرکز باشد سازوکارها و مکانیسمهای تضمین حقوق ملیتهای مختلف بایستی مشخص و دقیق تعریف و اجرا شود.

روی خط خبر