حادثه سیل اخیر در آذربایجان و حاشیه های متناقض آن
بار دیگر وقوع حادثه ای ناگوار سبب داغدار شدن و بی خانمانی انسانهایی شد که قربانیان تبعیض ها و بی کفایتی های مسئولین محسوب می شوند و همچنین وقوع حادثه سیل در آذربایجان حاشیه هایی متفاوت و واقعیت های تلخ جامعه ایرانی را به صحنه کشیده و سبب دل آزردگی شد.
ابتدا باید به این نکته توجه کنیم که امروزه با وجود تکنیک ها و تدبیرهای امنیتی در جهان و ایران، انداختن گناه کشته شدگان بر گردن بلای آسمانی، تقدیر الهی و غیره، کاملا بی مسئولیتی، بی سوادی و جهل است.
امروزه جدای از امنیت انسانها برای حفظ امنیت و زندگی حیوانات نیز تدابیر لازم در اکثر کشورهای جهان اتخاذ می گردد. به عنوان مثال در آلمان در کنار جاده ها تورهای سیمی نصب کرده اند تا حیوانات کوچک مانند قورباغه ها ناخواسته در جاده نپرند و زیر ماشینها نمانند، حالا بماند ما قاعدتا ایران را با کشورهایی مثل آلمان مقایسه نمی کنیم ولی امروز ایران با داشتن ثروت های طبیعی و منابع زیر زمینی صاحب ثروت و موقعیت امکان سازی با استانداردهای جهانی برای امنیت جانی انسانها را دارد و به وقوع پیوستن چنین اتفاقاتی در ایران امروز چیزی جز گناه و بی مسئولیتی محسوب نمی گردد و طبق قانون، مجرم محکوم به پاسخ گویی است.
۱- اما چرا اینگونه مسائل در ایران امروزی به راحتی اتفاق می افتد و به راحتی نیز فراموش می گردد.
– نشانگر نابسامانی، بی ثباتی، نداشتن تخصص و نا کارآمدی مسئولین حکومتی و اداری در کشور (عدم وجود قوه قضاییه مستقل و مردمی، عدم وجود احزاب مختلف مللیتی و مردمی) …
– نشانگر وجود تبعیض نژادی، تبعیض مللیتی، تبعیض منطقه ای در کشور،
(کندن و به غارت بردن ثروت طبیعی یک منطقه و سرمایه گذاری در مناطق مد نظر مسئولین، آباد کردن مناطقی با اندیشه های باطل و توهمات مسئولین به ظاهر سیاستمدار.
شاهد مثال: معدن “دندی” زنجان سرشار از مس و طلا و غیره است، به طوری که سالهای سال است یکسره توسط شرکت های دولتی این منابع به مناطق فارس نشین مانند اصفهان، کرمان و یزد و غیره انتقال می یابد به طوری که طبق شهادت دوستی در شهر زنجان، از آنجایی که در منطقه دندی شهر زنجان دستگاههای جداسازی طلا از خاک را ندارند خاکها را کنده و در کامیونها ریخته و به کرمان می برند و در آنجا در کارخانه جدا سازی طلا از خاک و مراحل فنی را انجام می دهند) که این قضیه خود حدیث مفصلی دارد که خودتان بخوانید از این مجمل …
– تبعیض در تخصیص و تقسیم بودجه در میان مناطق مختلف کشور،
سالهاست با انتشار تخصیص بودجه از طرف سازمان برنامه و بودجه، شاهد هستیم که بودجه مناطق آذربایجان و مناطق مللیتی در مناطق دیگر آذربایجان به وضوح بسی کمتر و ناچیز در برابر استانهایی مانند اصفهان، شیراز، یزد، کرمان و غیره است …
– انتخاب مسئولین بی مسئولیت، حکومتی و غیر مردمی در مناطق آذربایجان و سایر مناطق غیر فارس از طرف دولت،
باز در شهر زنجان طبق گزارش و اعتراف یکی از مسئولین، قسمتی از بودجه ارسال شده به مناطق شهر زنجان توسط مسئول مربوطه در استانداری به بهانه اضافه بودجه و عدم اسراف به مرکز بازگردانده شده و سبب تشویق و تمجید مسئول مربوطه گردیده است، در حالی که امروزه زنجان نیز مانند عجب شیر آذربایجان عاری از امکانات و تدابیر امنیتی در برابر بلایای طبیعی و غیره می باشد و با وجود داشتن منابع زیر زمینی و مساعد برای پیشرفت در زمینه های مختلف، جزء شهرهای فقیر و بیکار کشور محسوب می گردد.
– عدم وجود رسانه های نسبتا مستقل با وجود داشتن مللیت های مختلف و مستقل در مسائل هویتی و فرهنگی، وقتی در زلزله قره داغ و سیل عجب شیر و امثالهم رسانه استانی، تمام برنامه ها و مسئولیت هایش را از مرکز می گیرد و مجبور به اعمال تمام سیاستهای دولت مرکزی است بدون شک سبب دل آرزدگی، بیگانگی و دوگانگی در میان مللیت های یک کشور با مشاهده بی تفاوتی و تبعیض در اطلاع رسانی و امدادرسانی می گردد.
