وارلیق یا آناوارلیق مسئله اینست!
مرحوم پروفسور جواد هیئت در زمان حیات خویش از باب نگرانیهایی که به حق درباره سرنوشت فصلنامه وارلیق داشتند و اینکه بعد فوتشان نشریه به دست نااهلان و غرض ورزان به تحریف و انحراف مبتلا نگردد، مصلحت را در این دیدند که امتیاز مالکیت و مدیریت این فصلنامه را از طریق مجرای قانونی (ثبت در دفتر اسناد رسمی شماره ۱۷۴ حوزه ثبتی تهران، تحت شماره ۶۱۹۵۲ تاریخ ۱۳۸۵/۱۰/۹، صفحه ۸۷ دفتر، جلد ۱۶۳) به جناب دکتر محمدرضا هیئت که از دوران نوجوانی در مکتب و محضر ایشان پرورش یافته و علاوه بر قرابت به لحاظ معنوی نیز همیشه نزدیکترین و معمتدترین شخص به ایشان بوده اند، بسپارند. (انگار مرحوم از وجود جریانی که نیت مصادره وارلیق را در سر می پروراندند، آگاه بودند…)
مضاف بر آن بسیاری در محافل مختلف از زبان خود مرحوم استاد هیئت شنیده و نقل میکنند که ایشان درباره آینده وارلیق بعد از خودشان اتمام حجت نموده و اطرافیان را از سپردن این مسئولیت به دکتر محمدرضا هیئت مطلع نموده بودند.
جناب محمدرضا هیئت نیز بعد از وفات غمبار استاد، این سفارش و مسئولیت را بجا آورده و فصلنامه را علیرغم اینکه نتوانستند بدلیل موانع امنیتی در ایران چاپ کنند (موانعی از آن جنس که مانع تدفین مرحوم استاد هیئت در تبریز شد) در تورکیه با کیفیت سابق بصورت مجلد و هم فایل پی دی اف منتشر نموده و در دسترس علاقه مندان در تورکیه و ایران قرار میدهند.
در روزهای گذشته بواسطه درخواست ارائه مطلب برای نشر در نشریه جدیدالانتشار آناوارلیق از دوستی توسط آقای آ.س بعنوان مدیرمسئول و صاحب امتیاز این نشریه، از انتشار چنین فصلنامه ای مطلع و متحیر شدیم.
ایشان در متن این درخواست به صراحت نوشته بودند که “وارلیق” (و نه آنا وارلیق!) را در تهران احیا و راه اندازی کردیم…!
با رویت و بررسی نسخه چاپ شده آناوارلیق، برایمان معلوم شد که بانیان این کار، از نجابت دکتر محمدرضا هیئت سوء استفاده کرده و با کمال وقاحت در سایه چراغ سبز دولت، در پی مصادره نشریه و فریب مخاطبان از طریق ایجاد تشابه در ظاهر از قبیل طرح روی جلد، فونت، لوگو و سایر جزئیات دیگر هستند. کاری که برای یک نشریه نوپا به مثابه ره صد ساله را یک شبه طی کردن است.
ابتدا راه حل منطقی مساله را در دعوت از بزرگان و ریش سفیدان حرکت تشخیص دادیم که در طی تماسشان با شخص صاحب امتیاز و افراد پشت صحنه خواستار انصراف از ادامه این کار ضدفرهنگی شدند؛ که البته کارگر نیفتاد و طرفهای مقابل در صدد توجیه عمل وقیانه خود با چندین دلیل ضد و نقیض و کلیشه ای از قبیل اینکه: نشریه ما متفاوت با وارلیق است و ما کار خودمان را میکنیم! و یا اینکه وارلیق باید حتما در ایران چاپ گرددد،و… برآمدند.
با قطع امید از حل قضیه در حوزه خصوصی، بعنوان شاگردان مکتب وارلیق در نهایت ناچاری راهی جز علنی نمودن ماوقع از طریق اطلاع رسانی بی طرفانه و سپردن قضاوت به افکار عمومی، نیافتیم.
از نخبگان اهالی عرصه قلم انتظار داریم تا درباره چنین موضوع مهمی سکوت اختیار نکنند و با اعلام موضع خود در حل مشکل گامی بردارند.
شاید این آزمونی باشد برای سنجش بصیرت و وفاداری هرکس به میراث ارزشمند مرحوم پروفسور هیئت…
عده ای از دوستان که تعدادشان هم کم نیست، بانیان نشر آناوارلیق را خائن میدانند و انتشار این نشریه با این شمایل را سفارش دولت با قصد ایجاد نشریه ای موازی در جهت انحراف و در نهایت اخراج فصلنامه وارلیق از فضای فرهنگی کشور میدانند.
ولی ما نمیخواهیم فعلا چنین قضاوتی داشته باشیم و ریشه این عمل خودسرانه و بیشرمانه را در جهالت و جاه طلبیهای شخصی میپنداریم.
اما به هر حال باید توجه داشت که در هر صورت انگیزه این اقدام هرچه باشد، نتیجه اش عین هم و یکی است : آسیب رسانی به مکتب وارلیق و در نهایت جنبش آگاه سازی مردم آزربایجان؛ همچنین توهین به شعور جمعی خوانندگان فصلنامه وارلیق با فریب و پنهان کردن واقعیت.
از نظر ما عاملانی که در این تخلف دخیل شدند سابقه جالبی از خود در اذهان عمومی بجا نخواهند گذاشت. جامعه فرهنگ دوست آزربایجان با وجود امثال اینها دیگر نیازی به دشمن ندارند!
در جوامع قانونمند اینکار مسلما جرم است و عاملان آن مستحق مجازات !
به راستی آیا راه اندازی آناوارلیق بعد وفات موسس و صاحب امتیاز فصلنامه وارلیق و اطلاع از محدودیت وارث آن دکتر محمدرضا هیئت در حضور در ایران و بالطبع عدم توانایی ایشان در پیگیری میدانی قضیه، کمال ناجوانمردی و فرصت طلبی نیست؟!
به دوست صاحب امتیاز نشریه آناوارلیق گفتنی هستیم که شما در هیچ حالتی صلاحیت جایگاه مدیریت وارلیق و هر نشریه دیگری در آن سطح را ندارید! اخلاق و ادب در حوزه کار فرهنگی ایجاب میکرد که حتی در انتخاب نام نشریه نیز، به دکتر هیئت اطلاع داده و اجازه میگرفتید.چه برسد به اینکه خود را بجای وارث وارلیق جابزنید… صریح میگویم تنها فاکتوری که شما را
از بقیه کثیر متفاوت میکند، بهره گیری از نام و سوابق پدر مرحومتان
است و نه علم و کفایت و تجربه خودتان!
(گیرم پدر تو بود فاضل،از فضل پدر تو را چه حاصل!)
دراین میان اسامی دوسه نفر از نویسندگان شناخته شده در حمایت و مشارکت این نشریه مشکوک به چشم میخورد که براستی از آنان چنین انتظاری نمیرفت. بالاخص که گفته میشود صحنه گردانان اصلی پروژه ضد وارلیق این حضرات هستند و در واقع فردی که نامش بعنوان صاحب امتیاز قید سده است، بازیچه ای بیش نیست…
اینکه انگیزه شان در حضور مادی و معنوی در نشریه آناوارلیق چه میتواند باشد اللاه اعلم !
در پایان در باره این دوستان و اساتید سابق عرض میکنیم که :
آنچه بگندد نمکش میزنند
وای به روزی که بگندد نمک
نویسنده: خدایار تیموری