۲- از حاشیه های متناقض و تاسف بار، کشیدن حس نابرادری و همدردی رسانه های فارس منش و فارس زبان خارج و داخل به رخ ملت آذربایجان و عدم بی تفاوتی و چه بسا ابراز خوشحالی با زدن حرفهای نیش دار و متلک های غیر انسانی بر ملت داغدار آذربایجان در سایتها، صفحات شخصی و حتی رسانه های به ظاهر ملی در داخل ایران بود، که بیانگر حقیقتی جز، “شما از ما نیستید” نبود.
روزنامه همشهری: با تیتر درشت ” قربانیان تماشا ” و در ادامه نصیحت مردم به ظاهر جاهل منطقه آذربایجان و در کنه قضیه مردم ترک، که با وجود دیدن سیل ویرانگر خوشحال شده و برای گرفتن عکس های یادگاری و سلفی به کنار رودخانه ها رفته اند و اسیر سیل شده اند.
تیتر تابناک : “سلفی های مرگبار رسم جدید جوانان وطنی برای در آغوش کشیدن مرگ”… و کامنت های دل آزار به ظاهر هموطنان فارس زبانمان (کسی که عقلش به اندازه سلفی گرفتن و پز دادن هست، همان بهتر که بمیرد و برود زیر خاک …
این نمونه ای از کامنت هاست و باز تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل، رفتارهای انحرافی رسانه ها و کامنت های مغرضانه.
– روزنامه همشهری و باز کنایه ای به بزرگی … ” سیل آمد تماشاگران را برد ” تمثیل چهره کامل دشمنی و کینه به ملت آذربایجان و چیزی نیست غیر از آن،
آذربایجان سوگوار و مضطرب، بگذریم از اینکه بازی لغو نشده است که هیچ، تازه انتظار ورزشگاهی پر از جمعیت مصیبت زده را هم در سر داشته اند. باید گفت متاسفیم …
به خاطر داغدار بودن مردم ورزشگاه مثل همیشه پر از تماشاگر نیست و چون تیم پیروزی در تبریز برده است چنان خوشحالند که می توانند اینگونه جرات و جسارت کنایه و نیش زدن را بر ملت داغدار در یک رسانه به ظاهر ملی و دولتی بزنند و این باز چیزی نیست جز دشمنی آشکار و ابراز حس نابرادری.
آیا به راستی خون ملت فارس از ملت ترک رنگین تر است؟ آیا فارسها از ترک ها، لر ها، کردها، عرب ها و بلوچ ها برترند؟ آیا ملت ترک حق ندارد سرنوشت خود را با وجود این همه نامردمی ها، تبعیض ها، توهین ها، کنایه ها در دستان خود بگیرد؟ آیا اگر بگیرد تجزیه طلب است؟
– سایت خبری آناج وابسته به سپاه پاسداران استان آذربایجان شرقی: ترکیه اخبار آذربایجان را بایکوت می کند،
مثلی هست (کئچی جان هاییندا، قصاب پئی آختاریر ) …
۳- در میان حاشیه ها متاسفانه شاهد رفتار متناقضی نیز از طرف دوستان و هم کیشان خود بودیم که باز جای تامل و تاسف و آسیب شناسی دارد. به عنوان مثال وقتی کانال تلگرامی “شهرستان میانه ” ماهها ماجرای پلاسکو را لحظه به لحظه پوشش می داد، با گزارش ها و انتقادات پی در پی، امروز چرا در برابر چنین حادثه ای بسیار بی تفاوت و با پخش خبری کوتاه به مسائل انتخابات گریز می زند و اصل قضیه را فراموش می کند؟
چرا عده ای از دوستان روشنفکر ما دنبال یک رفتار خوب و انسانی از طرف فارسها در قبال چنین اتفاقاتی می گردند تا بگویند ما با آنها برادریم، آنها آنگونه که فعالان حرکت ملی آذربایجان یا دیگران می گویند نیستند، می خواهند از افراطی گری در نظر خودشان دوری کنند، فارس و ترک را در یک ترازو قرار دهند و در مقابل مثلا پان ترک ها بایستند و بگویند آنها آنگونه که شما می گویید نیستند. در حالی که در بطن خویش هویت و مللیت خود را دوست دارند؟ چرا؟
باید امروز روشنفکران حرکت ملی اینگونه مسائل را آسیب شناسی کرده و جلو پیشرفت اشتباهات را بگیرند و سعی در یکدل و آگاه کردن مردم با دلایل منطقی و حقیقی باشند نه با رفتارهای احساساتی و نادرست و با ایجاد حس نفرت سبب پوشیده شدن حقیقتهایی که مثل روز روشن و جلو دید مردم هستند باشند و به خود القای کتمان حقیقتها را بدهند.
مسائل تخریبی چند روز پیش توسط چند تن از فعالان حرکت ملی مفهومی جز حقارت، دلسردی، افسردگی و انداختن نفاق بین فعالان حرکت ملی و مردم یکدل ندارد. بسیار چندش آور و تهوع آور بود و می باشد. وقتی جوانان حرکت ملی با احساسات و انگیزه های متفاوت اینگونه اختلافات و رفتارهای ناصحیحی را از طرف مدعیان مسئول حرکت ملی می بینند دلسرد و یا دلزده می شوند و این مصداق دشمنی نا آگاهانه است با مردم وخواسته های آنها.
فراموش نکنیم که تنها راه نجات اتحاد است و اتحاد.
شریفه جعفری
شانزدهم آوریل ۲۰۱۷